مدیرموسسه فرهنگی «خرد وحیانی»، معتقد است در حوزه نشر حمایت باید در اولویت باشد وی همچنین درباره اهمیت پرداخت بدهی کتابفروشان عضو طرحهای فصلی مینویسند: زمانی معقول و حداکثر یکماهه برای پرداخت یارانه درنظر گرفته شود تا عملا زمینه توفیق بیشتر این طرح را شاهد باشیم.
نه اینکه فقط دولتیان چنین تمایلی داشته باشند، بلکه متاسفانه توقع جامعه همچنین است و تا زمانی که دولت درجایگاه خود متولی کارهای اصلی وزیر بنایی شود و مردم عهدهدار کارها، فاصله زیادی داریم که موضوع این نوشته نیست.
دوم. صنعت نشر همانند بیشتر فعالیتهای اقتصادی درکشور، لاغر و محتاج حمایت است و بدون آن توانایی رفع مشکلات خود را ندارد که بهصورت طبیعی در تنگناها این ضعف بنیه در عمل و مهمتر در نگرش، خود را بیشتر نشان میدهد.
از سال 1391 که مشکلات اقتصادی کشور خود را بیشتر نشان داد، سیر نزولی اقتصاد با شیب زیادی تشدید شد و تا کنون نیز از حالت بحرانی خارج نشده و نه تنها نتوانسته مشکلات خود را حل کند که حتی از دستهبندی و اولویتگذاری حل آن نیز ناتوان بوده است. شاید دلیل آن ضعف تشکلهای قوی حوزه نشر باشد که باعث شده فقط متولیان نشر کشور چشم انتظار حمایت دولت باشند.
سوم. سالهای میانی که عهدهدار مسئولیت موسسه بوستان کتاب بودم، واز اوایل دهه 80 بهصورت جدی برای خودگردانی کامل آن موسسه اقدام کردم با نمود دستاوردهای این سیاست در رشد بوستان کتاب، در ایام نمایشگاه بینالمللی کتاب درسال 83 به مدیرکل وقت کتاب و کتابخوانی وزارت فرهنگ وارشاد اسلامی پیشنهاد کردم که به منظور حمایت از توسعه نشر کشور یارانه کاغذ را حذف کنید. این درخواست از طرف مدیر نشری که سالانه حدود 500 عنوان کتاب منتشر میکرد و طبیعی است با مصرف بالای کاغذ چنین تقاضایی که کاغذ یارانهای را ازهربند حدود هشت هزار تومان به حدود 20 هزار تومان و افزایش 150درصدی هزینه کاغذ، برای ایشان غیرمنتظره بود.
ایشان بعد از مقداری مقاومت، ابراز کرد که البته از طرف کمیسیون اقتصادی دولت مکلف به نظرخواهی از ناشران برای اجرای چنین اقدامی شدهایم، اما به نظر میرسد حوزه نشر چنین تحملی نداشته باشد و ممکن است بحران ایجاد کند...
در برگههای نظرخواهی که بعدا از طرف وزارت دریافت کردم به تفصیل ادله خود را درضرورت آن بیان کردم. هرچند زمان دولت هشتم سپری شده بود....
چهارم. در سال 1387 دولت نهم این تصمیم را عملیاتی کرد و یارانه کاغذ حذف شد اما اعلام کردند که این یارانه را به خرید کتاب از ناشران اختصاص میدهند. اگر اشتباه نکنم در آن سال 22 میلیارد تومان از ناشران کتاب خرید کردند.
همه ساله در بودجه وزارت ارشاد ردیفی به حمایت از خرید کتاب اختصاص دارد که حدود 10سال است این رقم ثابت مانده است. بسیار روشن است با افزایش قیمت کتاب و ثابت ماندن رقم یارانه، ناگزیر باید تعدادی که خرید میشود کاهش یابد.
علاوه بر این نوع حمایت از ناشران، به شکلهای گوناگون دیگر ازجمله برگزاری نمایشگاههای استانی از اقدامات حمایتی وزارت ارشاد از ناشران بوده است. یعنی یا خرید مستقیم کتاب از ناشران به انتخاب هیئت خرید مستقر در وزارت و یا ایجاد فرصت نمایشگاه و تخصیص بن تخفیف و...
پنجم. از اواخر دولت یازدهم با ابتکار موسسه خانه کتاب ایران، طرحهای فصلی در مدت حدود یک هفته همزمان در کتابفروشیهای سراسر کشور در طرح مشارکت کردهاند، هر ایرانی با کارت ملی خود تا سقف یکصدهزارتومان هرکتابی که مایل است خریداری کند.
مزیت این طرح، اولا قدرت انتخاب کتاب است که خرید کتاب توسط خود مردم صورت میگیرد. دیگر اینکه فراگیر است و همه مردم همزمان میتوانند از این یارانه بدون هیچگونه تبعیضی بهرهمند شوند. بسیار با سهولت و فقط ارائه کارت ملی و...؛ هیچ تفاوتی بین ناشران نیست و زمینه رقابتی کردن و در نتیجه رشد نشر را در پی خواهد داشت، برخلاف انچه که ممکن است گفته شود در هیئت خرید وزارتخانه بعضی ناشران بیشتر مورد توجه و به برخی کمتر اعتنا شود، هرچند در آن هیئت هم ملاک انتخاب، مفید بودن کتاب برای کتابخانههای عمومی است، اما ممکن است سلیقه هیئت خرید با مصرفکننده مستقیم کتاب متفاوت باشد و....
گرچه تعداد کتابفروشانی که در این طرح مشارکت کردهاند از هزار و 100 تا 750 کتابفروشی در نوسان بوده است. معمولا درهرنوبت هم حدود 200 هزار نفر خرید کردهاند.
یکی از دلایلی که احیانا برخی از کتابفروشان در طرحهای بعدی مشارکت نمیکنند - هرچند تعدادی جایگزین میشوند- اما کاهش حدود 300 ناشر را در آخرین دوره در پاییز 1397، نسبت به دورههای قبلتر، کاملا واضح است، ممکن است این باشد که رقم تخفیف 20 درصد را که وزارت ارشاد متعهد شده بهجای کتابفروشان به آنان بپردازد، بامقداری تاخیر به حساب آنان واریز میشود. بهصورت طبیعی کتابفروشان با محاسبهای اقتصادی احساس میکنند چنانچه در این طرح مشارکت نکنند زودتر به پول خود میرسند و در بحران اقتصاد نشر تا حدودی حق دارند.
اما چندنکته قابل توجه است
اولا با تبلیغات مناسبی که برای این طرح صورت میگیرد، ارتباط مردم با کتابفروشیهای مشارکتکننده در طرح ارتباط را مستمر میکند یعنی بادیدن کتابهای مورد علاقه مخاطب، حتی اگر در یک نوبت توان خریدش را نداشته باشد، درنوبتهای بعد مراجعه میکنند.
ثانیا؛ این مقدار تخفیف و رسیدن به بهرهبرداری تا سقف مبلغ، و تاثیر مستقیم آن در افزایش فروش کتابفروشان غیرقابل انکار است.
ثالثا؛ وقتی کتابفروشان از رکورد بازار فروش کتاب نالانند معنی آن این است که کتاب در کتابفروشی آنها زمان زیادی میماند و مشتری ندارند، با مشارکت در طرح 80 درصد مبلغ را از خریدار دریافت کردهاند و فقط 20 درصد یارانه را بعد از زمانی دریافت میکنند که صد البته باید اصلاحی در این زمینه صورت گیرد.
ششم؛ اهتمام بیشتر مدیران موسسه خانه کتاب و سطوح بالاتر وزارت ارشاد به اینکه تلاش شود تا اعتبارات این طرح هرچه بیشتر شود، چراکه از همه حمایتها به هدف آن که توسعه کتابخوانی است نزدیکتر است، یعنی مصرفکننده و مخاطب کتاب آنرا دریافت میکنند و قهرا واسطهای وجود ندارد تا فسادی را شاهد باشیم. حتی معقولتر این است که بهجای حمایت مستقیم تولید کننده(ناشر) و یا واردکننده -مثلا- اختصاص یارانه کاغذ و... همه این حمایتها در این یارانه تجمیع شود که هم رقم یارانه طرحهای فصلی وهم زمان آن افزایش یابد و بهصورت طبیعی بیشتر مورد توجه مردم و خریداران کتابها قرار گیرد و در نتیجه زمینه گردش اقتصاد نشر فراهم شود و هدف با تخصیص یارانه کتابخوانی به ارتقاء آن کمک شود.
دیگر اینکه این حمایت دراولویت باشد و زمانی معقول و حداکثر یکماهه برای پرداخت یارانه درنظر گرفته شود تا عملا زمینه توفیق بیشتر این طرح را شاهد باشیم.
توفیق این طرح میتواند، مدلی موفق را ارائه دهد تا یارانه همه کالاهای اساسی بهجای پرداخت به تولیدکننده یا واردکننده، مصرفکننده مستقیم مورد حمایت قرار گیرد. مثلا تا سقف خاصی درماه یارانه خرید کالاهای اساسی هر خانوار، به حساب سرپرست خانوار واریز شود.
نظر شما