الهام شیرازی میگوید: مهمترین کارکرد اسطوره کشف و آفتابی کردن سرمشقهای نمونهوار همه آیینها و فعالیتهای معنیدار آدمی از تغذیه و روابط گرفته تا کار و تربیت و هنر و فرزانگی است.
در این نشست الهام شیرازی، محقق و استاد دانشگاه، با رویکرد چشم زخم در آثار سعدی سخن گفت. او در بخشی از سخنان خود گفت:اسطوره نقلکننده سرگذشتی قدسی و مینوی است، راوی واقعهایست که در زمان اولین، زمان شگرف بدایت همه چیز، رخ داده است. به بیانی دیگر اسطوره حکایت میکند که چگونه از دولت سر و به برکت کارهای نمایان و برجسته موجودات مافوق طبیعی، واقعیتی پا به عرصه وجود نهاده است. بنابراین اسطوره همیشه متضمن روایت یک حقیقت است، یعنی میگوید چگونه چیزی پدید آمده، موجود شده و هستی خود را آغاز کرده است.
او مهمترین کارکرد اسطوره را کشف و آفتابی کردن سرمشقهای نمونهوار همه آیینها و فعالیتهای معنیدار آدمی از تغذیه و روابط گرفته تا کار و تربیت و هنر و فرزانگی دانست و گفت :اساطیر آشکار میسازند که دنیا، انسان و حیات منشأیی و تاریخی فوق طبیعی دارند و این سرگذشت، پر معنی و آموزنده است و مانند نمونه و سرمشقیست برای ما و چشم زخم از جمله باورهایی است که ریشه در اساطیر و گذشتههای دور دارد.
الهام شیرازی در ادامه ضمن بررسی تاریخچه چشم زخم گفت: در وندیداد؛ در یشت 14 (بهرام یشت) ؛ در کتاب اسطوره زندگی زرتشت، به این باور باستانی اشاره شده و در جوامع دیگر همچون دوران میانه مصر، عربها، چینیها ، هندیها و حبشیها و بسیاری اقوام دیگر به این مسئله اعتقاد داشتهاند و حیوانات و کودکان را بیشتر مستعد چشم زخم میانگاشتند و به همین دلیل از تعویذها و حرزها برای دفع چشم زخم استفاده میکردند . همچنین در زمانهای قدیم در افغانستان، ترکمنستان، تاجیکستان و ازبکستان برای دفع چشم زخم گیاه سداب را بخور میدادند.
او همچنین اشاره کرد که اعتقاد به چشم زخم نه در طول قرون وسطی و نه در طول دوره رنسانس کم نشد، بلکه این باور هم اکنون نیز در سراسر ایتالیا عمومیت دارد با ترکیبات متنوعی که در فرهنگ فارسی وجود دارد؛ همچون:چشم پنام،چشم خوردن ،چشم رسیدن ،چشم رسیده،چشم زخم ، چشم زد، چشم شور، چشم فسا و...
این محقق افزود که برای اجتناب از چشمزخم عموما از تعویذهای نوشتاری و خوانشی استفاده میشده، مانند برخی از آیههای قرآن کریم که سعدی نیز بدان اشارت کرده است: به فلک میرود از روی چو خورشید تو نور/ قل هو الله احد چشم بد از روی تو دور؛ و یااشیاء و موادی که برای پیشگیری و دفع چشم زخم مفید بوده. شاعران بسیاری نیز به این امر در اشعار خود اشاره کردهاند؛ همچون خاقانی:خاک پای تو چو تسبیح به رخ در مالم/ خط دست تو چو تعویذ به بر در گیرم؛ حافظ: ای دوست دست حافظ تعویذ چشم زخم است/یا رب ببینم آن را در گردنت حمایل؛ و بدین ترتیب تمام جملات دعایی که شاعران در شعر خود میآورند، برای پیشگیری از چشم زخم است: به جز آن نرگس مستانه که چشمش مرساد/ زیر این طارم فیروزه کسی خوش ننشست.
الهام شیرازی در ادامه گفت: سعدی در شعرش از تعویذهای دیگری که محتوای آنها قرآنی نیست ؛ نیز یاد میکند: سحر چشمان تو باطل نکند چشم آویز /مست چندان که بکوشند نباشد مستور؛ که چشمآویز را باطل کننده سحر میداند.
او همچنین به برخی دیگر از مصادیق رفع چشم زخم همچون اسفند سوزاندن؛ پتر؛ نیل، هفت هیکل، هیکل و ... اشاره کرد و گفت: برخی از شاعران همچون نظامی و سعدی یکی از راههای پیشگیری از چشم زخم را دادگری و مهربانی با مردم میدانند: گر اندیشه باشد ز خصمت گزند / به تعویذ احسان زبانش ببند.
وی در ادامه گفت:سعدی در بوستان در سه جا به چشم زخم اشاره کرده است: یکی در باب اول« در عدل و تدبیر و رای» حکایت شناختن دوست و دشمن را. در بیتی که چوپان به پادشاه میگوید:بگفت ای خداوند ایران و تور / که چشم بد از روزگار تو دور/ من آنم که اسبان شه پرورم/ به خدمت بدین مرغزار اندرم؛ دوم در همان باب در حکایت گفتار اندر رای و تدبیر ملک و لشکرکشی: گر اندیشه باشد ز خصمت گزند / به تعویذ احسان زبانش ببند و سوم: در باب دوم« در احسان» : حکایت پدر بخیل و پسر لااُبالی: چو چشمارو آنگه خورند از تو سیر/ که از بام پنجه گز افتی به زیر...
شیرازی در ادامه گفت: در توضیح کلمه چشمارو شارحان مطالب گوناگونی گفتهاند؛ برخی آن را نام کوهی در همدان دانسته؛ برخی به معنی افسون و گرداننده چشم بد و به معنی حلوایی که برای دفع چشم زخم از کسی میپزند و یا به معنی چیزی که به منظور دفع چشم زخم از انسان، حیوان، باغ، کشتزار،خانه و جز آن بسازند، دانستهاند؛ و برخی آن را را اشاره به رسمی دانستهاند که در ماههای آخر سال رسم است كه بر روي كوزهاي يا سبويي سفالين، نقش چهره آدمی را با چشم و رويي هر چه زيباتر رسم ميكردند و آن قسمت را كه در پشت قرار دارد و منقش نيست و همچنين بالاي آن را با پارچههاي رنگين ميپوشانند و ميآرايند و اين سفال آراسته است كه چشمارو نام دارد، براي دفع چشم زخم از اهل خانه و اموال، در آن سكههای سفيد و سياه میريزند و در شب چهارشنبهسوری (آخرين چهارشنبة اسفندماه) پيش از آنكه آتشبازی و پرش از روي آتش صورت گيرد، آن را از بام خانه به كوچه میافكندند، چشمارو در هم ميشكست و از سكههاي سپيد و سياهش منتظران و گذرندگان برخوردار ميشدند؛ اشاره سعدی نیز بر این قرار است.
نظر شما