علی اصغر کیا در گفتوگو با ایبنا مطرح کرد:
وسایل نوین ارتباطی شکل مطالعه مردم را متنوع میکند/ لزوم تشکیل گروههای تخصصی مطالعاتی مجازی
علی اصغر کیا میگوید: برخی تصور میکنند با گسترش شبکههای اجتماعی مردم به سمت بیسوادی حرکت میکنند اما باید توجه داشت این شبکههای اجتماعی سبد مطالعه افراد را متنوعتر کردهاند، هرچند همراه با این تنوع مطالعه افراد سطحیتر شده است.
علیاصغر کیا، مدیر گروه روزنامهنگاری دانشکده علوم ارتباطات اجتماعی دانشگاه علامه طباطبایی یکی از اساتید ارتباطات است که وسایل نوین ارتباطی را بهعنوان یک واقعیت پذیرفته و معتقد است سیاستگذاریهای دولتی در این باره نباید با محدودیت و منع کاربرد صورت گیرد. او معتقد است طی زمان کاربرد شبکههای اجتماعی در داخل منطقیتر شده و هیجان آن کاهش پیداکرده و همین وضعیت سبب شده که مصرف آن با در چند سال اخیر با رویکردهای آموزشی همراه باشد. البته با این شرایط این استاد ارتباطات میگوید نمیتوان از شبکههای اجتماعی انتظار زیادی داشت تا به بهبود فرهنگ مطالعه کتاب در کل جامعه کمک کند. با او گفتگویی داشتیم که مشروح آن را در ادامه ازنظر میگذرانید.
با توجه به اینکه شما درس فنّاوری های ارتباطی را در دانشگاه تدریس میکنید، ارزیابی تان از مصرف کاربران ایرانی از شبکههای اجتماعی چیست؟
در این خصوص میتوانم به نتیجه گزارشی که در سال 97 انجام شد رجوع کنم، در این تحقیق مشخص شد که مصرف رسانههای جدید در حال افزایش است و جامعه ما از فضای سنتی خارجشده است. با این مقدمه میتوان گفت جامعه ما به دلیل جوان بودن و گسترش فناوریها مصرفکننده بالای فنّاوریهای ارتباطی جدید است. اما اینکه مصرف آن در راستای اهداف فرهنگی است و چقدر در راستای موضوعات اجتماعی است قضیه متفاوت است.
نتیجه به دست آمده از تحقیقات سال گذشته نشان میدهد، بیشترین علاقهمندی کاربران شبکه اجتماعی اینستاگرام مربوط به دوستیابی بوده است. در ردههای بعدی مصرف هم دیدن فیلم، اسلاید، ویدئو و درنهایت اخبار قرارگرفته است. باید به این نکته توجه داشت که در مصرف کاربران تفاوتهایی وجود دارد.
اینکه مردم از شبکههای اجتماعی اخبار را میبینند از یک لحاظ مثبت است چراکه نشان میدهد آنها بهروز شدند و از اخبار غافل نیستند، اما چقدر ازنظر تغذیه فکری این شرایط برای مردم مفید است؟ چقدر به افزایش دانش عمیق ـ همانطور که از طریق کتاب مهیا بود ـ کمک میکند؟
قبول دارم که مطالعه افراد به شکل سنتی کم شده است، اما جایگزینهای این مطالعه در این بستر جدید بیشتر شده است. به عبارتی معتقدم شکل مطالعه افراد عوضشده است. با گسترش عضویت کاربران در کانالها، گروهها و صفحات مجازی برخی تصور میکنند جامعه ما در حال حرکت به سمت بیسوادی است اما باید توجه داشت که شکلهای مطالعه متنوع شده است. هرچند همین شکل از مطالعه هم جای تأمل دارد چراکه افراد مطالعهشان سطحی شده است. وقتی کاربران از یک گروه به گروه دیگر و از کانالی به کانال دیگر میروند، برداشتشان از محتوا عمق پیدا نمیکند، درحالیکه مطالعه یک کتاب علاوه بر مزیتهای انتقال گسترده پیام مخاطب را هم آرام میکند. باید پذیرفت این وضعیت امروز تغییر کرده و گستردگی حجم مطالعه از زمینه وسایل نوین ارتباطی اجتنابناپذیر است.
این وضعیت خوب است یا بد؟
این به نظرم خوب است، اما برای بهبود وضعیت پیامی که افراد دریافت میکنند این است که برای عمق بخشیدن به دانستههای آنها باید گروههای تخصصی شکل بگیرد تا در قالب تحلیل، تفسیر و مطالب عمقی در مورد مسائل مختلف دانش افراد را ارتقاء دهند. بهعنوانمثال رسانههایی همچون خبرگزاری کتاب، باید کانالهای تخصصی را هدایت کند که افراد بتوانند از طریق آن اطلاعات عمیقتری دریافت کنند.
بهاینترتیب این کانالها محملی بشوند برای عضویت افراد مشتاقی که میخواهند در مورد مسائل تخصصی دانستههای بیشتری داشته باشند و با فعالیت رسانهها این کانالها بهخوبی به جامعه معرفی شوند. بنابراین میبایست گردانندگان این کانالها هم افرادی باشند که خودشان از افراد صاحب تخصص و به تعبیری نخبگان باشند تا صحبتهایشان برای اعضای جامعه جذابیت داشته باشد.
اینکه در حال حاضر مردم در شبکههای اجتماعی بامطالعه غیر عمیق تعدادی پست را در فضای مجازی مطالعه میکنند و احساس میکنند نیازشان به مطالعه کتاب برطرف شده، آیا قابل اصلاح شدن است؟
اینکه این پستها را مردم میخوانند را باید بهعنوان بخشی از مطالعه آنها تلقی کرد. اما گاهی صاحبان صفحات مجازی ممکن است محتوای جهتدار در فضای مجازی تولید کنند. گاهی افرادی که فاقد ریشه فکری هستند ممکن است فریب محتواهای فضای مجازی را بخورند. بنابراین لازم است کاربران خودشان هم به سطحی از تجزیه تحلیل برسند که صحتوسقم مطلب را ارزیابی کنند. اما چنین فریب خوردنی تا زمانی که مخاطب آنها ریشههای فکری خودش را به شکل صحیح مستحکم نکرده باشد اجتنابناپذیر است. به عبارتی مخاطبان ابتدا باید ستونهای فکری محکمی داشته باشند سپس از زمینه شبکههای اجتماعی بهعنوان مکمل استفاده کنند.
موضوع بااهمیت این است که در فضای مجازی اطلاعات زیادی داریم و افراد ممکن است با اضافهبار مواجه شوند و بیش از نیازشان با محتوای مدنظر مواجه شوند. این وضعیت ممکن است در افراد سوءتعبیر ایجاد کند که راهی ندارد مگر اینکه افراد با استفاده از مهارتهای سواد رسانهای به پایش اطلاعات مفید از غیرمفید بپردازند.
بر اساس واقعیت جامعه خودمان ملاحظه میکنیم که در شرایطی قرار داریم که افراد بسیاری محتوای جعلی را در شبکههای اجتماعی باور میکنند. به عبارتی فردی پستی را ملاحظه میکند و آن را درست فرض میکند. این موضوع گاهی با اسم دانشمندان بزرگ و اندیشمندان مطرح همراه میشود تا باورپذیری مخاطب افزایش پیدا کند. برای این وضعیت بهترین پیشنهاد و راهحل شما برای کاهش آسیبهایی که در پی دارد، چیست؟
اینکه برخی صاحبان کانال و صفحات مجازی تلاش میکنند محتوایی تولید کنند که در آن باورهایشان را به اسم دیدگاههای اندیشمندان بزرگ مطرح میکنند موضوع خطرناکی است. بهعنوانمثال فردی که باورهای سیاسی خاصی دارد، یا طرفدار مسلک عقیدتی ویژهای است برای القاء آنها در افکار عمومی از اسم دانشمندان استفاده میکند. چنین القائاتی حتی برای باورهای اسلامگرایانه هم مطرحشده است. در چنین حالتی ماهیت پیام تغییر کرده و مخاطب با نظر خالص و ناب یک اندیشمند سروکار ندارد بلکه نظری به کمک اسم او به مخاطب القاء شده است.
راهحل مقابله با این وضع این است که مهارتهای کاربران در مواجهه با انواع پیامهای ارتباطی در شبکههای اجتماعی ارتقاء پیدا کند. هر مخاطب باید در مواجهه با چنین پیامهایی اقدام بهگزینش آن کند. نباید پیام چنین محتواهایی را با اعتماد کامل پذیرفت، بلکه باید به اصل منابع رجوع کرد و پیام مدنظر راستی آزمایی شود.
بهعنوان یک صاحبنظر در حوزه علم ارتباطات فکر میکنید چطور میشود برای مقابله با وضعیت سیاستگذاری کرد؟
این موضوعی است که برای اقدام اساسی در خصوص آن میبایست در مقاطع پایین تحصیلی افراد همچون دوران دبیرستان برنامهریزی کرد. البته سازمانهای مردمنهاد هم میتوانند گامهایی در این خصوص بردارند تا قوه تشخیص افراد بهبود پیدا کند. در یک عبارت میتوانم بگویم لازم است افراد واکسینه شوند. هنگامیکه فردی نسبت به یکچیز مقاوم شود آسیبپذیریاش کاهش پیدا میکند که در خصوص محتوای شبکههای اجتماعی این واکسینه شدن با اعتماد نکردن مطلق به پیامها امکانپذیر است.
آیا امکان دارد اشاعه این باور که نباید به محتوای شبکههای اجتماعی در وهله اول اعتماد نکرد باعث شود که فضای عمومی به نا اطمینانی مبتلا شود و اثر منفی داشته باشد؟
بله چنین امکانی هست، بخشی از این آموزشها باید به شکل غیرمستقیم باشد. بهعنوانمثال در حال حاضر در تلویزیون کارهای خوبی همچون پویانمایی و کارهای گرافیکی ساختهشده است که در حال پخش شدن هستند. این کارها هرچند دیر ساختهشده است اما باید مفید بودن آن در آموزش به مخاطب را مورد تأیید قرارداد. چنین محتواهایی باعث میشود مخاطب با دیدن آنها احساس هم ذات پنداری کند و نحوه استفادهاش از شبکههای اجتماعی را اصلاح کند.
باید به این نکته توجه داشته باشیم که ساخت تیزرهای کوتاه و پیامهای تصویری که در تلویزیون ساخته میشوند بیاثر نیست و چگونگی استفاده از فضای مجازی را به مخاطب انتقال میدهد و این بخشی از سیاستگذاری خواهد بود.
اما بخش دیگری از سیاستگذاری از طریق فضای دانشگاهی همچون دانشکده علوم ارتباطات اجتماعی قابل حصول است. البته باید قبل از هر چیز توسط دولت تکلیف برخورد با فضای مجازی مشخص شود. بهخصوص اینکه میخواهد فناوریهای نوین ارتباطی را گسترش دهد یا خیر؛ بعدازآن متناسب با پیوست فرهنگی تهیه شود و درنهایت به مردم فرصت آزمونوخطا داده شود تا در این زمینه خودشان را پیدا کنند.
وقتی مردم شروع به استفاده از چنین ابزاری میکنند میبایست به آنها کارکردهای مثبت و منفی فناوریها گوشزد شود. تجربهای در این خصوص را میتوان در کشورهای ژاپن و کره جنوبی در برخورد با بازیهای رایانهای ملاحظه کرد. جوانان این کشورها در اجرا و طراحی این بازیها اشتیاق زیادی داشتند و دولتهای این دو کشور ضمن مهیاکردن شرایط برای گسترش این بازیها از شرایط موجود در جامعه تجربیاتی را کسب کردند که حتی امروز برای بیرون از کشورهایشان هم قابلاستفاده است. نکته مهم در برخورد ژاپن و کره جنوبی در خصوص برخورد با پدیده گسترش بازیهای رایانهای این بود که آنها نگفتند اصل بازی را باید کنار گذاشت.
در مورد کشور ما که سازنده فناوریها نیستیم باید توأم با واردات این فناوریها تجارب مربوط به آن و آسیبهای احتمالی که در پی دارد گوشزد شود. البته در خصوص فناوریهایی که بومی میکنیم میتوانیم راحتتر جهتدهی و نسبت به آن مسلط شویم.
آیا از ظرفیت شبکههای اجتماعی در داخل بهدرستی استفاده کردهایم؟ چه استفادههایی میشد از آن برای ارتقای سطح مطالعه کرد؟
جامعه ما به دلیل شرایط خاصی که دارد شبکههای اجتماعی در آن کارکردهای ویژهای پیدا کردند. بخشی از جامعه برای سرگرمی و اوقات فراغت از چنین شبکههایی استفاده میکنند. بخشی هم به دلیل محدودیتهای که برای فعالیت سیاسی وجود دارد از ظرفیت این شبکهها برای خود اظهاری استفاده کردند. درمجموع نوع استفاده از این شبکهها در جامعه ما جنبه هیجانی داشت و کمتر بر جنبه آموزشی آن تمرکز وجود داشته است. هرچند باگذشت زمان این شرایط تغییر کرده است و جنبههای آموزشی آن بیشتر شده است.
بر اساس یک دوره زمانی که از سال 80 استفاده از شبکههای اجتماعی در ایران با وبلاگها شروع شد کاربران بهمرور شرایط استفادهشان تغییر کرده است و در حال حاضر جنبه منطقیتری پیداکرده و نوع استفاده کاربران از این شبکهها باگذشته متفاوتتر شده است.
بهطور خاص ظرفیت شبکههای اجتماعی را برای گسترش فرهنگ مطالعه مفید میدانید؟
خیر؛ شبکههای اجتماعی هرچند ظرفیتی را به وجود آورده است که افراد از طریق آن به معرفی کتاب در صفحات، کانالها و گروهها میپردازند اما این ظرفیت محدود است. آنچه امروز در این خصوص شاهد آن هستیم مشابه وضعیتی است که افراد در ارتباطات میان فردی سنتی در کافهها به یکدیگر کتاب توصیه میکردند و راجع به آن حرف میزدند. اما این شکل از معرفی کتاب ظرفیت تعمیم بهکل فضای مجازی را ندارد.
نظر شما