باتوجه به اینکه شما هم در حوزه بزرگسال و هم در حوزه نوجوان قلم میزنید، «موهای تو خانه ماهیهاست» چندمین تجربه شما در حوزه نوجوان است؟
این کتاب، نخستین رمانی است که من برای نوجوانان نوشتم و از سوی نشر عصر داستان منتشر شد. قبل از آن مجموعه داستانی برای بزرگسالان نوشته بودم به نام «بالای سر آبها» که از انتشارات امیرکبیر منتشر شد و در کتاب سال دفاع مقدس رتبه نخست را کسب کرد.
شما در این کتاب یک واقعه تاریخی و انقلابی را به تصویر کشیدهاید، چرا این موضوع را انتخاب کردهاید؟
سعی کردم موضوعاتی را که به گذشته تاریخی ما برمیگردد در آثارم مورد توجه قرار دهم تا نوجوانان با آنها آشنا شوند. با اینکه هدف اصلی من از نوشتن داستان، ایجاد لذت در کودکان است اما میخواهم علاوه بر لذت بردن از کتاب و سرگرمی، نسبت به موضوع آگاهی هم پیدا کنند. کسب آگاهی و دانش، بیشتر در حوزه نوجوان مطرح است تا حوزه بزرگسال. چون در حوزه بزرگسال بیشتر به حوزههای عمیق درونی و شناختی و ... میپردازیم. اما در حوزه نوجوان، سرگرمی صرف، مطرح نیست، کسب علم و دانش و آگاهی هم اهمیت دارد و حیف است از ظرفیت و آمادگی که نوجوانان با توجه به مقطع سنیشان نسبت به کسب دانش و آگاهی دارند، استفاده نکنیم و صرفا به ویژگی سرگرمکنندگی داستان توجه کنیم. و فکر میکنم اغلب نویسندگان حوزه نوجوان نیز به این موضوع توجه دارند. این آگاهی بخشیدن میتواند پاسخ دادن به بسیاری از پرسشهای نوجوانان، انعکاس مسائل تاریخی و مذهبی، آموزش نکات زندگی، آمادگی برای مواجهه با مشکلات و ... باشد و در این میان به نظر من بخش مهمی از موضوعات آموزشی که لازم است مطرح شود، مسائل تاریخی است چون نوجوانان علاقه ندارند سراغ کتابهای تاریخی بروند و متون خشک تاریخی را بخوانند چون عناصر داستانی در آنها کمتر استفاده شده است.
ازسویی نوجوانان نیاز دارند تاریخ را بدانند چون در زندگی آینده به آنها دانش و بینش میدهد و هویتشان قوام پیدا میکند و از همان سن نوجوانی متوجه میشوند که چه کسی هستند و کجا زندگی میکنند و پیش از آنها چه اتفاقی افتاده است. اگر نوجوانی تاریخ گذشته و معاصرش را بداند، متوجه میشود که گذشته او بیهوده و بیهدف شکل نگرفته است و افرادی در گذشته او بودهاند که به زندگی امروز او شکل دادهاند و تبدیل به فردی میشوند که به شهر و مردمش علاقهمند میشود. به همین دلیل نوجوانان با مطالعه اینگونه کتابها هم آگاهی تاریخی کسب میکنند و هم به طور غیرمستقیم شخصیتشان شکل میگیرد. رمان میتواند در جایی که تاریخ خشک است، هم شیرینی آن را به نوجوانان بچشاند و هم به آنها آگاهی بدهد. براین اساس من به عنوان یک نویسنده، خودم را مسئول میدانم که رمانی بنویسم که مرتبط باشد با اطلاعات تاریخی. چون خودم از نوجوانی به موضوعات تاریخی و خواندن رمان علاقهمند بودم و دوست داشتم تاریخ را در این رمانها بیابم ولی چون در آن زمان رمانهای تاریخی برای نوجوانان کم بود مجبور بودم سراغ رمانهای تاریخی بزرگسالان بروم. براین اساس معتقدم باید در این حوزه کار شود تا وقتی نوجوانی به سراغ کتابهای این حوزه میآید، تنوع انتخابش بالا باشد. درحال حاضر تعداد رمانهای خوبی که در زمینه تاریخ قبل از انقلاب و بعد از انقلاب نوشته شده کم است و قدرت انتخاب بچهها محدود است. لذا شایسته است نویسندگان بزرگسالنویس علاقهمند به تاریخ که توانایی نوشتن برای نوجوان را دارند به همراه نویسندگان حوزه نوجوان، به خلق رمانهای تاریخی برای این گروه سنی بپردازند که فکر میکنم راهگشا است.
با توجه به اینکه شما کتاب دیگری هم با عنوان «یحیی و یاکریم» دارید و درآن به موضوع «قیام 15 خرداد سال 1342» پرداختهاید، این موضوع چه اهمیتی درنظر شما دارد؟
من در ورامین زندگی میکنم و کم و بیش در سطح شهر در جریان صحبتها، روایتها و گفتوگوهایی که درباره این موضوع انجام میشود، قرار دارم. و همیشه این موضوع برایم جالب بود که چه اتفاقی میافتد که یک نوجوان در سال 1342 علیرغم مخالفت بزرگترها، با عدهای که میخواهند براساس اعتقادات و باورهای دینیشان، پیاده به تهران بیایند، همراه میشود. از سویی دیگر این اتفاق همزمان میشود با ایام محرم و مراسمی که هرساله روز بعد از عاشورا در پیشوای ورامین برگزار میشود به نام «مراسم بنیاسدی». که همزمانی این مراسم با باورها و اعتقادات پیوند میخورد و این حرکت را بوجود میآورد.
شما در «موهای تو خانه ماهیهاست» دختری از قبیله بنیاسدی را به تصویر میکشید که بخشی از داستان را روایت میکند، چرا یک دختر نوجوان را برای روایت این بخش از داستان انتخاب کردهاید؟
این دختربچه از سال 61 هجری به سال 1342 آمده و شخصیت نوجوان داستان، او را میبیند و با او همراه میشود. این دختر همزمان واقعه عاشورا را روایت میکند و نوجوان هم همزمان شاهد روایتی است که در سال 1342 اتفاق میافتد. اصل ماجرای این دختر این است که در سال 61 هجری وقتی قبیله بنی اسدی در عصر واقعه عاشورا حاضر میشوند با شهدایی روبهرو میشوند که روی زمین افتادهاند و شاهد بدنهایی هستند که به جای ماندهاند. زنان و دختران تلاش زیادی در خاکسپاری آنها انجام میدهند. یکی از دلایلی که از یک دختربچه در داستان استفاده شده به این دلیل است که دختران و زنان شاهدان این واقعه بودهاند و شهدا را دفن کردند. ازطرفی نصف مخاطبان رمان نوجوان دختران هستند و برای اینکه این رمان علاوه بر پسران برای دختران هم جذاب باشد از شخصیت دختر استفاده کردم، ضمن اینکه این دختر فقط یک شخصیت اطلاعدهنده در داستان نیست و به نوعی شاهد ماجرا هم محسوب میشود به گونهای که گویی واقعهای دوباره درحال تکرار است چراکه در 15 خرداد 1342 هم چند ساعتی نعشها روی زمین بودند و بعد آنها را جمع کردند.
این کتاب چه تفاوتی با «یحیی و یاکریم» دارد؛ باتوجه به اینکه هردو یک موضوع را روایت میکنند؟
«یحیی و یاکریم» را دو سال بعد از «موهای تو خانه ماهیهاست» نوشتم و انتشارات سوره مهر آن را در قالب طرحی به نام «روزهای انقلاب» چاپ کرد و تاکید این مجموعه روی تاریخ انقلاب بود. این کتاب روایتی آزاد از واقعه 15 خرداد 1342 است و تاریخ در سیر داستان و طرح من به عنوان نویسنده غالب است. لازم بود این کار انجام شود به عنوان کاری که سندیت تاریخی بیشتری دارد و توجه نوجوانان در این کتاب بیشتر به وجه تاریخی موضوع است و کلیت موضوع قیام 15 خرداد 1342 در شهرهای مختلف کشور را بیان میکند و چرایی این اتفاق و مکان و زمان رخدادها در این کتاب غالب است. اما در «موهای تو خانه ماهیهاست» من شخصیتی را بوجود آوردم و طرح داستانی ایجاد کردم. و وجه رمان آن غالب است و فقط به حادثه 15 خرداد در ورامین میپردازد.
باتوجه به جلسات نقد و بررسی که برای این کتاب برگزار شده و با مخاطبان بسیاری درباره آن صحبت کردم، از نزدیک میدیدم که نوجوانان از کتاب استقبال کردند و اطلاع از اینکه در 15 خرداد 1342 چه رخ داده و نوجوان داستان میخواهد به چه چیزی برسد و در این راه چه موانعی بر سر راهش قرار دارد و چگونه این موانع را برمیدارد، برایشان جذاب بود.
چرا هرکدام از چاپهای این کتاب از سوی ناشران متفاوت منتشر شده است؟
نخستین ناشر این کتاب، عصر داستان بود که چاپ نخست آن را منتشر کرد و بعد از اینکه دیگر به فعالیتش ادامه نداد، قراردادهای انتشارات عصر داستان به انتشارات علمی و فرهنگی انتقال یافت و چاپهای دوم و سوم این کتاب طبق قرارداد از سوی انتشارات علمی و فرهنگی منتشر شد. اما به دلیل اینکه اغلب کارهای من از سوی انتشارات شهرستان ادب منتشر میشود، دوست داشتم این کتاب هم در اختیار این ناشر قرار دهم و چاپ چهارم آن از سوی شهرستان ادب منتشر شد.
آیا کتاب دیگری برای نوجوانان در دست تالیف دارید؟
بله کتاب دیگری برای نوجوانان نوشتهام به نام «کارخانه اسلحهسازی داوود داله» که از سوی انتشارات شهرستان ادب منتشر خواهد شد. «داله» دوشاخهای است که کشی به آن میبندند و با آن تیرکمان سنگی درست میکنند و داستان آن درباره نوجوانی است که کارش ساختن تیرکمان و جمعآوری کلکسیون تیرکمان است.
آیا دراین کتاب هم مانند دو کتاب دیگری که برای نوجوانان نوشتهاید، به موضوعات تاریخی و انقلابی پرداختهاید؟
نه. در این کتاب به موضوع سقوط هواپیمای ایرانی در خلیج فارس پرداختهام و با شیوهای خاص موضوع را مطرح کردهام.
نظر شما