مدیرمسئول و صاحب امتیاز مجله ترکزبان ایشیق:
حتی کتابفروشیهای مستقل از پخش مجلات زبان مادری طفره میروند
مدیرمسئول و صاحب امتیاز مجله ترکزبان ایشیق میگوید: گمان میکنند هرکسی که در حوزه زبان مادری کار میکند آدم دردسرسازی است و باید از این مقوله دوری کرد که بعدا احیانا مسئلهدار بودنش یقه آنها را نگیرد.
روشن نوروزی مدیرمسئول و صاحب امتیاز مجله ترکزبان ایشیق در گفتوگو با ایبنا؛ درباره مسائل و مشکلانی که یک مجله مستقل در حوزه پخش با آن مواجه است گفت: مجله ایشیق سه شماره منتشر شده و مجلهای است به زبان ترکی آذربایجانی و رویکرد فرهنگی به محیط و مسائل مردم ترکزبان ایران دارد. طبیعتا چنین مجلهای محدودیتهای خاص خودش را دارد اما ما تلاش کردیم همان رفتار حرفهای را که از یک مجله در امر توزیع و پخش انتظارش میرود را محقق کنیم. منتها واقعیت این است که شرکتهای پخشکننده مطبوعات در دکهها و کتابفروشیها چنان شرایط پیچیده و سختی را بر مجلات اعمال میکنند که عملا جای نفس کشیدن برای آنها باقی نمیگذارند.
او همچنین با اشاره به شرایط سختی که شرکتهای پخش پیش روی مجلات مستقل میگذارند بیان کرد: مثلا شما برای اینکه مجلهتان بتواند در کیوسکهای مطبوعاتی توزیع شود، باید رقمی نزدیک به ۴۰ تا ۴۵ درصد و بعضا حتی ۵۰ درصد قیمت پشت جلد را به شرکت پخش پرداخت کنید. از آن طرف برای عرضه مجله در کتابفروشیها این رقم از این هم وحشتناکتر است و بعضا حتی تسویههایی که با ما انجام میدهند؛ در قالب چکهای ۹ماهه و ۱۰ماهه است. کاری که ما توانستیم بکنیم و چون توانایی برای توزیع مجله روی دکهها نداشتیم؛ مجبور شدیم نمایندگان مطبوعات را در استانها پیدا کنیم و با آنها مستقیم ارتباط بگیریم. یعنی به جای اینکه ما برای توزیع تنها با یک شرکت طرف باشیم؛ در هر استان با یک نفر طرف شدهایم و این خودش برای ما یک حجم کاری بسیار عظیم به وجود آورده که نفر ساعت اضافه باید برایش هزینه کنیم.
این دانشجوی دکترای علوم ارتباطات اجتماعی ادامه داد: از طرف دیگر مجبور شدیم در تهران هم یک پخشی برای خودمان داشته باشیم و به جای اینکه با یک شرکت پخش کار کنیم خودمان تک تک کتابفروشیهایی که مجله ما را میپذیرند را شناسایی کنیم و مجلهمان را معرفی کنیم. همه اینها جزو مشکلاتی است که یک مجله مستقل برای زنده ماندن با آن مواجه است.
نوروزی البته فارسیزبان نبودن مجله ایشیق را نیز در عدم پذیرشش توسط کتابفروشیها بیتاثیر ندانست و متذکر شد: کتابفروشیها مسئولیت فرهنگی خودشان را فراموش کردهاند. خیلی مهم است که یک کتابفروشی به لحاظ اقتصادی سر پا باشد و واقعا مسئله مالی مسئله خیلی خیلی مهمی است و شکی در آن نیست. منتها احساس میکنم کتابفروشیها به این بهانه دیگر کاملا از بعد فرهنگی فاصله گرفتهاند. مثلا کتابفروشیای که ما خودمان خیلی دوستش داشتیم و مشتریاش بودیم و برای خود من خیلی وجه غیردولتی و مستقل و فرهنگی داشت ولی مجله را برایشان بردیم خیلی راحت ما را رد کردند و بهانهشان هم این بود که مجله ما فروش نمیرود یا ما جایی برای عرضه مجله نداریم و کاملا مشخص بود که زبان این مجله در تصمیم این دوستان نقش دارد. انگار که فکر میکنند اگر یک مجله به زبان ترکی منتشر شود حتما چیز بدی است و عرضه آن در کتابفروشیشان برایشان دردسرساز است. این موضوع دستکم ذهنیت من را نسبت به این کتابفروشیها تغییر داد چون نمیشود ادای مستقل بودن دربیاوری و نخواهی که از جریانات مستقل حمایت کنی.
مدیرمسئول و صاحب امتیاز مجله ترکزبان ایشیق اضافه کرد: سوال من این است که وقتی مجلهای مجوز وزارت ارشاد را دارد و در چارچوب ضوابط منتشر میشود چرا چنین نگاهی به آن وجود دارد. به نظرم این دوستان گمان میکنند هرکسی که در حوزه زبان مادری کار میکند آدم دردسرسازی است و باید از این مقوله دوری کرد که بعدا احیانا مسئلهدار بودنش یقه آنها را نگیرد. درحالیکه اگر دوستان مجله ایشیق را ورق بزنند میبینند که کاملا یک رویکرد انسانی و فرهنگی به مسئله زبان مادری دارد. در حوزه زبانهای دیگر شاید نتوانم نظر قطعی بدهم ولی در حوزه زبان ترکی در حال حاضر چند مجله خوب منتشر میشود مثل آذری، بان، بوتا، غروب، آنا وارلیق و ... که عملا اینها هم مشکلات بسیار جدی در امر توزیع دارند و مصیبت بزرگی که این مجلات هم میکشند همین است که به سختی و در یک شرایط اقتصادی فاجعه بار یک مجله را منتشر میکنند ولی در توزیع به مشکل برمیخورند. مثلا مجله خود ما شماره چهارمش منتشر نشده چون توان تهیه کاغذ گلاسه را با توجه به گرانی سه برابری آن نداریم و خب وقتی هم که منتشر میشود برای عرضهاش مشکل داریم.
او تصریح کرد: علاوه بر اینها کتابفروشیها در مناطق محلی و استانی (مثلا چهار استان آذربایجان شرقی، آذربایجان غربی، اردبیل و زنجان) که به اصطلاح پاتوق مجلات زبان مادری باشند به دلایلی خیلی محدود هستند. به عنوان مثال در کل استان زنجان تنها یکی دو کتابفروشی داریم که میتوانیم با آنها ارتباط بگیریم و مجلهمان را در این استان عرضه کنیم. فروشگاههای کتاب زنجیرهای هم فقط با یک پخش مشخص کار میکنند و حاضر نمیشوند مجله را از خود ما بگیرند. به طور مشخص شهرکتابها وقتی مجله را برایشان پرزنت میکنیم میگویند ما فقط با فلان پخش کار میکنیم و عملا امکان توزیع مجله را از ما گرفته میشود چون شرکت پخش مذکور هم ما را با همان درصدهای عجیب و غریب و چک که اشاره شد طرف میکند. به طور خلاصه پخشیها میگویند اگر آفتاب از غرب طلوع کند مجله شما خوب توزیع میشود.
نوروزی در پایان گفت: از هر طرفی گلوی مطبوعات مستقل تحت فشار است. گویی که دغدغه تمام آدمها در این مملکت این است که آخرین نفسهای مطبوعات مستقل را خفه کنند. مطبوعات مستقل چه در امر کاغذ چه چاپ و توزیع عملا با یک خسخس سینه و نفشتنگی مواجه هستند و مطبوعات زبان مادری دوبرابر بیشتر سختی میکشند و تنها چیزی که این وسط برای مطبوعات مستقل باقی مانده تحریریهشان است و آدمهایی که با عشق کارشان را ادامه میدهند.
نظرات