احمد مسجدجامعی در آئین بزرگداشت مهدی حجوانی، گفت: شخصیت اخلاقی مهدی حجوانی بسیار عمیق است و ظاهری نیست و دنبال اسم نبودن در کار، حجوانی را فردی متفاوت کرده است.
دنبال اسم نبودن حجوانی را فردی متفاوت کرده است
او در ادامه به شخصیت اخلاقی مهدی حجوانی اشاره کرد و گفت: شخصیت اخلاقی مهدی حجوانی بسیار عمیق است و ظاهری نیست. من به او عیسی مسیح میگفتم. حجوانی دنبال اسم و نام و نشان نیست و این دنبال اسم نبودن در کار، حجوانی را فرد متفاوتی کرده است. فعالیتهای گسترده او در حوزهها و زمینههای مختلف و ارائه طرحهای بلندمدت برای ادبیات ایران و جهان سبب شده که معلوم نباشد او مدیر بخش دولتی یا مدیر بخش خصوصی است. بالاخره او یک مدیر دولتی است که در حوزه هنری، وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی، موسسه خانه کتاب، انتشارات امیرکبیر و ... کار کرده است و نمیتوان مدیر دولتی را نام برد که چنین جایگاهی در میان نویسندگان و مولفان و مترجمان داشته باشد و این مدیر دولتی بودن در کنار سایر ویژگیهایش، بحث اجماعی بودن او را کامل میکند. حجوانی خودش است و فرقی نمیکند کجا باشد.
حجوانی شخصیتی اجماعی دارد
مسجدجامعی در ادامه به بیان خاطرهای پرداخت و گفت: در سالهای گذشته زمانی که آقای حجوانی در انتشارت امیرکبیر همکار ما بود، اتفاقی افتاد که ما را دچار گیجی کرد و آن هم پذیرفته شدن قطعنامه بود و گیجی حاصل از پذیرفته شدن قطعنامه ذهن ما را فلج کرد. البته ما به دنبال ادامه جنگ نبودیم ولی این اتفاق افتاد. من به آقای حجوانی گفتم این پایان خوشی نبود. و بهتر است الان شروع کنیم به ادبیات جنگ بپردازیم. حجوانی خیلی با این قضیه همدل و همراه شد و چند جلد کتاب از نوشتهها و نقاشیهای بچهها تهیه کرد و ما منتشر کردیم و من حس وطندوستی و ایراندوستی در آن میدیدم.
او در ادامه به خاطره دیگری اشاره کرد و گفت: من در تهرانگردیها به شهر موشها رفتم. خانم برومند به من گفت موشها بزرگ شدهاند و ازدواج کردهاند و همه عاقبت بخیر شدهاند. در شهر موشها یک ژاندار موشه هم بود. من به خانم برومند گفتم ما که شورای شهر داریم و به جای ژاندار موشه باید بگوییم شورا موشه. خانم برومند به من گفت اگر ما کلمه شورای آن را بزنیم شما حاضرید رئیس افتخاری شهر موشها شوید؟ من هم لبخندی زدم یعنی حاضرم. وقتی داشتم میرفتم خانم برومند عروسکی به من داد. بعد از آن به دیدار خانوادهای در آن منطقه رفتیم که پنج شهید داشت که یکی از آنها پدر خانواده و چهار شهید دیگر پسران خانواده بودند. همسر شهید به من گفت «همسرم وقتی میرفته میدانسته شهید میشود و به من گفته از من یک هدیه بخواه. من هم از او یک جفت کفش خواستم و او برایم روسری و نبات هم گرفت و به من داد و رفت و شهید شد.» شهردار منطقه در این دیدار سکهای را به این خانم داد ولی همسر شهید نپذیرفت و گفت من علاقهای به این هدایا ندارم و دوست دارم اگر کسی به دیدن من میآید به خاطر خودم بیاید. سپس من عروسکی را که خانم برومند داده بود به این خانم دادم. او بسیار استقبال کرد. این حرکت که همسر این شهید انجام داد خیلی روح داشت که همسر یک شهید از سکه میگذرد ولی از گرفتن این عروسک چقدر خوشحال میشود.
مسجدجامعی گفت: حجوانی این روح را میشناسد، او این عشق و علاقه به ایران، به آیین و دین را میشناسد. چه زمانی که نهادسازی می کند، چه زمانی که انجمن تاسیس میکند، مینویسد، ترجمه میکند و شاگردپروری میکند، آن حس و روحی را که من در آن خانواده شهید دیدم در همه این حوزهها میآورد.
نیکنام حسینیپور، فریدون عموزاده خلیلی، علیاصغر سیدآبادی، رضا هاشمینژاد، نادر قدیانی، عبدالعظیم فریدون، شهرام اقبالزاده، فتحالله فروغی، مجید راستی، حمید رضا شاه آبادی، پیروز قاسمی، عزت الله الوندی، سیدعلی کاشفی خوانساری، حسین فتاحی، اسدالله شعبانی، شهلا انتظاریان، آتوسا صالحی، خانواده مهدی حجوانی و جمعی از نویسندگان و ناشران در این مراسم حضور داشتند.
نظر شما