کتاب «بیژن جلالی، شعرهایش و دل ما»، اثر کامیار عابدی از سوی انتشارات جهان کتاب راهی بازار نشر شد.
در کتاب حاضر، که تالیف و گردآوری یکی از دوستان اوست، علاوه بر شرح دقیق زندگی، و نوع پیوند او با داییاش، صادق هدایت، به شناخت و تحلیل شعرهای او توجه شده است. نمونههایی از زیباترین سرودهها و بخشهایی از تاملهای فکری و ادبی جلالی از دیگر فصلهای این کتاب است. همچنین در سه فصل پایانی نوشتهها و شعرهای شماری از دوستان وی و آرای تنی چند از شاعران و ادیبان هم عصر درباره شعرهایش گردآوری و تدوین شده است.
در بخشی از این کتاب کوشش تحلیلگر آن بوده که فضای فکری، ادبی و فرهنگی شعر او، تا حد امکان با دقت تحلیل و بررسی شود. جلالی شاعری اندیشهور بود؛ اما وی بدبختانه علاقهای به تالیف و ترجمه در زمینههای مورد علاقه خود نداشت. با این همه، در لابهلای گفتوگوهایی که از وی در دست است، تاملهای خواندنی و بدیعی به یادگار مانده است که در این کتاب آن را میخوانید.
در فصل نخست این کتاب درباره زندگی جلالی است اشارهای به شمسالدین جلالی، پدربزرگ پدری او که انسان صاحب منصبی بوده، شده است. او در اواخر دولت قاجار و اوایل دوره رضاشاهی سمتهای مختلفی مانند استانداری فارس، استانداری اصفهان و کفیل وزارت دارایی را داشته است. همچنین در ادامه به پدربزرگ مادری جلالی یعنی رضاقلی خان هدایت و دایی او صادق هدایت اشاره شده است.
در همین فصل نخست اشارهای به دیدگاه بیژن جلالی به انقلاب سال 57 دارد، او میگوید: «گرچه انقلابی نبودم، ولی خیلی بهراحتی با انقلاب برخورد کردم. میشود گفت هیجان و فداکاری مردم در انقلاب برایم جنبهای حماسی و هم غنایی داشت. انتظار عمدهای از آن نداشتم. ولی نفس انقلاب برایم خیلی جالب بود. چون فکر نمیکردم مردم بتوانند روزی سربلند کنند. فکر میکردم قبل از انقلاب، ما مملکتی سنتی بودیم و حالا افتادهایم در بستر تاریخ. پرشی به جلو کردهایم. انقلاب همه تابوها را شکست، از لحاظ طبقاتی و از لحاظ روابط فردی مثل روابط زن و مرد. زنها امروز خیلی بیشتر پرخاشگر و حق طلباند تا در گذشته. در همه کارها شرکت دارند، از مدرسه و دانشگاه تا عرضه کار.
...
تاسفی برای دوران قبل از انقلاب ندارم و فکر میکنم فضای فکری بعد از انقلاب در ایران بازتر شده است. انواع متفکر میتواند خودش را لااقل در زمینه نظری بروز دهد.»
در فصل دوم این کتاب که تحلیل و بررسی شعرهای بیژن جلالی است، مخاطب با نخستین زمینههای فکری-ادبی جلالی که مربوط به دوران نوجوانی اوست آشنا میشود. دوران جوانی و نوجوانی اوج دوران سیاسی و فعالیتهای چپها در ایران است. به طوری که در جایی میگوید: «خیلی از دوستانم چپ بودند. اما من هیچگاه نتوانستم با اندیشههای آنها کنار بیاییم.»
در ادامه تحت عنوان «جان و جهان شعر» اشارهای به شش دفتر بیژن جلالی شده است و نظر او درباره هر دفتر آمده است. اگر کسی این قسمت را بخواند متوجه میشود که شعرهای جلالی، همچنان که از تقسیمبندی دفترهای وی هویداست، تاملهایی به هم پیوسته است و نمیتوان تقدم و تاخر چندانی برای آنها در نظر گرفت.
کامیار عابدی در بخشی با سرتیتر «ساخت و شکل شعر» به بررسی شعر جلالی در دورههای مختلف پرداخته است. در بخش دیگری با عنوان «شباهتها و ریشهها» عابدی به نوع اشعار جلالی پرداخته که در جایی میخوانیم: «شعر جلالی شعر مراقبه و مکاشفه است و از هر نوع پیچیدگی لفظی، معنایی، تصویری و موسیقیایی، دور. اقلیم شعر او اقلیم اشراق است. شاعر گیرودار و جدالی با اندیشه شعری ندارد. حس شعری وی بازتاب حیات ذهنی شاعری است که با هستی، در هستی و به هستی میاندیشد.»
فصل سوم این کتاب «نمونههایی از زیباترین سرودهها» نام دارد که کامیار عابدی در این بخش 55 شعر از بیژن جلالی که اغلب از شش دفتر منتشر شده از اوست را آورده است. البته تعدادی از شعرهایی که پس از مرگ جلالی منتشر شده نیز در این بخش آمده است. معیار برگزیدن این سرودهها در درجه نخست، معیار زیباییشناختی بوده است.
در یکی از شعرهای این بخش که از دفتر «آب و آفتاب» انتخاب شده است، میخوانیم:
«کتابها بر یکدیگر توده شدهاند
چون برگهای مردهی پاییزی
بر لب هیچ کدام لبخندی نیست
هیچ کدام از جای خود نمیجنبند
و من برای دیدن یک درخت
به سوی پنجره میروم.»
در فصل چهارم مخاطب با «نمونههایی از تاملهای فکری و ادبی» شاعر روبهرو میشود. البته همانطور که در ابتدای این متن توضیح دادیم، جلالی خیلی اهل مقاله یا جستارنویسی نبوده، از این رو بخش اعظم این تاملها از گفتوگوهای برجای مانده از وی برگزیده و عنوانبندی شده است.
«حقیقت، خدا و امید»، «معنا، آزادی و زیبایی»، «احترام مذهبی، شعر و مرگ»، «عطار نیشابوری»، «شعر به زبان ساده، شعر مشروطه، شعر حافظ»، «معذور بودن شاعران نوگرا در برابر شعر کلاسیک»، «از شعر کلاسیک به شعر نیمایی، از شعر نیمایی به شعر سپید»، «نیما و نگاه به طبیعت»، «شعرنو: از بینظمی تا نظم»، «سهراب سپهری و فروغ فرخزاد»، «شعر یا قطعه ادبی»، «شعر در نشریهها»، «خیال خلاق شاعر»، «شعر در دهه 1360»، «طنز در ادبیات معاصر»، تنها بخشی از مطالب آمده در این فصل است.
فصل پنجم کتاب به «یادبودها: نثر» تعلق دارد و در آن متنهایی از فریدون اربابی، محمدعلی اسلامی ندوشن، فرخ امیرفریار، محمد بهارلو، سیمین بهبهانی، یارعلی پورمقدم، احمد جلیلی، اعظم حسن، بهاالدین خرمشاهی، محمود دولتآبادی، سیدعلی صالحی،کسرا عنقایی و هوشنگ گلشیری آمده است.
فصل ششم نیز تشابه زیادی به فصل پنجم دارد با این تفاوت که شعرهای یادبود آمده است و مخاطب با شعرهایی از منصور اوجی، شاپور بنیاد، نسرین بهجتی، حسن صفدری، علی اکبر گودرزی طائمه، شمس لنگرودی، احمد محیط و فرزین هومانفر روبهرو میشود.
«در آیینه آراء» عنوان هفتمین فصل از کتاب «بیژن جلالی» است. اگر بخواهیم اشارهای به این فصل داشته باشیم، باید بگوییم که شمار قلمزنانی که به صورت حاشیهای یا ریزبینانه درباره جهان شعری بیژن جلالی قلمی زدهاند، اندک نیست. از میان این شمار، آرای 20 تن در بخش حاضر گردآوری و تلخیص شده است. برخی از این قلمزنان با نگاهی مثبت، برخی دیگر با نگاهی مشروط و یکی از آنان با نگاهی منفی به شعرهایش نگریستهاند.
منوچهر آتشی، احمدرضا احمدی، مفتون امینی، رضا براهنی، رزا جمالی، اسماعیل جنتی، رضا چایچی، محمد حقوقی، بهزاد خواجات، نجف دریابندری، جلیل دوستخواه، نصرت رحمانی، محمد زهری، مهرداد سلیمی، عنایت سلیمی، عمران صلاحی، فروغ فرخزاد، پرویز مهاجر، ضیا موحد و نادر نادرپور افرادی هستند که در این فصل از آنها مطلب آمده است.
آخرین فصل این اثر به کتابشناسی بیژن جلالی اختصاص دارد.
کتاب «بیژن جلالی، شعرهایش و دلما»، اثر کامیار عابدی در 220صفحه، شمارگان 700نسخه و بهبهای 29هزارتومان از سوی انتشارات جهان کتاب روانه بازار شده است.
نظر شما