سیدرضا محمدی برنده کتاب سال و جایزه شعر فجر در گفتوگو با ایبنا مطرح کرد:
دیکتاتوری از هر جانبی خطر است و از جانب روشنفکرها خطرناکتر
سیدرضا محمدی، شاعر برگزیده کتاب سال و جشنواره شعر فجر گفت: دیکتاتوری و تعصب از هر جانبی خطر است و از جانب روشنفکرها خطرناکتر. عدهای دوست دارند شعر را نردبان مقاصد سیاسی کنند و ویکتور خارا باشند؛ اما من پیرو فردوسی ام که خرد و جان سرلوحهاش است.
وی ادامه داد: بیشتر شعرهای این کتاب اجتماعی و درباره وضعیت جاری افغانستان و فروپاشی یک تاریخ کهن با همه اسطورههایش در مقابل موج تند سیاست جدید جهانی سازی جنگ است. حجم قابل توجهی از این کتاب مثنوی است و چند غزل نیز در آن وجود دارد. من فکر میکنم داوران محترم با عنایت به هر سه کتاب، «روح اندوهگین یک شاعر» را انتخاب کردند.
این شاعر درباره انتخاب کتابش به عنوان بهترین کتاب سال جمهوری اسلامی در بخش شعر گفت: واقعا انتظار برنده شدن را نداشتم؛ چراکه خیلی وقت بود به جشنوارهها فکر نمیکردم و شعرهایم به اندازه کافی در جشنوارههای جهانی در لندن، پاریس و هند مطرح شده بودند؛ با این حال دو ماه قبل که انجمن منتقدان، کتاب مرا انتخاب کرده بود، شوکه شدم. به نظرم جایزه گرفتن از دست وزیر فرهنگی چون دکتر صالحی افتخار داشت و به سختی طوری هماهنگ کردم که با یک پرواز طولانی صبح برنامه برسم و شب بعد از دیدار با شاعران جوان برگردم.
وی افزود: نمیدانم که به چه دلیل کتاب من برگزیده شده است؛ اما به احتمال زیاد بومیگرایی و وفاداری به سنت شعر فارسی در کنار دغدغههای جهانی از اصلیترین دلایل این انتخاب است. شعر من زبان سبک خراسانی دارد که از نخستین دوره شعر فارسی است؛ من تلاش داشتم که این سبک را پربارتر کنم.
سیدرضا محمدی معتقد است که شعر فجر از تک صدایی خارج شده است و در این راستا گفت: حداقل امسال که چنین بوده است. البته از سالهای قبل (جز سالی که اتحادیه نویسندگان افغانستان هم در برگزاری جشنواره مشارکت داشت) بیخبرم. امسال داوران متفاوتی حضوری داشتند؛ نه از جنس رویکردهای متفاوت سیاسی که معمولا درین سالها دشمن ادبیات بوده است و این واقعا خوب است که مثلا شاعری مثل بهزاد خواجات یا خانم قربانعلی و طریقی و غیره بدون درنطرداشتن مسائل سیاسی زیر یک چتر ادبی جمع شدهاند تا شعر فارسی شناسنامه قومی نگیرد و شاعران افغانستان، تاجیک و هند هم بتوانند مثل سنت شعر فارسی دریک فضا با هم رقابت کنند. به نظرم این ناسیونالیزم کور قرن بیستم دشمن همه ما بهخصوص ادبیات بود.
این شاعر افغانستانی با اشاره به حاشیههای این دوره از جشنواره شعر فجر گفت: در این دوره حاشیههای فراوانی وجود داشت؛ از تبریک بیبیسی و اسپوتنیک تا نفرین دوستان دگراندیش؛ اما من واقعا به سیاسی شدن ادبیات اعتقاد ندارم. ادبیات از آن همه است. قصری بی ویزا و پاسپورت برای غنی و فقیر، برای بیدین و بادین. کسی نمیتواند و نباید به شاعر دستور بدهد که چنین و چنان کن بهخاطر امیال سیاسی. من میدانم بعضی از دوستان ما سختیهای زیادی کشیدهاند و من هم به نوبه خود برای احقاق حق آنان در محافل بینالمللی تلاش کردهام؛ اما حرفشان درباره طرز زندگی من بی معنی و دیکتاتور مآبانه است.
وی ادامه داد: من ابتدا به خاطر گرفتاری گفته بودم نمیتوانم بیایم؛ اما وقتی زشتگویی دوستان را دیدم گفتم میآیم. دیکتاتوری و تعصب از هر جانبی خطر است و از جانب روشنفکرها خطرناکتر. عدهای دوست دارند شعر را نردبان مقاصد سیاسی کنند و ویکتور خارا باشند؛ اما من پیرو فردوسیام که خرد و جان سرلوحهاش است و هزار شاعر خوب غربی را به بیتی از او عوض نمیکنم.
سیدرضا محمدی در پایان گفت: شعر فارسی حکمت است نه روزنامهنگاری. شعر فارسی پناهگاه و آشتی دهنده همه است. در همه سالهای سخت ما، دیوان حافظ پناه مشترک جریانهای مخالف بوده، بعد ما بیاییم حافظ را مصادره به سیاستی کنیم که معلوم نیست چقدر عمر دارد. از طرفی دوستان ما که عاشق حمله آمریکا هستند بیایند به افغانستان و از دموکراسی آمریکایی لذت ببرند که هر ثانیهاش انفجار و انتحار و مرگ است. من واقعا به مسائل داخل ایران کاری ندارم و همه ایران و ایرانیها را دوست دارم.
نظر شما