نویسنده کتاب «آویزههای بیهقی» در گفتوگو با ایبنا عنوان کرد:
از سپیدی بین سطرهای تاریخ بیهقی هم میتوان مطلب استخراج کرد
عبدالرضا مدرسزاده میگوید: اگر بخواهیم به تاریخ بیهقی از دیدگاه مقایسه با امروز نگاه کنیم، برخی نکات و جملههای تاریخ بیهقی حکم شعر سپید را دارد. یعنی وقتی به برخی عبارتهای تاریخ بیهقی نگاه میکنید، کاملا شاعرانه است، مثلا میگوید «مادر حسنک زنی بود سخت جگرآور» که حالت روایی و شعر دارد...
مدرسزاده ارزش تاریخ بیهقی در نثر فارسی را چیزی مانند ارزش شاهنامه در شعر فارسی دانست و افزود: میشود گفت بیهقی بسیار تاثیرگذار است و در نثر پارسی جایگاه ارزشمندی دارد. دقتهایی که بیهقی داشته و هنر او، باعث میشود که وقتی خواننده کتاب را میخواند، با یک سری نکات ریز آشنا شود. بنابراین وظیفه معلمان ادبیات یا پژوهشگران این است که خواننده را به ارزشهای بعضا پنهان تاریخ بیهقی راهنمایی کند.
توجه و استفاده از دانش نشانهشناسی در کتاب «آویزههای بیهقی»
او به کتاب «آویزههای بیهقی» اشاره کرد و گفت: یکی از چیزهایی که در کتاب «آویزههای بیهقی» به آن توجه داشتهام، توجه و استفاده از دانش نشانهشناسی است. مثلا سمت راست نشستن یک نشانه برای شخصیتهای مهم مثبت و آنهایی است که به چشم میآیند، سمت چپ هم برای شخصیتهای درجه دو و فرعی بوده است. در تاریخ بیهقی بسیار پیش میآید که به سمت چپ یا راست نشستن فرد، یا مسائلی از این قبیل اشاره شده است. نشانهشناسی به ما کمک میکند در آداب و تشریفات درباری که در تاریخ بیهقی گزارش شده، به فهم پارهای از مسائل و نکات برسیم. مثلا چند جا وقتی قرار است اتفاقات مهم سیاسی بیفتد، امیرمسعود (پادشاه وقت) پایتخت را ترک میکند و به بهانه شکار صحنه را خالی میکند. مثلا در ماجرای اعدام حسنک وزیر، امیرمسعود به شکار میرود؛ یعنی اصلا خود را نشان نمیدهد و به گونهای خود را کاملا بیخبر نگه میدارد، یا به تعبیری کنار میایستد، که این یک نشانه و نکته است.
او ادامه داد: مثلا از آغاز تاریخ بیهقی فعلی با بازداشت امیر محمد -پسر دیگر سلطان محمود که حدود شش ماه حکومت میکند و بعد طی یک کودتا به دستور امیر مسعود او را بازداشت میکنند- همیشه این سوال وجود داشت، چگونه میتوان دست و پاهای امیرمسعود را بست و او را بازداشت کرد، که بیهقی هم هیچ اشارهای به نوع بازداشت او نکرده است، اما در لابهلای داستانهای دیگر تاریخ بیهقی میبینیم وقتی میخواستند بزرگان را بازداشت کنند و آنها تن به بند و ریسمان نمیدادند، آنها را به مجلس شراب دعوت میکردند و در حالت مستی و بیاختیاری بازداشتشان میکردند. بنابراین میتوان نتیجه گرفت که همین بلا را سر امیرمحمد غزنوی میآورند؛ یعنی او در یک میهمانی سه روزه شراب شرکت میکند و در روز سوم که کاملا مست و لایعقل بوده و هیچ اراده و اختیاری از خود نداشته، بازداشت میشود.
از سپیدی بین سطرهای تاریخ بیهقی هم میتوان مطلب استخراج کرد
مدرسزاده اضافه کرد: بسیاری از موارد، مانند نمونههایی که گفته شد، در تاریخ بیهقی نیست، ولی میشود از لابهلای متن، اینها را استنباط کرد و بیرون کشید. به عبارت دیگر، شاید برخی این را قبول نداشته باشند که ما در متونی مثل بیهقی میتوانیم از سپیدی بین سطرها هم مطلب استنتاج و استخراج کنیم. مثلا در ماجرای محاکمه حسنک وزیر که به اعدام او منجر میشود، حسنک وقتی که کاملا عصبانی میشود و تعادل ندارد، ناگهان میگوید «بزرگتر از حسین علی نیستم»، که نام مبارک امام حسین علیه السلام را بر زبان جاری میکند. یعنی وقتی تمام عالم و آدم دنبال این هستند که ثابت کنند حسنک شیعه یا قرمطی است و او انکار میکند، ناگهان از دهانش میپرد و اقرار میکند که از امام حسین علیه السلام بزرگتر نیستم، در حالی که میتوانست بگوید مثلا از عبدالله زبیر بزرگتر نیستم، یا دیگرانی که در تاریخ اعدام یا کشته شدهاند، ولی نام حسین بن علی را بر زبان جاری میکند.
عضو هیات علمی دانشگاه آزاد کاشان ضمن بیان اینکه بیهقی در تاریخ بیهقی در بحث پیشوندها خیلی دقت داشته، افزود: مثلا جایی «نشستن»، جای دیگر «فرونشستن»، یا جایی «آمدن» و جای دیگر «برآمدن» داریم که اینها همه معانی خاص خودش را دارد. در تاریخ بیهقی این اتفاقات بسیار افتاده و کتاب «آویزههای بیهقی» چند کار انجام داده است. ابتدا اینکه بر اساس دانش نشانهشناسی برخی مسائل را گفته است. مثلا فرد اهل سنت، درباری و اهل قدرت است، ولی بعد وصیت میکند که حتما جنازه من را در حرم مطهر امامرضا علیهالسلام دفن کنند، که این نشانه است. یا اینکه بیهقی در جاهای مختلف قبل از داستان اصلی داستان دیگری شبیه به آن میآورد، مثلا قبل از داستان حسنک وزیر، داستان افشین و ابودولت را میآورد، یا قبل از داستان آوردن احمدحسن میمندی به ایران- یعنی پایان دوره تبعید و به صدارت رسیدن او- بیهقی هوشمندانه داستان آوردن امام رضا علیهالسلام به خراسان توسط مامون را مطرح میکند که من در این کتاب به بررسی این سری مسائل پرداختهام.
وی در ادامه به مواردی که در کتاب «آویزههای بیهقی» به آن پرداخته، اشاره کرد و گفت: یکی از کارهایی که من در کتاب «آویزههای بیهقی» انجام دادهام، توضیح داستانهای پیوست داستان اصلی در کتاب تاریخ بیهقی است. کار دوم استنباط پارهای از مسائلی است که در متن کتاب به صراحت نیامده و از آن روی سکه میتوان آنها را حدس زد، سوم نشانهشناسی رفتارها و حرکتها، نشست و برخاستها و آداب و عاداتی است که داشتهاند. نکته دیگر دقت در کاربرد پیشوندها، نوع فعلها و حتی صفتهایی است که در تاریخ بیهقی وجود دارد.
مدرسزاده در پاسخ به این سوال که چقدر از اصطلاحات تاریخ بیهقی در زمان حال رواج دارد، بیان کرد: اگر بخواهیم به تاریخ بیهقی از دیدگاه مقایسه با امروز نگاه کنیم، برخی نکات و جملههای تاریخ بیهقی حکم شعر سپید را دارد. یعنی وقتی به برخی عبارتهای تاریخ بیهقی نگاه میکنید، کاملا شاعرانه است، مثلا میگوید «مادر حسنک زنی بود سخت جگرآور» که حالت روایی و شعر دارد. یا مثلا «او را شنیدم که هیچ جزع نکرد»، میبینید که جمله، جمله خبری است، ولی کاملا حماسی و شاعرانه است. در هر حال زبان معیار امروز ما هزار سال با تاریخ بیهقی فاصله دارد و اگر کسی الان بخواهد با لحن و لفظ تاریخ بیهقی صحبت کند، طبیعتا مقداری لفظ قلم خواهد شد و فرد مجبور است برخی مختصات کهن زبانی را رعایت کند که شاید جامعه امروز نپذیرد یا بعضیها متوجه مطلب نشوند.
بیهقی در ترکیبسازی و قدرت به کارگیری واژگان مانند فردوسی است
او ادامه داد: در ترکیبسازی و قدرت به کارگیری واژگان، بیهقی مانند فردوسی کاملا هوشمندانه و هنرمندانه عمل میکند. مثلا وقتی که باران کمی میبارد، ما به آن «نمنم باران» میگوییم، ولی بیهقی میگوید «بارانکی خرد خرد میبارید و زمین ترگونه میکرد» که اگر امروزه بخواهیم آن را بگوییم خیلی شاعرانه است و در زبان معیار ما جا نمیگیرد، هرچند که خیلی زیبا، فاخر و باطراوت است.
نویسنده کتاب «آویزههای بیهقی» درباره تفاوت نثر بیهقی با نثر ادیبان و نثرنویسان همدوره خود، گفت: تقریبا در همان دوره بیهقی که تاریخ بیهقی را نگاشته، با یکی، دو دهه کم و زیاد، عنصرالمعالی «قابوسنامه» و خواجه نظامالملک «سیاستنامه» را دارد. قابوسنامه و سیاستنامه دارای نثری سادهتر از تاریخ بیهقی هستند و این نشان میدهد که زبان بیهقی به اعتبار بودن در دربار، مقداری فاخر، فخیم و با شکوه بیشتری است. البته خواجه نظام الملک در دوره سلجوقیها زندگی میکند و در دوره سلجوقی، زبان فارسی از آن شکوه فارسی دری خود مقداری فاصله میگیرد، یا عنصرالمعالی با اینکه خودش شاهزاده و بزرگزاده است، اما تلاش میکند که نثرش درباری نباشد؛ چون در آن فرزندش گیلانشاه را نصیحت میکند.
ابونصر مشکان روی انسجام و شکوه نثر بیهقی تاثیر داشته
او ادامه داد: بیهقی چون در لابهلای تاریخ بیهقی، نامههای پادشاه و نقل قولهای درباری را مطرح میکند، زبان کاملا فخیم و فاخری دارد. البته باید توجه داشت که بیهقی شاگرد یک دبیر درباری بسیار مسلط و دانشمندی به اسم ابونصر مشکان است که این شاگردیکردن خیلی روی انسجام و شکوه نثر بیهقی تاثیر داشته و در نتیجه این را در دیگران نمیبینید.
مدرسزاده درباره تاثیر اصطلاحات و زبان ترکی بر نثر و زبان تاریخ بیهقی اظهار کرد: کلمات زبان ترکی، یا ترکی سلجوقی، یا ترکستانی، در دوره بیهقی بسیار محدود است و آنقدری نیست که بشود آن را برجسته نشان داد. میتوان گفت که چون این کلمات در زبان معیار قرن پنجم وجود داشته، بیهقی هم از آنها استفاده کرده، اما آنقدر نیست که نثر بیهقی را تحت تاثیر قرار دهد. به نظرم نثر بیهقی بر پایه زبان فارسی دری خراسانی با واژگان و تعبیرات عربی که طبیعتا در زبان معیار آنها بوده و بیهقی هم از آن استفاده کرده است.
وی ضمن بیان اینکه سابقه 20سال مطالعه و تدریس تاریخ بیهقی را در کارنامه خود دارد، گفت: کار دیگری که درباره تاریخ بیهقی انجام دادهام، این است که موفق شدم کل متن تاریخ بیهقی را به نثر امروز برگرداندهام، چرا که برخی از خوانندگان تاریخ بیهقی میگفتند، از بس نثر فاخر و ادبی است، وقتی یک داستان را میخوانیم و به آخر میرسیم، ابتدای داستان را فراموش میکنیم؛ یعنی کتاب، هم داستان در داستان است و هم نثر آنقدر فاخر و پیچیده است که نمیتوانیم با حالت داستانی آن انس بگیریم، همین مسئله، انگیزهای شد که توفیق داشتم کل کتاب تاریخ بیهقی را به نثر روزنامهای یا نثر معیار امروز برگرداندم. الان هم در حال حروفنگاری است و امید است تا نمایشگاه کتاب آینده به دست دوستداران ادب فارسی برسد.
نویسنده کتاب «آویزههای بیهقی» درباره ویژگیهای نثر بیهقی عنوان کرد: نثر بیهقی، نثری فاخر است. تقلید و کپی از دیگران نیست. وقتی یک جمله از بیهقی را میخوانیم، کسی که کمترین اطلاعات ادبی هم داشته باشد، بلافاصله متوجه میشود که این جمله از بیهقی است، دقیقا مثل شاهنامه فردوسی. همچنین قدرت ترکیبسازی بیهقی، چینش واژگان در جمله هم خیلی مهم و قابل توجه است. بیهقی گاهی اوقات فعل را در اول جمله میآورد، یا فعل عربی- فارسی میآورد، تکیه کلامها و قیدهای تنویندار عربی دارد و همه اینها نشان میدهد که بیهقی در این زمینه در نوع خودش استاد است.
نظر شما