پنجشنبه ۸ فروردین ۱۳۹۸ - ۰۸:۰۰
شعر امروز عرب شعر مردم است

غلامرضا امامی، پژوهشگر، نویسنده و مترجم در یادداشتی که در اختیار خبرگزاری کتاب قرار داده است به بررسی شعر امروز عرب و ویژگی شاخص آن پرداخته است که در ادامه می‌خوانید.

خبرگزاری کتاب ایران (ایبنا)-غلامرضا امامی:‌ از قدیم گفته‌اند فارسی شکر است و عربی هنر. شعر امروز عرب شعر مردم است، با مردم است، برای مردم است. حسن بزرگ شعر عرب در این است که از روزهای نخست شاعران شعرشان را برای مردم سرودند، برای همه مردم، نه نخبگان.

بی‌شک سروده پدر شعر نو، نیما یوشیج برای توده مردم چندان آشنا نبود. شعری بود برای قله روشنفکری. او سخن‌اش را مانند مثلثی از نوک مثلث سرداده بود تا به توده‌های مردم و به قاعده مثلث برسد. پس از او کسانی که راه وی را طی کردند، جز اندک‌شماری به این مسیر ادامه دادند و پای فشردند؛ اما شعر نو عرب که به برکت سه تن (یک بانو و دو مرد) در کشور همسایه ما عراق پایه گرفت؛ چون قاعده‌ای بود. قاعده‌ای از توده‌های مردم که شعر و زبان شعر را درمی‌یافتند. اشعار چند لایه بود و از قاعده به قله‌های این مثلث که روشنفکران و نخبگان باشند،‌ می‌رسید و همه آن را درک می‌کردند. شعر نو عرب هرچند به فاصله 10 -11 سال و به برکت بانو نازک‌الملائکه در بغداد و  بعد از شعر نو ایران پایه گرفت؛ اما در میان مردم رخنه کرد نازکالملائکه اوزان عروضی را در هم ریخت و اعتقاد داشت که سدی شکسته و راهی گشوده شده است. پس از او دو تن دیگر در این مثلث جای گرفتند. شاکرالسیاب از بغداد و عبدالوهاب البیاتی. شگفتا که گفته می‌شود بعدها شاکر السیاب تحت تاثیر شعر نو ایرانی و سفرش به ایران و اقامتش در آبادان قرار گرفت؛ سفری که در زمان حکومت ملی زنده‌یاد دکتر محمد مصدق با شعر تازه ایران آشنا شد.

عبدالوهاب البیاتی نیز که شیفته و دلداده ایران بود، خود کتابی دارد به نام «ماه شیراز». شاکر السیاب که عمر درازی نکرد و در جوانی پیمانه عمرش پر شد، بنایی پی‌افکند که از باد و باران نیابد گزند. هر چند از یاد نبریم که اگر شعر نو و معاصر ایران سرچشمه در ادب نو فرانسه دارد، شعر نو عرب ملهم از ادبیات نو انگلیس به ویژه تی. اس. الیوت است. بی‌گمان تحولات اجتماعی و سیاسی در شعر نو عرب رویکردی یگانه داشته‌اند و از این رو شب‌های شعری که از سال‌های دراز در سرزمین‌ها عربی برپاشده و می‌شود بسیار توده‌های معمولی مردم را با خود همراه کرده است. به برکت کسانی چون عبدالحلیم حافظ، خواننده و هنرمند بزرگ مصری، مارسل خلیفه، خواننده و آهنگساز و هنرمند نامی، سروده‌های شاعران نو عرب در میان توده‌های مردم جایگاه رفیع یافته و خواهد یافت.

شعر زیبای قارئه الفنجان سروده نزارقبانی که به برکت خوانش زیبای عبدالحلیم حافظ طرفداران زیادی یافت، شعری است چند لایه؛ هم توده مردم شعر را زمزمه می‌کنند و هم نخبگان رنگی تازه می‌یابند. مارس خلیفه چندی پیش شعر زیبای «من می‌روم» سمیح القاسم، شاعر نامدار فلسطینی را می‌خواند و من در ویدیویی دیدم که انبوه جمعیت از کودک و پیر و جوان، زنان و مردان این شعر را با خود زمزمه می‌کردند یا سروده‌های محمود درویش. در سودان فیلمی دیدم، انبوه جمعیت با نوازش شگفت و غریب مارسل خلیفه هماهنگی می‌کردند و همه شعر را از حفظ می‌خواندند. شاید این هماهنگی شعر و موسیقی و هماهنگی شاعران و آهنگسازان در شعر معاصر عرب رویکردی یگانه است که کمتر کسی است که درنیابد، شاعران چه گفته‌اند...

جنبش فلسطین نیز جنبشی یگانه بود که همپای کوشش جهادگران و پیکارگران، شعر نیز رخداد و رویدادی تازه یافت و سرآمد این شاعران فلسطین محمود درویش است. محمود درویش پایه‌گذار شعر معاصر عرب است، هرچند پیش از او تنی چند به این کار برخاسته بودند؛ اما هیچ شاعری شهرت و محبوبیت محمود درویش را نیافت و همچنان شعرهایش به ترنم خوانده می‌شود. نه تنها در سرزمینش فلسطین، بلکه در بسیاری از کشورهای عرب و غیرعرب.

شعر معاصر عرب، ‌شعری است با مردم و برای مردم. آیینه‌ای است از امید‌ها، عشق‌ها، رنج‌ها، حرمان‌ها و آرزوها. شعر معاصر عرب دریچه‌ای است به دلدادگی‌های عرب‌زبانان و همه انسان‌ها؛ شعری است از عشق؛ عشقی سرگردان میان زمین و آسمان؛ شعری است امیدوار به امید آینده‌ای بهتر؛ شعری است همچون لالایی برای خوابیدن بچه‌ها و بیدار کردن بزرگ‌ترها؛ شعری امیدوار برای کسانی که شب را باور ندارند. شعر معاصر عرب، شعری است که هرگز شانه خالی نکرده به مسائل اجتماعی و سیاسی که دور و برش می‌گذرد. شعر نفسانی و حدیث نفس نیست، هرچند که سخن می‌گوید. شاعر دردها و آلام خویش را می‌بیند. اما با این سرایش جهانی تازه می‌گشاید و وجه عمومی و جاودانی به شعرش می‌بخشد. شعر معاصر عرب شعر انسان است، برای انسان و زندگی انسان.
 
برخی سروده‌های شاعران نامی ما را مردان و زنان عام درنمی‌یابند، برعکس شعر عرب که همگان،‌ پیر و جوان، روستایی و شهری می‌توانند با آن ارتباط برقرار کنند. هم‌اکنون در ایران اگر به آمار کتاب‌ها و شاعران بنگریم هنوز هم شعر کلاسیک و کهن ایرانی در شمارگان فراوان یافت می‌شود و هیچ خانه‌ای نیست که خالی از دیوان حافظ باشد؛ اما سروده‌های شاعران معاصر عرب اکنون بر زبان آنان جاری می‌شود. شاید یک مرد خیابان‌ها و کوچه‌های عرب شعری از ابوطیب متنبی نخواند و به یاد نداشته باشد اما حتما سروده‌ای زیبا از محمود درویش و نزار قبانی را با خود زمزمه می‌کند.

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.

برگزیده

پربازدیدترین

تازه‌ها