گزارش ایبنا از حال و هوای چاپخانهها در پایان سال؛
چاپخانههای قدیمی در آستانه تغییر کاربری/ چاپخانههایی که قهوهخانه میشوند!
روزهای پایانی سال معمولابه دلیل چاپ و آمادهسازی کتاب برای نمایشگاه کتاب تهران و چاپ سررسید برای چاپخانهداران روزهای پرکار و پردرآمدی است اما اینروزها نه تنها در چاپخانهها خبری نیست؛ بلکه کسادی و رخوت اهالی این صنعت را دربرگرفته و چاپخانهداران ناامید از تعطیلی و تغییر کاربری میگویند.
خبرتعطیلی چاپخانههای قدیمی و معتبر تهران یکی از تلخترین خبرهایی بود که از اواخر سال گذشته تا امروز هر از چندی به گوش اهالی چاپ و نشر میرسد و در کنار آن نوسانهای نرخ مواد اولیه مثل کاغذ، مرکب، زینک، الکل و ... همه موجب شده است که چاپخانهداران اینروزها دست به عصاتر از گذشته قدم بردارند.
به همین بهانه ایبنا به سراغ سه نفر از دستاندرکاران و فعالان صنعت چاپ رفت تا درباره حال و هوای اینروزهای چاپخانهها در ماههای آخر سال همچنین سفارشهای چاپی گزارش تهیه کند.
امیدی نیست
چاپخانهاش در خیابان ظهیرالاسلام قرار دارد و نامش یادآور تاریخچهای قدیمی در حوزه چاپ و نشر است. محمد حسین مغربزمینی؛ مدیر چاپ فرید از پیشکسوتان و افراد خوشنام صنف چاپ است که چاپخانهاش را سال ۱۳۴۸ تاسیس کرده و قبل از آن سالها با اپراتوری در این حوزه تجربه کسب کرده بود. او درباره حال و هوای اینروزهای صنعت چاپ میگوید: «هزینههای چاپخانهها در زمینه تامین قطعات، مرکب و مواد مصرفی بسیار بالا رفته است، به عنوان مثال سال گذشته در همین موقع ما کاغذ سه و نیم ورقی را ۶۷ هزار تومان خریداری میکردیم اما امسال این مبلغ به ۲۷۰ هزار تومان رسیده است و در نتیجه این موضوع منجر شده است که سفارشها به شدت کاهش پیدا کنند.»
او درباره تبعات این موضوع توضیح میدهد: «زمانی که حجم سفارشها پایین میآید، درآمد چاپخانهدار کاهش پیدا میکند، رکود کاری ایجاد میشود و کارگران بیکار میشوند. الان حدود یک ماه میشود که من سفارش کار ندارم و هزینه حقوق کارگرانم به دست نمیآید. در کنار آن هزینههایی مانند قیمت آب، برق و مالیات بر ارزش افزوده نفس چاپخانهداران را گرفته است.»
مغربزمینی میافزاید: «چاپخانه من در نقطه خوبی از خیابان ظهیرالاسلام است و تا پیش از این ماهیانه حداقل پنج تا شش مشتری گذری داشتم اما از ابتدای سال جاری تاکنون تعداد مشتریان من به پنج مورد میرسد و ادامه کار برای من واقعا سخت شده است.»
این چاپخانهدار پیشکسوت درباره تصمیمش برای فروش ملک و دستگاههای چاپخانهاش در آینده نزدیک برایم میگوید: «در این وضعیت بازار امید زیادی به کار ندارم و نمیدانم باید چهکار کنم. به همین دلیل چندین ماه است که ملک چاپخانه و تعدادی از ماشینآلاتم را برای فروش گذاشتهام اما خریداری نیست. من حتی حاضرم ماشینم را به قیمت دلار هفت سال پیش بفروشم اما مشتری نیست.»
مغربزمینی تاکید میکند: «با وجود قیمت مواداولیه که طی این مدت به صورت بیرویه افزایش یافته است، نشکند، وضعیت به همین منوال ادامه خواهد داشت زیرا با کاغذ گلاسه کیلویی ۲۰ هزار تومان کسی نمیتواند کار چاپی انجام دهد. در سالهای قبل امید بود که میتوانیم در این فصل از سال سررسید چاپ و هزینههای خود را تامین کنیم اما اکنون با این مواد اولیه هزینه نهایی کارها به شدت بالا رفته و به چاپخانهداران ضرر وارد کرده است.»
ورود دولتیها به بازار
یکی از موضوعات جدی در صنعت چاپ که درد و دل بسیاری از اهالی این حوزه است، ورود موسسات و سازمانهای مختلف به حوزه چاپ با تاسیس چاپخانههای دولتی بوده. اداراتی که تا پیش از آن سفارشهای خود را به چاپخانههای خصوصی میسپردند و با توجیه این موضوع که بعد از تاسیس چاپخانه، هزینهها کاهش پیدا میکند به سراغ راهاندازی چاپخانههای مدرن و جدیدی رفتند و بهمرور رقیبی جدی برای چاپخانهداران خصوصی شدند.
مغربزمینی در این زمینه با بیان اینکه صنعت چاپ صنعتی است که همه کالاها و حوزهها را در بر میگیرد، میگوید: «من پیش از این هم گفتهام بزرگترین خیانتی که به این صنف شد، این بود که تمام وزارتخانهها و سازمانها مجوز تاسیس چاپخانه گرفتند. این اقدام کار اشتباهی بود زیرا کار چاپ متعلق به چاپخانه است. یک وزارتخانه علاوه بر چاپخانه به وسیله نقلیه هم نیاز دارد اما چرا به فکر تولید خودرو نمیافتد!؟»
او درباره حضور چاپخانههای دولتی به عنوان رقیب برای بخش خصوصی یادآور میشود: «کار چاپ متعلق به چاپخانهدار است و زمانی که آنها وارد بازار شدند به دلیل اینکه یکسری از هزینههای آنها دولتی محاسبه میشد، میتوانستند قیمت پایینتری نسبت به بخش خصوصی که باید بیمه، مالیات و سایز هزینهها را به عنوان واحد تجاری پرداخت کند، به مشتریان ارایه کنند و همین شکستن قیمتها به ضرر بخش خصوصی و نفع بخش دولتی تمام شد.»
مدیر چاپ فرید با بیان اینکه بسیاری از چاپخانهها بعد از ورود بخش دولتی به کار متضرر و ورشکسته شدند، توضیح میدهد: «چاپخانههای دولتی اپراتورهای دستگاههای چاپ را که سالها در یک چاپخانه قدیمی آموزش دیده بودند با حقوق بالاتر به سمت خود جذب کردند و میتوان گفت که یکی از دلایل رکود کاری در این صنعت همین رقابت ناعادلانه بخش دولتی با ما بوده است.»
چاپخانهای که دیگر نیست
در گام بعدی سراغ علیاکبر بلالی؛ مدیر چاپ طوبی میرویم؛ فردی که بیش از نیم قرن سابقه فعالیت در حوزه چاپ دارد. او نبود متولی مشخص در صنعت چاپ را یکی از آسیبهای جدی در این حوزه میداند و میگوید: «ما نمیدانیم صنعتِ چاپ هستیم یا فرهنگِ چاپ!؟ اگر صنعت چاپ هستیم باید زیرمجموعه وزارت صنعت، معدن و تجارت باشیم و اگر فرهنگی هستیم باید به صورت کامل زیرمجموعه وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی باشیم اما هنوز در وضعیت بلاتکلیفی هستیم.»
وی در بخش دیگر صحبتهای خود بع مشکل تامین مواد اولیه برای چاپخانهداران اشاره میکند و میافزاید: «اگر وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی متولی بخش چاپ است باید کاغذ مورد نیاز چاپخانهداران را برای آنها تامین کند، ما واردکنندگان کاغذ و مقوای زیادی در کشور داریم که متاسفانه بسیاری از آنها حتی سادهترین شناخت را از انواع جنسها و کیفیتهای کاغذ ندارند و فقط واردکننده کالا هستند و عامل ورود کالاهای بیکیفیت به کشور شدهاند.»
بلالی با بیان اینکه افزایش قیمت کاغذ یکی از آسیبهای جدی اینروزهای صنعت چاپ است، ادامه میدهد: «در یک دوره هر بند کاغذ حدود ۳۰ هزار تومان بود که به ۷۰ هزار تومان رسید، اما الان در وضعیتی به سر میبریم که همان کاغذ به بندی ۳۰۰ هزار تومان رسیده است یا مقوایی که کیلویی سه هزار تومان بود به هشت هزار و ۱۷ هزار تومان رسید و حتی الان دیگر در بازار نیست و در انبارها است. هیچ نهاد و مسئولی هم در این زمینه پاسخگو نیست که چطور چنین اتفاقی افتاده است. در چنین وضعیتی چه ناشری برای چاپ کتابش به سراغ من میآید؟»
وی با اشاره به افت سفارش چاپ کتاب امسال نسبت به مدت مشابه در سال گذشته، میگوید: «ما حدود ۸۰ درصد افت سفارش نسبت به سال گذشته داشتهایم. در این وقت از سال بازار چاپخانهداران برای چاپ کتاب یا سررسید باید داغ باشد اما امسال دیگر خبری از این سفارشها نیست. متاسفانه شمارگان کتابها به شدت کاهش پیدا کرده است و اگرچه ما حدود ۸۵ میلیون نفر جمعیت داریم اما متاسفانه تیراژ کتابهایمان به ۱۰۰ یا ۲۰۰ نسخه رسیده است و ناشران هم به سراغ چاپ افست نمیروند.»
بلالی با بیان اینکه چاپ دیجیتال و همکاران ما در این بخش اکنون پاسخگوی نیاز ناشران هستند، تاکید میکند: «من چاپخانهام را اوایل امسال به دلیل کسادی بازار و نبود سفارشات فروختم و ماشینهای موجود در آن را هم به همکارانم فروختم و فقط تعدادی دستگاه ملخی و قدیمی دارم که قصد دارم آنها را نیز به زودی بفروشم اما چون بسیاری از همکاران من بیکار هستند آنها هم تمایلی به خریداری دستگاه ندارند.»
وی یادآور میشود: «من یک روز در چاپخانهام ۱۰ کارگر داشتم اما الان هیچکسی آنجا نیست و در آن بسته است. گاهی خیلی وقتها دلم میگیرد اما به خدا توکل میکنم و امیدوارم هرچه زودتر فعالیت در این صنعت به روال سابق برگردد.»
سایه گرانیها بر سر چاپ
یکی دیگر از افرادی که بیش از دو دهه از فعالیتش در صنعت چاپ میگذرد، علیرضا صالحی؛ مدیر چاپخانه سپهرنقش است که از سال ۱۳۷۱ در این حرفه مشغول کار است. او درباره مشکلات چاپخانهداران میگوید: «یکی از مشکلات کاری ما در روزهای اخیر گرانی کاغذ به عنوان یکی از مواد اولیه مورد نیاز این صنعت است، این کالا به حدی افزایش یافته است که سفارشهای چاپی را تحت تاثیر قرار داده است و مشتریان به انجام کار در تیراژهای بالا هیچ رغبتی ندارند و اگر هم به سراغ چاپ میآیند سفارشها خیلی پایین است.»
او ادامه میدهد: «علاوه بر قیمت کاغذ ما برای تامین مرکب و الکل نیز به عنوان ملزومات اصلی چاپ با مشکلات جدی روبرو هستیم. به عنوان مثال الکلی که کیلویی سه هزار و ۸۰۰ تومان خریداری میکردم امسال حدود ۳۰ هزار تومان خریداری کردم. مساله اینجا است که مشتریها از افزایش قیمتها خبر ندارند و به دنبال قیمت پایین هستند.»
صالحی با اشاره به دیگر ملزومات مورد نیاز چاپ نیز میگوید: «مرکب ایرانی تا قبل از گرانیها حدود ۲۵۰۰ تومان بود اما الان به ۷۰ هزار تومان رسیده یا الکل خارجی که۴۰ تا ۴۵ هزار تومان خریداری میکردیم اکنون ۱۶۰ هزار تومان به فروش میرسد و به حدی با فاکتورهای قیمت بالا روبهرو هستیم که گاهی به این موضوع فکر میکنیم از این کار خارج شویم.»
وی با بیان اینکه سفارش کار به ۲۵ درصد رسیده است، یادآور میشود: «همین ۲۵ درصد هم که به ما مراجعه میکنند، تیراژهای سفارشی خود را کاهش دادهاند به عنوان مثال سفارش ۵ هزار نسخه را به هزار نسخه رسانده است.»
مدیر چاپخانه سپهرنقش درباره وضعیت چاپ کتاب نیز میگوید: «تیراژ کتابها بسیار کاهش یافته است، به یاد دارم زمانی کتابها در تیراژهای ۱۵ یا ۲۰ هزار نسخه چاپ میشدند یا ۵ هزار نسخه یک آمار معمولی بود اما الان زیر هزار نسخه شده است و در این شرایط چاپ دیجیتال بهصرفهتر است.»
وی تاکید میکند: «در این زمینه علاوهبراینکه تمام مواد مصرفی چاپ گران شده است، در بخش چاپ افست زینک گران شده و چون کاغذ مصرفی ما شیت است، گرانتر از برششده آچار است. اغلب کارهای کتابی به سمت چاپ دیجیتال رفته است و هزینهها در این حوزه نیز بسیار پایینتر از بخش افست است.»
صالحی درباره دلایل بروز این اتفاقات در صنعت چاپ نیز توضیح میدهد: «سوءمدیریت در سالهای اخیر باعث بروز مشکلات در این حوزه شده است، در این میان یکسری ویزیتور سود میبرند که کارهای دست اول از مشتریها میگیرند بعد به سراغ چاپخانهها میآیند تا با کمترین قیمت کار را انجام دهیم و سپس به مشتری اولیه قیمت بالاتر بدهند.»
وی با اشاره به تصمیم خود مبنی بر تغییر کاربری و شغلش میگوید: «به من میگویند چاپخانه تو برای قهوهخانه سنتی خوب است و چندین نفر پیشنهاد دادهاند که ملک خود را به ما اجاره بده و مبلغ آن هم چندین برابر درآمدی است که اکنون دارم. در یک دوره ما سه شیفت کار میکردیم اما الان برای هشت ساعت خود هم کار نداریم. من قبلا ۲۴ کارگر داشتم اما الان پنج نفر هستند.»
این حال بد بسیاری از چاپخانهها است در طول هفته کار ندارند و رسما بسیاری از روزها تعطیل هستند، موضوعی جدی و قابل تامل که نشاندهنده وضعیت نابسامان چاپ و نشر در کشور است، وضعیتی که انتظار میرفت در روزهای پایانی سال و منتهی به نمایشگاه بینالمللی کتاب تهران وضعیت را تحت تاثیر قرار دهد و تکانی به بازار بدهد.
نظر شما