عبدالعلی دستغیب معتقد است: رمانتیسم یک جنبش سیاسی، انقلابی و فلسفی بود و عصیان، ارجاع به گذشته و عرفان، وجوه تمایز رمانتیسیم است.
دستغیب با اشاره به اینکه اروپا منشأ هنرهای جدید بوده است، میگوید: حتی وقتی از فلسفه و رمان صحبت میکنیم، منشأ هر دو از اروپاست و با اشاره به این سخن «پل والری» که گفته است: «اروپا مغز متفکر دنیاست»، میافزاید: ما کتابخواندن و نقد کتاب را از اروپاییان فرا گرفتهایم.
عبدالعلی دستغیب در ادامه به آغاز رنسانس در اروپا با هنر نقاشی اشارهای میکند و از وجود نداشتن هنر نقاشی و مجسمهسازی در ایران آن روزگار میگوید: «در اندیشه شرقی، نقاشی همان مینیاتور بوده است... حتی مجسمههای تختجمشید، عمق و حجم ندارد.»
دستغیب سپس از پدید آمدن جنبش ادبی و فلسفی در اروپا میگوید. «رمانتیسم یک جنبش سیاسی، انقلابی و فلسفی بود.» شیلر و گوته در آلمان، و ویکتور هوگو و ژان ژاک روسو در فرانسه را از سردمداران جنبش رمانتیسم میداند و میگوید: در آن زمان مردم اروپا از خواندن قصههای کلاسیک پاستورال خسته شدند. «رمانیتکها این نوع ادبیات را قبول نداشتند، آنها مسئله اخلاقی اشراف و بزرگان فئودال را قبول نداشتند.»
نویسنده «فلسفه نیچه» با تأکید بر اینکه یکی از معناهای رمانتیسم «عصیان» است، از روسو مثال میآورد که «حتی در سبک زندگی و کنشهای شخصی نیز یک رمانتیک بود.» دستغیب با تضمین از مولوی میگوید: «رمانتیکها به دنبال حال بودند، و نه قال».
او با اشاره به تأثیرپذیری ویکتور هوگو از سعدی میافزاید: «موضوع دیگری که برای رمانتیکها مهم است، بازگشت و ارجاع به گذشته است.» و «عرفان» (میستیسیزم) را یکی دیگر از وجوه تمایز رمانتیکها میداند و میگوید: «بااین حال رمانتیکها چون خیالپرورند، توجه نداشتند که عشق هزینه دارد.»
دستغیب در پایان این گفتوگو، یکی از خصوصیات رمانتیکها را «انجام دادن کارهای عجیبوغریب» عنوان میکند و میگوید: «اغلب رمانیتکها بهترین آثارشان را در جوانی نوشتند و در همان جوانی نیز مردند. «پوشکین در 36 سالگی مرد، روسو و بایرون نیز در جوانی مردند.»
دستغیب یکی دیگر از عناصر رمانتیسم را «بلندپروازی و قهرمانگرایی» میداند و میافزاید: «رمانتیکها احساسات شدیدی دارند و در عشق بسیار پرشور هستند و از همین رو بود که همه رمانتیکها در انقلابهای سیاسی و اجتماعی شرکت داشتند.»
نظر شما