نحوه برخورد متفاوت این متون و عناوین آنها به روشن شدن واقعیت پیچیده سانسور در چین کمک میکند.
سانسور، کتابها را به سادگی برای محتوای مثبت و یا حتی بیطرفانه از دالای لاما ممنوع کرد. دولت به لیو شیائوبو، منتقد حزب کمونیست که در سال ۲۰۱۷ اولین برنده جایزه صلح نوبل از زمان نازیها شد، اجازه انتشار کارهایش را نداد. دوباره در سال گذشته شهروندان چینی نمیتوانستند هزار و نهصد و هشتاد و چهار را پشت هم تایپ کنند، اما میتوانستند و هنوز میتوانند نسخهای از این کتاب بخرند که معروفترین رمانی است که تاکنون درباره سلطهگرایی نوشته شده است. «دنیای قشنگِ نو» از آلدوس هاکسلی هم به راحتی قابل خرید است، اگرچه عنوان آن نیز زمستان گذشته به لیست تابوها اضافه شد.
ناظران به مواردی که ممکن است از سوی یک فرد معمولی استفاده شود توجه بیشتری میکنند تا محصولات فرهنگی روشنفکرانه که برای گروههای تحصیلکرده نوشته شده. درنتیجه، نویسندگان چینی بیش از نویسندگان خارجی زیر ذرهبین هستند. قانون دیگر این است که به آثار تخیلی درباره اقتدارگرایی آزادی عمل بیشتری داده میشود تا آنهایی که به طور خاص نمایانگر این امر در چینِ پس از ۱۹۴۹ هستند.
وقتی یک کتاب از بعضی خطوط قرمز عبور میکند و از بعضی نه، سانسورچیها عموما به جای پُتک از چاقوی جراحی استفاده میکنند که این، وضعیتِ «بازدیدی دوباره از دنیای قشنگِ نو» نوشته هاکسلی را که یک اثر غیرداستانی است که در آن فرمانروایی مطلق در اتحاد جماهیر شوروی و چین را نشان میدهد، توصیف میکند. خوانندگان چینی میتوانند نسخههای این کتاب روشنفکرمآبانه نوشته شده توسط یک خارجی را به سادگی پیدا کنند اما سانسورچیها تمام مراجع به چینِ مائو را با عمل جراحی حذف کردهاند.
این الگوها به این نکته اشاره میکنند که سانسورچیها نسبت به تواناییهای مخاطبین به دیده تحقیر مینگرند و معتقدند شهروندان چینی قادر نیستند رابطه بین وضعیت سیاسی که اورول توصیف میکند و ماهیت دولت خود را ترسیم کنند. فرض این نیست که مردم چین نمیتوانند معنی ۱۹۸۴ را بفهمند، قضیه این است که تعداد کمی از افراد که این اثر را میخوانند تهدیدی جدی محسوب نخواهند شد.
در سطح نخبگان، قوانین در چین همواره راحتتر بوده و هست. وقتی نخستین ترجمه چینی رمان ۱۹۸۴ در سال ۱۹۷۹ منتشر شد، در بخش ویژهای در کتابخانهها و کتابفروشیها نگهداری میشد که دسترسی به آن محدود بود و مردم عادی تا سال ۱۹۸۵ دستشان به این کتاب نرسید. امروز دانشآموزان فارغالتحصیل بیشتر از دانشجویان دوره کارشناسی میتوانند بحثهای صریحی درباره دورههای بحثانگیز تاریخ چین داشته باشند.
رویکرد دولت به افراد ستیزهجو نیز میتواند به اندازه رویکردش به متون تعجبآور باشد. در حقیقت دولت به شدت نویسندگان را سرکوب میکند. ما جیان، نویسنده تبعیدی که چینِ شی جین پینگ را با ۱۹۸۴ مقایسه کرده با اشاره به ممنوعیت کلی کتابهایش در سرزمین مادری به نیویورک تایمز گفت «برای خوانندگان چینی من یک مرد مُردهام.» در جولای سال گذشته، جیانگ یفِی، کارتونیست سیاسی به خاطر «تحریک برای براندازی دولت و عبور غیرقانونی از مرز» به شش سال و نیم زندان محکوم شد. اما برخی از نویسندگان ازجمله چان کونچونگ آزادی عمل بیشتری دارند. معروفترین کتاب او «سالهای فربه» در چین ممنوع است زیرا به طور غیرمستقیم به قتل عام ۱۹۸۹ میدان تیانمن اشاره میکند. با این وجود در ماه اکتبر او اجازه پیدا کرد که میزبانی رویداد رادیو بیبیسی در پکن را که برای عموم آزاد بود به عهده بگیرد. در آنجا در میان مسائل مختلف او از بدهی رمان خود به اورول و هاکسلی هم صحبت کرد. با اینکه برنامه به زبان انگلیسی بود مخاطبان آن عمدتا چینی بودند و بسیاری از آنها تصمیم گرفتند که این رمان ممنوعه را بخوانند. چان گفت با اینکه درباره این رویداد مضطرب بود، امید داشت که اجتناب از فعالیتهای خاص سیاسی بتواند از او محافظت کند. «تنها کاری که من میکنم نوشتن است. به هیچ گروهی ملحق نمیشوم و هیچ درخواستی را امضا نمیکنم. غیر از نوشتن هیچ کاری نمیکنم. این تنها کاری است که میکنم و باید به آن ادامه دهم.»
کمتر اتفاق میافتد که دولت تمام آثار یک نویسنده را ممنوع اعلام کند. ناشران آزادی عملهایی برای تصمیمگیری مورد به مورد دارند و یک ناشر در شانگهای ممکن است نسبت به یک ناشر در سیچوآن به نتیجه متفاوتی برسد. این تفاوتها نتیجه قضاوتهای فردی و روابط خاص بین ناشران و مقامات محلی سانسور است.
نظرات