نجاتی حسینی با اشاره به چگونگی ورودش به بحث کلاس درس گفت: پشت هر متنی تبری وجود دارد، دغدغه اصلی این متن هم ورود بنده به مطالعات دانشگاهی است که هنوز هم کار چندانی در این زمینهها نشده است. اولین مساله که ما در مطالعات دانشگاهی داریم این است که چرا دانشگاه در ایران نتوانسته به معنای واقعی آکادم بوده باشد. ذهن من به سراغ چند مسئله رفت. از جمله ایده دانشگاه و دوم اینکه دانشگاه صرفا یک جای خاص نیست بلکه باید هدفی از جمله تربیت شهروند داشته باشد است،
وی افزود: ایده دیگر که به من کمک کرد و ایده شهروندی دانشگاهی را شکل داد این بود که منش دانشگاهیان هم باید به سمت دانشگاهی شدن برود. این بحث در قالب کتاب دیگری با عنوان شهروندی دانشگاهی از سوی پژوهشکده مطالعات فرهنگی منتشر شد. در ادامه این پژوهش به شهروندی دانشگاهی گفتوگویی رسیدم باید توجه کرد که دانشگاهی بودن باید با یک تجربه خاصی صورت بگیرد که یک گفتگو در آن صورت بگیرد. در ادامه این برنامه پژوهشی به آزادی آکادمیک هم رسیدم.
نجاتی حسینی در ادامه گفت: اما حالا چرا این گفتگو موجود نیست من را به آزادی آکادمیک سوق داد که در آینده هم به صورت کتاب منتشر خواهد شد. تبارشناسیام را به اینجا رساند که باید در دانشگاه یک پتانسیل باشد که یک سنت و یک رواج سنت استاد و دانشگاهی صورت بگیرد. از اینجا بود که من به کلاس درس رسیدم. کلاس درس در تعامل و تقابل استاد و شاگرد صورت میگیرد.
وی یادآور شد: در این پژوهش از دو روش تبارشناسی تاریخی استفاده کردهام که در آن سعی کردهام یک گونهشناسی انجام بدهم. روش دیگر مصاحبه با دانشجویان یا به تعبیری کنشگرا اصلی کلاس درس استفاده کردهام. کتاب از دو بخش تشکیل شده است. بخش اول بازخوانی کلاس درس و بخش دوم هم تجربههای زیسته کلاس درس است.
شروین وکیلی دیگر سخنران این نشست با اشاره به اینکه در یک قرن گذشته واقعیت امر این است که ما در سطح جامعه یک جمعیت فعال داریم که میتوان آن را دانشجو نامگذاری کرد، گفت: تاریخ معاصر ما متشکل و متاثر از دانشگاههای مدرن است و در این زمینه خوشبختانه جامعهشناسان اقبالی از خود نشان دادهاند.
وی افزود: به ویژه در دو دهه اخیر ما با یک افول کیفیت دانشگاه مواجه هستیم. یکی از اساتید بازنشسته دانشگاه تهران در یک سخنرانی خود را به این صورت معرفی کرد؛ من استاد دانشگاه سابق تهران هستم. یعنی اینکه دانشگاه تهران الان دانشگاه نیست. اما شیوه دکتر نجاتی دو بخش دارد. یک قطب آن تاریخ اجتماعی تحول دانشگاه در ایران است و مشخصا از پهلوی اول بحث میشود و در ادامه هم نگاهی انتقادی به بعد از انقلاب دارد.
وکیلی ادامه داد: نیمه دوم کتاب مصاحبههای عمقی با دانشجویان است که در جای خود بسیار جذاب هستند. کتاب نقطه خوبی برای طرح پرسش است که در جای دیگر نیست و تاکید این بخش از زیست جهانی به نام کلاس درس است. پیشنهادم این است که برای اینگونه پژوهشها دو تا دامنه داده داریم، سیر تحول نهاد دانشگاههای دیگر کشورهایی که موازی با ما هستند و بهتر است به کتاب و پژوهش افزوده شود. این سیر تحول خود شامل هم سرمشقها و هم کشورهایی که واردکننده دانشگاه بودهاند میشود. به فرض مثال کشوری مانند هند که واردکننده دانشگاه است توجه شود.
وی در ادامه با اشاره به تجاربش از دانشگاههای کشورهای دیگر از جمله برمه گفت: در برمه کسی را پیدا نمیکنید که بگوید من دانشگاهی هستم اما اغلب راهبها دانشگاهی هستند و نقش دانشگاهیان را در این کشور بازی میکنند. یا به تعبیری دانشگاههای کاشته شده در این کشورها زیاد است که باید مورد توجه باشد مثلا در کشور کامبوج این دانشگاهها زیاد به چشم میخورد.
بنابراین ابتدا دامنه دادهها را باید توجه کرد و دیگر اینکه شما هم بخشی از آن را به صورت مصاحبه انجام دادهاید خاطرات است، الان ما در یک زمانی هستیم که خاطرات بسیار مهم است. الان حدود 3000 خاطره داریم که مربوط به ایران زمین هستند حدود 2000 تا از این خاطرات مربوط به جنگ تحمیلی است.
به گفته وکیلی، هزارتا از این خاطرات بسیار خوب هستند که بخشی از آنها تاریخی هستند مثلا یکی از این خاطرات مربوط به ملیجک معروف است که نکات تاریخی بسیار مهمی در آن است. به نظرم اگر این دو موضوع در کنار هم در کتاب آورده شوند بسیار سودمند خواهد بود.
این محقق یادآور شد: نکته اینجاست که در ایران ما مفهوم آموزش عالی یعنی نهادی که میخواهد مهارتی را به افراد بزرگ سال یاد بدهد را داشتهایم، و در واقع خاستگاه آموزش عالی در ایران است. ما در گذشته دانشگاه جندی شاپور را داشتهایم که رشتههایی مانند پزشکی، حقوق و... را آموزش میدادند. بعدا هم این سنت درقالب مدارس در جامعه ایران رواج داشته است.
وی در ادامه با اشاره به بیرونی و ابوعلی سینا و... که چگونه شده است که این افراد تا این اندازه بزرگ شدهاند به این دلیل بوده است که فضای تدریس به گونهای آزاد بوده و اجباری نبوده که فرد به کلاس برود در عین حال انتقادی هم بوده است، گفت: سیر تحول دانشگاه را هم وقتی توجه میکنید فضای تدریس در آنجا هم آزاد بوده است.
ما فضای تدریس را در گذشته داشتهایم و به علل مختلف این شیوه تضعیف شده و نهادهای آموزشیمان در زمان وامگیری دانشگاه از غرب در حال انقراض بوده است. مثلا در یونان آکادمی افلاطون یک محفل خانوادگی و مذهبی بوده است در آکادمی کلاس شاگرد و استاد به صورت امروزی نبوده است.
وی به اشاره به دانشگاههایی که در غرب بوده است، گفت: اکثر دانشگاهها مانند آکسفورد، کمبریج و... محافل مذهبی بودهاند و دانشگاه امروزی یک مفهوم کاملا آلمانی و کانتی است. حتی درباره احیای نهاد آموزش عالی سخن می گوییم یکی نهاد آموزش عالی است و دیگر هم به دلیل شیوه تولید دانش و صنعت است.
نجاتی حسینی در بخش دوم این نشست با اشاره به اینکه چرایی تمرکزش بر پهلوی اول گفت: پهلوی به این سبب بوده است که دادههای بیشتری دارد. همانطور که اشاره کردید ما مدارس عالی را داریم که من آن را در راستای آکادمی آوردهام اما با دانشگاه تهران است که به صورت کنونی مدرن شکل میگیرد.
وی با اشاره به کلاس درس در ایران باستان و دانشگاه جندی شاپور گفت: در ایران باستان اتفاقی افتاده که در یونان هم نیست. جندی شاپور آدمهای تئوریسین، پزشک و... پرورش میدهد. امیدوارم در ویراستهای بعدی اگر ممکن شد این موارد لحاظ شود.
نظر شما