همه ما مریخی هستیم اما درصد مریخی بودنمان متفاوت است اگر این حقیقت را بپذیریم اصلاح و ارتقا و تغییر سادهتر خواهد شد با پذیرفتن ناهنجاریها خود تغییرات بنیادی صورت خواهد گرفت.
درباره این کتاب میخوانیم: «داشتن سواد دانشگاهی و یا بیسواد بودن سبب نمیشود که ما مریخی نباشیم. مریخی کسی است که رفتار ناهنجار دارد قانون شکن است و کارهای ناهنجار خود را یا با زیرکی پوشش میدهد یا عوامانه آنها را بروز میدهد این روزها تعداد قابل توجهی عوام دانشگاهی داریم پایین بودن سرانه مطالعه را از تیراژ کتابها و نشریات میتوان فهمید اگر در گذشته ما با بیسوادی روبرو بودیم این روزها با گروهی از تحصیلکرده ها روبرو هستیم که آگاهی و یا انگیزه بهره بردن از سواد خود را ندارند. کسانی که در جامعه زندگی میکنند اما حساسیت خود را نسبت به پیرامون خود از دست دادهاند و نمیتوانند از سواد خود بدرستی بهره ببرند و در نهایت به افرادی بی انگیزه و بی تفاوت بدل شده زندگی بی هدف خود را ادامه میدهند. این بی انگیزه گی زیانهای جبران ناپذیری را به بدنه جامعه وارد کرده و تبعات آن نه تنها خود فرد بلکه نسلهای آینده را هم در بر خواهد گرفت.
برای اینکه جامعه شناس باشیم حتمن نباید دانشگاه برویم و مدرک بگیریم اگر ذهن حساس و تحلیلگری نسبت به جامعه داشته باشیم قدرت مشاهده و توان تجزیه و تحلیل بهتر واقعیتها را خواهیم داشت، بیشتر ما افرادی را در زندگی خود دیدهایم که سواد کافی نداشته یا در رشتههای غیر علوم انسانی درس خواندهاند اما تحلیلگران بسیار خوب و به اصطلاح افراد پختهایی بودهاند این افراد همانهایی هستند که از ذهن حساس و هوش هیجانی بالا برخوردارند و نکته سنج هستند و از کمتر رویدادی به سادگی گذر میکنند.
همه ما مریخی هستیم اما درصد مریخی بودنمان متفاوت است اگر این حقیقت را بپذیریم اصلاح و ارتقا و تغییر سادهتر خواهد شد با پذیرفتن ناهنجاریها خود تغییرات بنیادی صورت خواهد گرفت وقتی جوشش از درون باشد دیگر کسی توانایی تخریب آن را نخواهد داشت هررفتاری باورشود پایدارخواهد بود و در طول زمان به فرهنگ بدل خواهد شد. فرهنگ زمانی ماندگار خواهد شد که پسندیده باشد در واقع فرهنگ رفتارهای خوب را شامل میشود و رفتارهای ناهنجار که گاهی به نادرستی فرهنگ تلقی میشود ناهنجاریهای اجتماعی هستند که در یک برهه از زمان به صورت رفتار بروز میکنند اما ماندگار نیستند پس برای اینکه مریخی بودن خود را کمرنگ کنیم نخست باورسپس انجام آن سبب خواهد شد جامعه در بلندمدت شاهد شهروندان متعهد و قانونمند بیشتری باشد.»
هدف از نوشتن کتاب «مریخی ها در ایران» چیست؟
مولف درباره هدف خود از نگارش این کتاب مینویسد: «شاید فکر کنید از این راه میشود پولدار شد، پاسخ روشن است مردم ما کتابخوان نیستند و بیشتر ثروتمندان ما کم سواد هستند، شاید شهرت انگیزه خوبی باشد، پاسخ این هم روشن است وقتی سرانه مطالعه کتاب اندک است مشهور شدن هم مفهوم ندارد. هدف والاتر از اینهاست باید آموخت باید به آموختن کمک کرد شاید با همزاد پنداری مطالب به رفتارهای مریخی خود بیشتر توجه کرده و به اصلاح آنها بپردازیم. گاهی یک رفتار نادرست بقدری نهادینه و عادی میشود که متوجه نادرست بودن آن نیستیم ناهنجاری از عدم آگاهی و منافع شخصی ایجاد میشود، اگر میخواهیم در اقتصاد رشد کنیم نخست باید در فرهنگ رشد کنیم رفتار ما طبقه اجتماعی ما را نشان میدهد مادیات، خانه و خودروهای لوکس، پوشاک گران قیمت و برند پوشی برچسب «جهان سومی» را از ما برنخواهد داشت اگر رفتار ما با ظاهرمان هماهنگ نباشد برچسب نوکیسه گی و تازه بدوران رسیدگی را به همراه خواهد داشت.
افراد نوکیسه پایبندی چندانی به اصول اجتماعی ندارند و تلاش میکنند با اتکا به ثروت، کمبودهای اجتماعی خود را پوشش دهند در چنین شرایطی ضرب المثل «دارندگی و برازندگی» درست معکوس عمل میکند مریخیها برازنده آنچه دارند نیستند. در طول تاریخ، ایران همواره دستخوش هیجانات ودردسرهای خود ساخته بوده است میگویم خودساخته، چون از کره مریخ ناهنجاریها ایجاد نشده، رفتارهای نادرست بسیاری که در بین ایرانیان نهادینه شده در نتیجه سیستم ناکارآمد بوجود آمده است اگر قانون کمتر رعایت می شود پیام آور نارسایی و عدم تطبیق با فرهنگ جامعه است.
ناهنجاری را به اشتباه فرهنگ تلقی نکنیم، فرهنگ کهن ایرانیان، همواره مردم را به درستکاری تشویق کرده است، اینها فرهنگ نیستند بلکه ناهنجاریهای اجتماعی هستند که در طول زمان و با توجه به کاستیها ایجاد شده و نیازمند بازنگری است، مرغ همسایه هم مرغ است غاز نیست، دروغ همچنان ناپسند است اما بسیاری از ما دروغ میگوییم دزدی در دین و فرهنگ ما نه تنها ناپسند است بلکه همواره نکوهش شده است، نوکیسهگان، از نبوغ ثروتمند نشدهاند بلکه از دیوار مردم بالا رفتهاند وقتی منتقدان دو آتشه دیروز پس از تغییر موقعیت شان به توجیه گران امروز بدل میشوند نباید به فرهنگ ربط داده شود اینها معضل اجتماعی افراد است که باید مورد توجه و بازبینی قرار گیرد. ضرب المثل «خلایق هر چه لایق» را چگونه بررسی کنیم؟ براستی مردم ایران شایسته زندگی بهتر نیستند؟ آیا مردم سیستم را میسازند یا سیستم رفتار و عملکرد مردم را تحت تاثیر خود قرار میدهد؟
آیا سیستم رفتارهایی مانند دزدی، آدمکشی، فحاشی، زیر آب زنی، دروغگویی و بی مسئولیتی را ایجاد میکند یا آدمها این سیستم را ایجاد میکنند؟ اینها لازم و ملزوم یکدیگرند چه کسانی بجز مردم همان جامعه باید یک سیستم را اداره کنند؟ اگر مردم خود را در برابر سیستم بازنده یا قربانی بدانند نطفه ناهنجاریهای اجتماعی بسته شده است و مانند ویروس جامعه را به نابودی خواهد کشاند.
عوامل زیادی در نابسامانی وضعیت اقتصادی و رفتار مردم موثر است، رشد نظام سرمایه داری، دخالت دولت در اقتصاد، رانت، تورم، تولید معیوب، بیکاری، افزایش کار سیاه و واسطه گری، فرار مالیاتی و فاصله طبقاتی منجر به بروز ناهنجاریهای اجتماعی و نهادینه شدن تخلف و دور باطل درجامعه خواهد شد به گونهای که نمیتوان مردم را گناهکار یا بی گناه دانست هیچکدام از مسولان کشور غیر بومی نبوده و از میان مردم انتخاب و یا منصوب میشوند تا کشور را اداره کنند.
در جوامعی که سطح آگاهی افزایش پیدا میکند شکاف طبقاتی بیشتر احساس میشود و اثرات تخریبی آن نیز روبه فزونی و کنترلهای درونی و بیرونی با ضعف بیشتری مواجه میشود و بسترِ رشد و تسریِ آسیبهای اجتماعی، خلاف و انحراف هموارتر شده و پس از مدتی ناهنجارها موجه و به هنجار تبدیل میشود. اگر میخواهیم ناهنجاریها کمرنگ شود تغییر را باید از خود آغازکنیم. واقعیت این است که مدینه فاضله وجود ندارد ما میتوانیم شهروندانی باشیم که به قانون احترام بیشتری بگذاریم و زندگی با تمام دشواریهایش را خوشایندتر و انسانیت را باور کنیم وگرنه 124000 پیامبر آمدند اما چرا ما موجوداتی دوپا و آدم ماندیم و انسان نشدیم.
در طول تاریخ اجرای قانون دچار نوسانات زیاد بوده است گاهی تاریخ ما بسیار شکوفا بوده گاهی هم سیاهی وتلخی روزگار، مردم زمان را به نابودی و فرسایش کشانده است در زمان هخامنشیان پوست قاضی خلافکار را کندند و بر کرسی قضاوتی که پسر او نشسته بود کشیدند بنابراین قاضی دیگرجرات قضاوت نادرست را نداشت (قضاوت در آن دوران موروثی بود) اما هنگامی که اجرا و تفسیر قانون شخصی میشود دیگر هر کسی میتواند مجری قانون باشد و آنارشیسم را به سادگی به هنجار جامعه بدل کند مردم رفتار مسوولین را الگوی خود قرار میدهند و از آن پیروی میکنند آنها وقتی میبینید مسئولان کمتر از قانون پیروی میکنند و گاهی قانون را به سود خود تفسیر میکنند انگیزهای برای رعایت قانون در خود نمیبینند. اما پرسش اینجاست مگر مسوولان از همین مردم نیستند مسوولان تا دیروز در بین مردم عادی بودند همانهایی که مانند من و شما به کاستیها معترض بودند و انتقاد میکردند چرا جایگاه تغییر میکند نگرش هم تغییر میکند؟ شاید یکی از دلایل اصلی این تغییر رفتار، همان منافع فردی باشد که خیلی سریع افراد را همرنگ جماعت پیرامون خود میکند فرهنگ که یک شبه ایجاد نمیشود این تغییر رفتار ناشی از همان خلاءهاست که سبب میشود از منتقد به هوادار بدل شده و یا برعکس.
اگر بنا را بر رفتار دیگران بگذاریم و قانون گریزی را پیشه کنیم چه دستاوردی خواهیم داشت؟ پاسخ بسیار ساده است مریخی میشویم و دود مریخی بودن نه تنها به چشم خود بلکه دردرازمدت به چشم همگان و آیندگان خواهد رفت. در کشورهای پیشرفتهای مانند ژاپن و کره جنوبی آلمان و سوئد و سوییس مردم مدافع رفتار درست هستند فارغ از اینکه شهروند معمولی یا سیاستمدار و اقتصاددان باشند در ژاپن اگر کسی قانون شکنی کند مدیر بالادست خودش را مجازات میکند و توجیه نمیکند و خود را شرمنده مردمی میداند که به او اعتماد کردهاند و او درست رفتار نکرده است منتظر مجازات قانون نمیشود و خودش را مجازات میکند اما در کشور پهناور چین و با فرهنگهای نزدیک به هم چنین چیزی رخ نمیدهد؟...»
کتاب «مریخیها در ایران» به قلم هستی حصاری با شمارگان 700 جلد در 136 صفحه به قیمت 20000 تومان از سو انتشارات نوین گام منتشر شده است.
نظر شما