سه‌شنبه ۱۸ دی ۱۳۹۷ - ۱۲:۳۲
هدف مولف آشتی میان ذهن‌گرایی و ماده‌گرایی است

شیخ‌رضایی درباره کتاب «مقدمه‌ای فلسفی بر علوم شناختی» گفت: ما نمی‌توانیم یک پدیده را در سطح ماکرو و کلان به سطح میکرو و کوچکتر تقلیل دهیم در حقیقت این علوم جامعه‌شناسی و روانشناسی و غیره است که در سطح ماکرو قرار دارند و علوم پایه مانند فیزیک و شیمی در سطح میکرو هستند. در کل اتفاقی که در سطح میکرو می‌افتد اگر ملاک‌های سطح ماکرو را نداشته باشد بی‌معنی خواهد بود.

به گزارش خبرگزاری کتاب ایران (ایبنا)، مراسم نقد و بررسی کتاب «مقدمه‌ای فلسفی بر علوم شناختی» با حضور حسین شیخ‌رضایی، مترجم و عضو هیات علمی مرکز تحقیقات سیاست علمی کشور؛ ابوطالب صفدری، پژوهشگر اندیشکده مهاجر و دانشجوی دکتری فلسفه علم شریف؛ ایمان یارمحمدی، دانشجوی کارشناسی‌ارشد روانشناسی شناختی موسسه آموزش عالی علوم شناختی روز دوشنبه‌ 17 دی‌ماه سال جاری برگزار شد.
 
در ابتدای این مراسم صفدری گفت: امروزه با توجه به بهره زیاد عموم مردم دنیا از هوش مصنوعی بحث‌های زیادی هم درباره اخلاقیات آن می‌شود. امروز به بهانه نقد و بررسی کتاب «مقدمه‌ای فلسفی بر علوم شناختی»  تلاش داریم به این نوع مسائل هم بپردازیم. اگرچه این کتاب به طور مستقیم به فلسفه هوش مصنوعی معطوف نیست اما در فصل‌هایی از کتاب به رویکرد‌هایی می‌پردازد که کاملا ربط زیادی به هوش مصنوعی دارد.
 

 
وی درباره کلیت این اثر گفت: نویسنده در این کتاب یک پروژه کلی را مدنظر قرار داده و ایده‌ای دارد که  در پیش‌برد آن تلاش می‌کند. در حقیقت ایده کتاب توسعه علوم روان‌شناختی یا یک نوع روانشناسی تلفیقی و ترکیبی است. همیشه چالشی میان ذهن‌گرایی و ماده‌گرایی در تاریخ فلسفه بوده است. اینکه ابتدا باید مشخص کنیم وقتی درباره ذهن حرف می‌زنیم دقیقا درباره چه چیزی حرف می‌زنیم؛ به معنای دقیق‌تر اینکه بعد مادی ذهن را بررسی می‌کنیم یا بعد شناختی آن را مدنظر قرار دادیم؟ در حقیقت قصد نویسنده این است که میان این دو فضا یک آشتی ایجاد کند.
 
صفدری افزود: نویسنده برای اینکه هدف خود را پیش ببرد از توضیح یک استعاره استفاده می‌کند. در کل او از مدل زیاد استفاده می‌کند. وی فیلسوفی است که استفاده از این دو روش را خیلی جدی‌تر گرفته است. بخش اول کتاب کاملا فلسفی است حتی می‌خواهد بگوید که نگاه پازتیویستی علم یک نگاه غلط و کاذبی است و ما باید نگاهی رئالیستی به آن داشته باشیم. بنابراین در گام اول یک دوگانه‌ای میان این دو ایجاد می‌کند و تلاش می‌کند به سمت دیدگاه رئالیستی حرکت کند.
 
این پژوهشگر گفت: نویسنده در این اثر از تخیل مهار شده استفاده می‌کند و از همین نگاه رئالیستی به روش‌های علم پل می‌زند و بعد در همین میان تلاش می‌کند دیدگاه رئالیستی را وارد علم روان‌شناسی کند. نویسنده در بخش دوم همین گام به تفکیک مادی‌گرایی و ذهن‌گرایی با جزئیات علمی می‌پردازد. در گام دوم  کاملا درباره مادی‌گرایی صحبت می‌کند و حتی نقد‌های خود را بیان می‌کند. وی هر دو رویکرد را رد می‌کند و به این اعتقاد دارد که نه مادی‌گرایی می‌تواند منجر به روان‌شناسی علمی شود و نه ذهن‌گرایی.
 
صفدری با اشاره به انقلاب شناختی اول که نویسنده در اثرش از آن یاد می‌کند گفت: به نظر می‌رسد در انقلاب شناختی اول که نویسنده از آن صحبت می‌کند، هنوز دیدگاه پازتویستی دارد نه رئالیستی و به تمام چیزهایی که مشاهده می‌شود تعهد دارد. لازم است بگویم از دل همین انقلاب‌شناختی اول است که هوش مصنوعی از آن بیرون می‌آید. در بخش سوم کتاب تلاش می‌کند ایده‌های اصلی خود که تلفیقی بوده است را پیاده کند. همچنین تلاش می‌کند مفاهیم را با تعاریف روان‌شناختی مطرح کند.
 
وی گفت: نویسنده برای معرفی ایده خود چهار گفتمان را مطرح می‌کند؛ در واقع وی از روانشناسی گفتمانی یاد می‌کند؛ گفتمان روح‌بنیاد، گفتمان شخص‌بنیاد، گفتمان اندام‌واره بنیاد، گفتمان مولکول‌بنیاد که در این میان گفتمان روح‌بنیاد را کاملا کنار می‌گذارد و تمام تمرکزش به گفتمان شخص‌بنیاد است. وی در این گفتمان یک تعریف کامل از ذهن ارائه می‌دهد در کل نویسنده در این اثر نگاه افراطی نسبت به رویکرد رفتاری دارد.
 
صفدری درباره ترجمه این اثر گفت: ترجمه این کتاب بسیار استاندارد است و در حقیقت ترجمه‌ای است که خوانندگان می‌توانند با اطمینان آن را مطالعه کنند. در کل این اثر دو رویکرد را هم درباره هوش مصنوعی معرفی می‌کند و جنبه مثبت کتاب آن است که فاصله خود را با اصل موضوع که دیدگاه انتقادی است را کاملا نگه‌می‌دارد.
 
علوم ماکرو تقلیل‌ناپذیر است
در ادامه این مراسم شیخ‌رضایی درباره این کتاب گفت: یک نکته محوری در این کتاب وجود دارد که ابتدا می‌خواهم درباره آن توضیح دهم. برخی دانشمندان این سوال را مطرح می‌کنند که آیا علوم سطح بالاتری مانند جامعه‌شناسی و روانشناسی را می‌توان به علوم پایه‌ای مانند فیزیک و شیمی و غیره تقلیل داد یا خیر؟ ما نمی‌توانیم یک پدیده را در سطح ماکرو و کلان به سطح میکرو و کوچکتر تقلیل دهیم. در اتفاقی که در سطح میکرو می‌افتد اگر ملاک‌های سطح ماکرو را نداشته باشیم بی‌معنی خواهد بود. سطح ماکرو ملاک‌های خود را به سطح میکرو انتقال می‌دهد و برای تبیین سطح میکرو باید از ملاک‌های سطح ماکرو بهره بگیریم.
 
وی افزود: گفتمان در این کتاب با زبان فرق می‌کند و لزوما به معنای زبان طبیعی نیست. هدف نویسنده از بیان گفتمان‌ها این است که هنجارهایی را بیان می‌کند؛ یعنی درستی و نادرسی را تعیین می‌کند و اینکه جهت‌مندی و درباره چیزی بودن را بیان می‌کند. در حقیقت نویسنده اعتقاد دارد که هیچ کنش شناختی را ما نمی‌توانیم پیدا کنیم که معنا و هنجار نداشته باشد. برای مثال پدیده به یادآوردن که در ظاهر جنبه هنجاری شاید نداشته باشد اما نویسنده اعتقاد دارد یک کنش معنادار در یک بافت خاص است و این مقوله هم در حقیقت یک کنش هنجاری است و درستی و نادرستی یک موضوعی را بیان می‌کند.  
 
شیخ‌رضایی گفت: بنابراین نویسنده گفتمان را در سطح بالا و ماکرو قرار می‌دهد و اگر ما این سطح را نداشته باشیم نمی‌توانیم بفهمیم که در پایه همان مغز چه اتفاقی می‌افتد. هر چقدر در سطح پایه نظر کنیم نمی‌توانیم به‌ هنجاری و نابهنجاری پی ببریم. یعنی درستی یا غلط بودن موضوعی را نمی‌‌توانیم بفهمیم در حقیقت به‌هنجاری یا نابهنجاری مسئله‌ای است که در سطح گفتمان شکل می‌گیرد نه در سطح پایه.
 
به گفته شیخ‌رضایی ایده اصلی نویسنده این است که اولویتش سطح ماکرو است و تقلیل از ماکرو به میکرو را نقد می‌کند.
 

 
در ادامه یارمحمدی با توضیحاتی درباره کتاب گفت: چیزی که در این کتاب خیلی اهمیت دارد و خود نویسنده هم در مقدمه به آن اشاره کرده است درسگفتار بودن آن است. نویسنده تلاش می‌کند وارد بحث‌های روان‌شناختی شود و به دفاع از واقع‌گرایی علمی بپردازد. از ویژگی‌های خوب این کتاب آن است که لزوم فلسفه را برای روانشناسی جدی گرفته است. نویسنده در این کتاب همچنین از فیزیک زیاد استفاده می‌کند و از آن برای تبیین روان‌شناختی هم بهره می‌گیرد.
 
وی افزود: نویسنده در این اثر به حفظ نگاه تلفیقی روانشناسی شناختی می‌پردازد. حیطه روانشناسی نه یک هستی‌شناسی است که دو هستی‌شناسی را دربر می‌گیرد؛ دو نظامی که قابل تقلیل به یکدیگر نیست.  نویسنده به طرح و تشریح گفتمانی روانشناسی شناختی می‌پردازد.
 
یارمحمدی گفت: پدیده‌های شناختی که در حوزه روانشناسی شناختی قرار می‌گیرند موضوع روانشناسی گفتمانی است. در کل چیزی که اهمیت زیادی در این قسمت دارد مغالطه‌ای است که نویسنده میان فرآیند و فرآورد پیش می‌آورد. وی تلاش در پی‌ریزی و تبیین روانشناسی گفتمانی و ارتباط آن با سطوح توصیفی دیگر دارد.
 
وی افزود: در حقیقت مغزها را نمی‌توان به معنای واقعی دارای اندیشه به شمار آورد اما ممکن است مغز بخشی از یک شخص باشد شخصی که دارای اندیشه است. نویسنده مجموعه‌ای از قواعد که در شیوه اندیشیدن و عمل کردن ما اغلب پیش‌فرض گرفته می‌شود را متاثر از ویتگنشتاین می‌داند.

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.

برگزیده

پربازدیدترین

تازه‌ها