گفتوگو با مهدی شاهین درباره دو کتاب تازه منتشر شده پیرامون مسائل خاورمیانه
آنچه در سوریه میگذرد نبرد بر سر آرمانها و انگارههاست
مهدی شاهین، مترجم کتاب «سوریه و لبنان؛ دیپلماسی و روبط بینالمللی در خاورمیانه» میگوید: باید گفت که این روابط بر سیاست خارجی و فضای امنیتی جمهوری اسلامی ایران در معادلات منطقهای تأثیر میگذارد و نخبگان جمهوری اسلامی ایران باید برای مقابله با آن چند راهبرد اساسی را پیگیری کنند.
این عضو هیئت علمی دانشگاه لرستان کتاب دیگری دارد که آن را با همکاری مظفر حسنوند تالیف کرده و «تحولات نوین در خاورمیانه؛ امنیت و رقابت منطقهای» نام دارد. به بهانه این کتاب و دیگر کتابی که دانشگاه لرستان اخیراً از دکتر مهدی شاهین منتشر کرده با وی گفتوگویی انجام دادهایم که در ادامه میخوانید.
به تازگی دو کتاب از شما منتشر شده است؛ «تحولات نوین در خاورمیانه» و «سوریه و لبنان دیپلماسی و روابط بینالمللی در خاورمیانه». این دو کتاب چه نسبتی با هم دارند؟ دو کتاب مستقل محسوب میشوند یا یکدیگر را تکمیل میکنند؟
کتاب تحولات نوین در خاورمیانه و سوریه و لبنان؛ دیپلماسی و روابط بینالمللی در خاورمیانه، چنانچه از عنوان آنها برمیآید یکدیگر را تکمیل میکنند از طرفی بین آنها رابطه عموم و خصوص منوجه جاری است، بدان معنا که کتاب تحولات نوین در خاورمیانه کلیتر از کتاب دیگر است. از سوی دیگر چنانچه از عنوان کتاب تحولات نوین برمیآید این کتاب بیش از کتاب سوریه و لبنان به تحولات اخیر منطقهای پرداخته و ماهیتی تحلیلی و تئوریک دارد. مباحث کتاب سوریه و لبنان برای درک بهتر برخی از فصول کتاب تحولات نوین کمک شایانی میکند و دارای پیوستار منظمی از منظر معنایی هستند.
کتاب سوریه و لبنان... را تاکو اوسواگاوا نوشته و شما و همکارتان مترجم کتاب هستید. کمی این نویسنده را معرفی کنید و درباره رویکرد او برای تبیین نقش سوریه و لبنان در تحولات خاورمیانه توضیح دهید.
تاکو اوسو اِ گاوا، محقق ژاپنی مطالعات خاورمیانه و دارای دکتری در روابط بین الملل از دانشگاه سنت اندروز است. در ارتباط با رویکرد تاکو اوسو اگاوا در تبیین مسائل سوریه و لبنان باید گفت که نویسنده تا حدی موفق بوده است، هر چند انتقاداتی به وی وارد است. مهمترین وجوه مثبت پژوهش اوسواگاوا توجه به بسترهای تاریخی در شکلگیری مسائل منطقهای و بینالمللی خاورمیانه است. نویسنده مطالب خاص و منسجمی را طرح کرده و از منظر معنایی شمای قابل تقدیری به خواننده میدهد. از طرف دیگر نویسنده در تحلیل مسائل ضعیف عمل کرده است و نتوانسته چنانچه باید لایههای پنهان دخیل در موضوع را در روند تاریخی مورد واکاوی قرار دهد.
کتاب سوریه و لبنان رویکردی تاریخی دارد و کتاب تحولات نوین خاورمیانه درباره مسائل روز است. بر مبنای کتاب سوریه و لبنان تا چه میزان میتوان گفت مسائل مبتلابه ما در وضعیت کنونی خاورمیانه ریشه در تاریخ دارد. به طور مشخص آنچه امروز در سوریه میگذرد چه نسبتی با گذشته معاصر این کشور دارد؟
تا حدی موافقم که بسیاری از مباحث و معادلات سیاسی و امنیتی خاورمیانه ریشه در تاریخ منطقه دارد، ولی با رعایت شروط و مواردی. از منظر تاریخی فروپاشی امپراتوری عثمانی، تجزیه منطقه، ورود و خروج بریتانیا، ورود ایالات متحده، شکلگیری رژیم صهیونیستی، تحولات جنگهای بزرگ اول و دوم، کودتاها و انقلابها، تحولات دوره جنگ سرد، شکلگیری انقلاب بزرگ ایران، فروپاشی عملی بلوک کمونیسم و تحولات خاورمیانه و شمال آفریقا از سال 2011 بر روند تحولات تأثیری اساسی و تعینبخش داشته است. ولی این به معنای بیتوجهی به سایر علل نیست.
مثلاً شکلگیری انقلاب اسلامی و طرح اسلام سیاسی به عنوان آلترناتیوی در برابر ایدئولوژیهای لیبرالیسم و مارکسیسم از منظر ساخت اندیشهای بسیار حائز اهمیت است. در حقیقت باید بگوییم، عوامل تاریخی تحت تأثیر عناصر مختلف اعم از اندیشه سیاسی یا جامعه شناسی و غیره روند تحولات را سامان میدهند. برای تشریح آن باید گفت، آنچه در سوریه در حال وقوع است مساله جدال ارزشها و هنجارهای قدرتهایی است که آینده سیستم بینالملل را شکل میدهند و برخلاف گذشته صرفاً بحث منافع یا ابعاد اقتصادی نیست، بلکه بحث بر سر آرمانها و انگارههاست.
در کتاب تحولات نوین خاورمیانه بر رقابتهای امنیتی در خاورمیانه تاکید کردهاید. از ویژگیهای کتاب تاکید بر بحرین است. شما ساختار سیاسی- اقتصادی جهان عرب را با تاکید بر مورد بحرین شکننده دانستهاید. بر چه مبنا این ساختار را شکننده میدانید؟
ساختار کشورهای خاورمیانه در ابعاد سیاسی و اقتصادی به علل مختلف شکننده و ضعیف است که عبارتند از: دموکراسی در حال گذار، ماهیت استبدادی و اقتدارگرای حکومتها، ضعف کنشگران مدنی، مداخله مستمر کنشگران خارجی، وابستگی حاکمان به قدرتهای بیرونی، مشکلات تاریخی و فرهنگی، نبود آزادی بیان و قلم و بسیاری دیگر. این مهم در مورد بحرین کاملاً صدق پیدا میکند.
نگاهی به وضعیت شیعیان -که اکثریت جامعه را تشکیل میدهند - در این کشور نشان میدهد که سیاستهای تبعیضگرای رژیم آل خلیفه مانع از سهیمسازی آنها در قدرت شده است و به خاطر ترس از شکلگیری الگوی دیگری از انقلاب ایران و تحریک و مداخله قدرتهای منطقهای و جهانی اقدام به پیگیری سیاستهای امنیتی و پلیسی مانند سرکوب، تبعید و تهدید مخالفان کرده است. ساختارهای سیاسی و اقتصادی شکننده بحرین باعث شده تا روند دموکراسی و مردمسالاری دینی در این کشور ضعیف عمل کند و پیامد آن بر تحولات مختلف آن تأثیر مستقیم میگذارد.
از بازیگران پراهمیت این روزهای خاورمیانه یکی هم ترکیه است که گفته میشود سیاست نوعثمانیگری را اتخاذ کرده است. شما در بخشی از کتاب تحولات نوین به ترکیه پرداختهاید و نام فصل را سلیمانیسم در اغما گذاشتهاید. منظور از سلیمانیسم چیست؟ آیا شما به اینکه ترکیه سیاست نوعثمانیگری را دنبال میکند اعتقاد دارید؟
در ارتباط با سیاستهای ترکیه به ویژه حزب عدالت و توسعه؛ این حزب از سال 2001 که به قدرت رسید، تحولات مختلفی را تجربه کرده است. هر چند به قدرت رسیدن اسلامگراهایی چون حزب عدالت و توسعه باعث خرسندی مقدماتی بسیاری از مسلمانان شد، اما در واقع در روند تحولات ما شاهد پیگیری سیاستهایی بودیم که پیشتر در دوره حکومت سلیمان قانونی شاهد بودیم؛ یعنی رهبری منطقه بر پایه عنصر ترکی و اسلام سنی. این سیاست توسط حزب عدالت و توسعه بیش از هر مورد دیگری در بحران سوریه به اوج خود رسید و ترکها به دنبال آرزوهای بزرگ به دنبال مقابله با رژیم قانونی اسد برآمدند. سیاست مداخله در امور کشور سوریه توسط نخبگان حزب عدالت و توسعه چیزی جز پیگیری سیاستهای منفعت محورانه و خودخواهانه نخواهد بود.
یکی از فصلهای عمده کتاب تحولات نوین... به رویکرد اسرائیل نسبت به معادلات نوین امنیت در خاورمیانه اختصاص داد. این رژیم در وضع کنونی چه بازیای را در پیش گرفته است و آیا معادلات فعلی به نفع اسرائیل است؟
در ارتباط با تحولات نوین اسراییل به سطح داخلی و خارجی باید توجه داشت. آنها در بعد داخلی با بحرانهای مختلف اجتماعی، امنیتی، اخلاقی و سیاسی روبرو هستند که موجب شکلگیری روند ناامیدی ساکنان اسرائیل شده است. از منظر خارجی، اسراییل همواره به لحاظ ترس از موج اسلامخواهی با دلهره و نگرانی به تحولات نگریسته است. آنها نگران اصلاحات اسلام گرایانه و اقتدارستیز مردم خاورمیانه و شمال آفریقا هستند و از ورود آن به مرزهای خود حقیقتاً در هراسند.
بیشترین ترس آنها ناشی از بازگشت امواج بیداری اسلامی به انقلاب اسلامی ایران است و آنها نمیخواهند که ایران در معادلات خاورمیانه دست برتر را داشته باشد، و برای مهار ایران سرآسیمه به تعاملات و روابط امنیتی با رژیم آل سعود پرداختهاند. به هر شکل، با افزایش قدرت ایران در منطقه و نفرت مسلمانان از سیاستهای رژیم صهیونیستی باید گفت که آینده تحولات بیش از هر چیز به ضرر آنها خواهد بود و حتی مبنای وجودی و سرزمینی آنها را نیز تهدید خواهد کرد.
یکی از فصول کتاب تحولات نوین... به اتحاد سعودی-صهیونیستی علیه ایران اختصاص دارد. ایران چگونه باید در معادلات خاورمیانه ظاهر شود تا این اتحاد به توفیق نرسد؟
باید گفت که این روابط بر سیاست خارجی و فضای امنیتی جمهوری اسلامی ایران در معادلات منطقهای تأثیر میگذارد و نخبگان جمهوری اسلامی ایران باید برای مقابله با آن چند راهبرد اساسی را پیگیری کنند. از جمله: آشکارنمودن ماهیت روابط نامشروع این دو رژیم و ادامه سیاستهای آگاهی رسانهای و مدیریت آن در سطح وسیعتر و بیدار کردن وجدان اسلامی مسلمانان، پیگیری سیاست استقلال ملی در منافع حیاتی مانند سوریه، عراق، لبنان و غیره و افزایش توان دفاعی خود برای مقابله با هرگونه خطر احتمالی، مقابله با برنامهها و طرحها و همچنین راهبردهای آنها در محیطهای مختلف خاورمیانه، تقویت و ارتقای سطوح همکاری و ائتلافهای منطقهای برای کاهش هزینههای احتمالی و غیره.
آینده خاورمیانه را چگونه ارزیابی میکنید؟
تحولات محیط خاورمیانه و شمال آفریقا از آغاز شکلگیری انقلاب اسلامی ایران از 1979 تاکنون برای ایران بسیار امیدوارکننده بوده است، به طوری که در روند تحولات بیداری اسلامی در سال 2011 آن را شاهد بودیم. ایران در اغلب بازیها و معادلات منطقهای پیروز بوده است. علیرغم خروج ایالات متحده از برجام، ایران توانسته به خوبی فضای امنیتی آن را مدیریت کند. در بحران سوریه، با وجود حمایت اغلب کنشگران عربی و غربی، ایران با کمک متحدانش مانع از سقوط دولت اسد شده و توانست داعش را به زانو درآورد. در عراق نیز ایران توانسته بازیگر اصلی روند تحولات سیاسی آن باشد و با پیگیری سیاستهای مطلوب مانع از توفیق دشمنان خود شود. در یمن نیز، ابعاد معنوی انقلاب ایران توانسته موج دیگری را در روند بیداری اسلامی شعله ور کند. به همین روند در بسیاری از کشورها ایران توانسته به اهداف والای خود دست یابد و امید است که در آینده نزدیک قدرت مطلق این منطقه شود تا امیدی برای مظلومان و محرومان شود.
آقای دکتر به جز دو کتابی که در این گفتوگو به آنها پرداختیم چه آثار دیگری از شما منتشر شده است؟
کتابهایی که توسط اینجانب انتشار یافتهاند تاکنون 4 جلد هستند. دو جلد آخر همین دو کتابی است که در این گفتوگو به آنها پرداختیم اما اولین کتاب من ترجمه «فئودالیسم» بوده است که مشترک با آقای دکتر حسن جزایری در سال 1391 انجام گرفته و نویسنده آن جوزف راستریر است. وی در دانشگاه پرینستون تدریس داشته و در سال 1971 رئیس انجمن تاریخ دانان آمریکا بوده است. این اثر از معروفترین آثار اوست که به ریشههای فئودالیسم در قرون وسطی در دولت جدید پرداخته و انتشارات دانشگاه لرستان آن را چاپ کرده است.
دومین اثر هم تالیف کتاب «هند؛ نگاهی به واقعیت ها و مسائل آن» بوده است که در سال 1396 توسط انتشارات دانشگاه لرستان چاپ شد. با توجه به اینکه درکشور هندوستان موفق به دریافت درجه دکتری شدهام و به خاطر علاقه خاصی که به آن کشور داشتم، همیشه در ذهنم بود که دستاوردی از آن به جامعه دانشگاهی عرضه کنم لذا با پرداختن به ابعاد این کشور جغرافیا، سرزمین و مردم، تاریخ ورود و خروج استعمار، حکومت و سیاست و همچنین سیاست خارجی و رویکرد دولتهای آن در این زمینه که بنظر توانستهاند راه توسعه و پیشرفت را در همه زمینهها طی کرده و اکنون توانسته با برنامهریزیهای صحیح به سمت تحول عملگرایی حرکت کند و بهعنوان اولین دموکراسی بزرگ با اقتصادی قدرتمند، فرهنگی چندگانه با تنوعات مذهبی بهوجود بیاورد.
نظر شما