نویسنده رمان «عمارت چوبی» درباره منشا خلق این اثر، گفت: چند سال قبل که به مسجد چوبی در نیشابور رفته بودم، خانوادهای را در آنجا دیدم که در خانهای چوبی در آنجا زندگی میکردند و برای من تداعیگر یک قصر چوبی بود، این قصر چوبی را به تهران بردم، در باغی در زعفرانیه قرار دادم و قصه چند نسل را در قالب داستان روایت کردم.
در این جلسه که با حضور و استقبال نویسندگان مشهدی روبه رو شد، مسائلی همچون قصههای شهری، لزوم به کارگیری آدرس در داستانها و از بین رفتن دغدغه نویسندگان برای نوشتن داستانهای قدیمی و کهن شهرها مطرح شد و نویسندگان، تجارب خود را در این زمینهها با یکدیگر به اشتراک گذاشتند.
تشکری، دبیر نشست، در پاسخ به این سوال که ادبیات شهری یک تکنیک است یا یک موضوع مرتبط با فرآیند داستان؟ اظهار کرد: شهر یعنی تمدن و ما وقتی به شهر میپردازیم، به تمدن آن میرسیم و آدرس دادن در داستانها نیز یعنی جغرافیا دادن به داستانها و پرداختن به تمدن. اما سوال اصلی این است که آیا حذف آدرس ما را به سمت ادبیات کامل میبرد یا شگفت زده میکند؟ و آیا این خوب است یا بد؟
داستان نویسی با خواندن اغاز میشود
تشکری با تاکید بر اهمیت کتاب خواندن برای شروع نویسندگی، تصریح کرد: با توجه به فرآیند فرهنگی که الان وجود دارد، شهر در داستانها به یک اتفاق تبدیل نشده است و دغدغهای برای نوشتن داستانهای شهری وجود ندارد و حتی در 100 سال اخیر هم این دغدغه وجود نداشته است.
وی با اشاره به تنها بودن شخصیتها در داستان «عمارت چوبی» افزود: اندوه و مقام تنهایی عارفانه در داستانها فراگیر شدهاند اما اینکه تنهایی چیست و چرا خواندن این داستانها به ما احساس تنهایی و ناراحتی میدهند، سوالی است که نیاز به بررسی دارد.
تعداد نویسندگان شهرینویس بر خلاف تصور بسیار کم است
وی ادامه داد: موقعیت انسان در شهر تراژدی است و آدمهای شهری در بند یکسری مشکلات هستند که باید این مشکلات دیده شود.
همچنین زهرا شعفی، نویسنده کتاب «عمارت چوبی»، در پاسخ به سوال دبیر نشست مبتنی بر تبدیل شدن گمگشتگی ما در شهر به معضلی در ادبیات، یادآور شد: خودکمبینی باعث شده است که ما از آدرس دادن و مشخص کردن موقعیتهای مکانی در داستانها اجتناب کنیم و نسبت به مطرح کردن جزئیات احساس نیاز نکنیم.
زهرا شعفی، نویسنده کتاب «عمارت چوبی» در خصوص شروع فعالیت خود در زمینه داستان نویسی، گفت: من از سالهای دبیرستان نوشتن را پیگیری میکردم اما وقفهای 20 ساله در شروع دوباره داستان نویسی افتاد تا اینکه سال 90 و در 42 سالگی احساس کردم که باید داستان نویسی را دوباره جدی بگیرم.
وی افزودد: در سال 91 یک مجموعه داستان کوتاه نوشتم و رمان «عمارت چوبی» را در سال 96 تمام کردم و الان هم در حال نوشتن رمان «در جستجوی تو» هستم که حوالی اتفاقات سال 57 و انقلاب اسلامی میگذرد.
عمارت چوبی برگرفته از مسجد چوبی در نیشابور
شعفی ادامه داد: چند سال قبل که به مسجد چوبی در نیشابور رفته بودم، خانوادهای را در آنجا دیدم که در خانهای چوبی در آنجا زندگی میکردند و برای من تداعیگر یک قصر چوبی بود، این قصر چوبی را به تهران بردم، در باغی در زعفرانیه قرار دادم و قصه چند نسل را در قالب داستان روایت کردم.
وی در خصوص غفلت از نوشتن داستانهای کهن شهر مشهد، افزود: متاسفانه نوشتن داستانهای قدیمی، قصههای محلی و شخصیتها و حوادثی که نشان دهنده فرهنگ ما بوده است، پاشیده شده اما ما دلمان میخواهد مشهد قدیم با قصههایش ماندگار بماند.
نظر شما