«زبان در گستره فرهنگ: مجموعه مقالات انسانشناسى زبانشناختى» به قلم دکتر امیلیا نرسیسیانس، دانشیار انسانشناسى دانشکده علوم اجتماعی دانشگاه تهران، منتشر شد.
مولف در پیشگفتار خود بر این کتاب نوشته است: «مطالعه زبان به عنوان یك كنش اجتماعى، قادر به نمایان كردن ساختار روابط اجتماعى سخنوران در جامعه خاص است. هر جامعهای داراى قوانین، محدودیتها و ویژگیهاى خود است كه اعضاى جامعه در روند فرهنگپذیرى، آنها را به صورت آزمون و خطا، پاداش و تنبیه از نسل گذشته فرا میگیرند و به فعل در میآورند. جامعه با در دست داشتن ابزار فرهنگ قادر به كنترل و تنظیم رفتارهاى گفتارى افراد است.
زبان پدیدهاى است فراگیر، هرجا انسان هست، زبان هم وجود دارد و وظیفه زبانشناس اجتماعى یافتن تأثیر هنجارها و ارزشهاى جامعه بر زبان است. از نظر او زبان به صورت نمادین بازنماگر تعاملات افراد و رفتارهاى اجتماعى آنها است. از به وجود آمدن ادبیات مربوط به زبانشناسى اجتماعى و تبدیل آن به یكرشته دانشگاهى بیش از شصت سال نمیگذرد. علمداران این علم را در غرب ویلیام لابوف و جان گومپرز از ایالات متحده آمریكا و بازیل برنشتاین را از بریتانیا میدانند. به خاطر دارم هنگامى كه در انگلستان مشغول تحصیل در این رشته بودم، از دیدن اثر بسیار مفید جهانگیرى و هودسون تحت عنوان «الگوهاى گونههاى زبان فارسى تهرانى» چه قدر خوشحال شدم. در بازگشتم به ایران به ترتیب ملاقاتم با دو استاد دیگر این رشته آقایان دكتر افخمى و دكتر مدرسى كه تأثیر بسیار زیادى در زندگى علمى و حرفهاى من داشتند، شور دیگرى به دلم افتاد. احساس كردم در این راه تنها نیستم و دیگرانى قبل از من این راه را رفتهاند.
كتاب حاضر، مجموعهاى است منتخب از هفده مقاله. در این كتاب سعى كردهام مقالاتى را كه گوشههایى از مسئله زبان در ایران را مطرح میكند، در یك جلد جمعآورى كنم تا راحتتر در دسترس دانشجویان و علاقمندان به این رشته قرار گیرد.
در اولین مقاله تحت عنوان «فیلمنامهها دالهایى براى انعكاس الگوهاى محاورات جنسیتى» سعى شده است تا به این سؤال كه تفاوتهاى موجود در نحوه و بهكارگیرى و استفاده از زبان در جنسیتهاى مختلف چیست، پاسخ دهد. مقاله دوم اختصاص به «زبان و كاركردهاى انسانشناختى» دارد. سؤالاتى از قبیل یادگیرى زبان تا چه حد براى انسان یك عمل ذاتى و ذهنى است و اینكه زبان تا چه حد مقوله اجتماعى و فرهنگى است؟ مشتركات زبانى كدام هستند؟ و... از دیدگاههاى چامسكى، ساپیر و وورف، گومپرز و دیگران پاسخ داده شود.
«زبان تصویرى و عاطفه» به نقاشیهاى غار كه توسط پرورش قدرت دماغى در بین انسان متفكر مدرن به وجود آمده است، میپردازد و رویكردى نشانهشناسی به آن دارد.
«حفظ محیط زیست و رشد دانش بومى» مقالهاى است كه اختصاص به اهمیت حراست از محیط زیست دارد و ثابت میكند عواملى كه محیط طبیعى را به تخریب و نابودى میكشاند، محیط زیست جوامع را نیز به هم میریزد و مانع حفظ و رشد زبانهاى بومى میشود.
موضوع مقاله پنجم «كاركرد زبانها در شهر» به مقایسه و حوزههاى كاربردى زبانهاى تركى و ارمنى اختصاص دارد.
«دوزبانههاى هشت ساله و توانش شناختى» گشت و گذارى است در مدارس ارمنى و عادى. در این مقاله نشان داده میشود كه كودكان ارمنى علیرغم توانش ارتباطى نسبتا بالا در زبان غیرمادرى خود هنوز براى ارتقا توانش شناختى به زبان دوم، نیاز به برخورد ویژه از طرف نهادهاى آموزشى و جامعه ارمنى هستند.
«اشاراتى به زبان استاندارد، دوزبانگى و دوزبانگونگى در بافت چندفرهنگى ایران» مقالهاى است كه با بهرهگیرى از مصداقهاى بومى قصد بررسى پدیده دوزبانگى و دو زبانگونگى، در سطوح متفاوت اجتماعى را دارد.
آیا دوزبانگى باعث عقبماندگى و افت تحصیلى است؟ آیا كودكان دوزبانه به نسبت كودكان تكزبانه، داراى قابلیتهاى بهترى در زمینه یادگیرى و توانش شناختى هستند؟ دو سؤالى است كه پاسخ به آنها بدنه مقاله هشتم تحت عنوان «تأثیر متقابل عوامل عاطفى و شناختى در فرایند اجتماعى شدن كودكان دوزبانه» را تشكیل میدهد.
«كاركردگرایى و نادیده انگاشتن گونههاى زبانى» مقالهاى است در ارتباط با نقد مكتب كاركردگرایى كه قادر به دیدن جایگاه و ارزش خرده فرهنگها نیست و در پى توجیه و تفسیر ایدئولوژى غالب در جامعه است. این مقاله با ارائه الگویى سعى خواهد كرد تا افقى فراتر از دیدگاههاى مسلط درباره گونههاى زبانى باز كند.
مقاله دهم به تحلیل دفتر یادداشت بازدیدكنندگان نمایشگاه، هنرمند معروف قفقازى سرگئى پاراجانوف، با نشان دادن مرزهاى همپوشى «ما» و «دیگران» به بازتاب هویتهاى قومى، صنفى بازدیدكنندگان میپردازد. زبانها فاقد ویژگیهاى برترى جویى هستند و اگر زبانى در هرم سلسلهمراتب قرار میگیرد و تبدیل به زبان فراتر و فروتر میشود، دلیل آن نه در صرف زبان بلكه بر اثر كاركردهاى قدرت از طریق جامعه و ابزارهاى اقتصادى و سیاسى است موضوع مقاله «ملاحظات علمى و عاطفى در روند تحقیق زبانشناسى انسانشناختى» را تشكیل میدهد.
ساختار زبانى جوامع مدرن و ماقبل مدرن به پشتوانه نظریه نیكوقایوس مار كه در ایران كمتر شناخته شده است و نظریه جان گومپرز در مقاله «جامعهشناسى زبانهاى استاندارد در عهد ساسانیان» مقایسه میشود و سپس روند استاندارد شدن زبان فارسى در دوره ساسانیان بر اساس مدارك تاریخى مورد تشریح قرار میگیرد.
مقاله «زبانشناسى اجتماعى و گفتوگو: فراتر از كاركردگرایى» این موضوع را مطرح میكند كه از پیوند دو رویكرد جامعهشناسى زبان و زبانشناسى اجتماعى میتوان به یك چارچوب نظرى مناسب و عملى براى تحلیل برخى از موضوعات مربوط به پژوهشهاى زبان در بافت جامعه رسید و مقاله حاضر نیز كوششى است در این راستا.
اصطلاح دو فرهنگگونگى تعمیمى است از اصطلاح دو زبانگونگى. به عبارت دیگر، آنچه در پدیده دو زبانگونگى اتفاق میافتد، در پدیده دوفرهنگگونگى هم صادق است. همانطور كه افراد شهرستانى هم به زبان منطقهاى خود مثلاً یزدى و هم به زبان فارسى تهرانى آشنایى دارند، به همان صورت نیز هم به فرهنگ منطقهاى خود و هم به فرهنگى كه در تهران رایج است، نیز آشنایى دارند. پدیده دو زبانگونگى و دو فرهنگگونگى موضوعاتى هستند كه در مقالهاى به همین نام مورد بحث و بررسى قرار میگیرد. اگر روشهاى زبانشناسى ساختارى میتواند در مطالعات فرهنگى مفید باشد، مباحث زبانشناسى اجتماعى نیز باید بتواند در مباحث علوم اجتماعى مورد تعمیم قرار گیرد. در مقاله «دوزبانى، دوزبانگونگى و دو فرهنگگونگى و كدهاى محدود و گسترده» یك جنبه از ارتباط میان فرهنگ و زبان مورد تجزیه و تحلیل قرار میگیرد و آن ارتباط میان چند زبانى بودن و چند فرهنگى بودن است.
«مردمنگارى ارتباطات زنان ارمنى» گفتوگوهایى رایج در «دورههاى قهوه» زنان را دستمایه تحقیق براساس الگوى مردمنگارى كلام هایمز قرار داده است. آخرین مقاله این مجموعه به موضوع شناخت دوزبانگى در ارتباط با مسئله یادگیرى كودكان در مدارس تكزبانه اختصاص دارد. در این مقاله نشان داده میشود كه توانایى ارتباطى و توانایى شناختى در یك كودك دوزبانه به صورت همزمان اتفاق نمیافتد و براى حصول تواناییهاى شناختى این نوع از كودكان به زمان و مداراى بیشترى نیاز هست.»
کتاب «زبان در گستره فرهنگ: مجموعه مقالات انسانشناسى زبانشناختى» را نشر افکار در 359 صفحه منتشر کرده است. نشر افکار پیش از این، کتابهای «مردمشناسی جنسیت» (چاپ اول: 1384؛ چاپ دوم: 1390)، «انسان، نشانه، فرهنگ» (چاپ اول: 1387؛ چاپ چهارم: 1396) و «مردمشناسی تعلیم و تربیت» (چاپ اول: 1391) را از خانم دکتر امیلیا نرسیسیانس منتشر کرده بود.
نظر شما