کتاب «آزادی همچون آریگفتن» به نمایشگاه کتاب رسید
تطبیق اندیشههای فردیش نیچه و جوانگ زه برای رسیدن به مذهب فلسفی
کتاب «آزادی همچون آریگفتن» نوشته گلینگ شانگ اندیشههای دو متفکر و اندیشمند بزرگ جهان یعنی فردریش نیچه و جوانگ زه فیلسوف چین باستان را با هم مقایسه میکند. این اثر در نمایشگاه کتاب عرضه شده است.
فرهاد کربلایی مترجم اثر در گفتوگو با ایبنا درباره این کتاب توضیحاتی داد و گفت: کتاب به نوعی فلسفه تطبیقی است، چون دو متفکر و اندیشمند بزرگ جهان یعنی فردریش نیچه و جوانگ زه فیلسوف چین باستان را با هم مقایسه میکند و یکسری از زمینههای مشترک مان دو فیلسوف را بیرون میکشد و معرفی میکند. جوانگ زه سال ۶۰۰ پیش از میلاد میزیست و نیچه ۲۵ قرن پس از او آرا و اندیشههای خود را تبیین کرده است. منتها هدف اصلی کتاب درواقع معرفی یا بعدی به حاشیه رانده شده در هردوی این متفکر است. یعنی بعد به حاشیه رانده شده مذهب در نیچه که ما بیشتر او را به عنوان فردی لامذهب میشناسیم و اندیشه ضداخلاق و اخلاقستیز جوآنگ زه که ما آثار بیشتر متفکرین شرقی را به مثابه آثار عرفانی میبینیم درحالیکه این آثار حائز اهمیت فلسفی هم هستند.
او ادامه داد: علاوه بر این پیرنگی را در کتاب میبینیم که در پایان تحت عنوان مذهب فلسفی معرفی میشود. ایدهای که چندان با تعریف همهگیر مذهب مخصوصا در غرب همخوانی ندارد و بیشتر مذهبی است که رویکرد اینجهانی دارد و نام کتاب یعنی «آزادی همچون آریگفتن» هم اشارهای به همین مظمون است، مبنی بر اینکه با آری گفتن به این جهان و آری گفتن به هرآنچه که هست به نوعی زندگی را معنادار کنیم و آن گام بعدی در نهیلیسمی که خیلیها نیچه را نماینده آن میدانند برداریم و به جهان و به زمین و به بدن آری گفت. گلینگ شانگ نویسنده این آری گفتن را به عنوان مذهب فلسفی در آخر کتاب معرفی میکند و بسط و گسترشش میدهد.
کربلایی تصریح کرد: محور اصلی کتاب این است که در مورد مذهب فلسفی در این دو متفکر به نتیجه برسیم و نیاز است پیش از آن خود این دو فیلسوف را بشناسیم و در فصول ابتدایی با ابزار هرمنوتیک و ... آنها را معرفی میکند و سپس این دو را با هم میسنجد. مثلاً رویکرد آنها را نسبت به زبان مورد بحث میگذارد. نویسنده معتقد است این دو متفکر رویکرد خاصی نسبت به زبان دارند به این معنا که واژگان و دستور زبان را به مثابه کاربرد عادی آن در نظر نمیگیرند و پیوسته این زبان و واژگان را با معناهای جدید میانبارند. به عنوان نمونه زبان جوانگ زه را جامگویه نامگذاشتهاند.
به گفته او، جامگویه جام خاصی بوده که وقتی پر از می میشده کج میشده و وقتی از آن نوشیده میشده دوباره به جای خود بازمیگشته است و این کارکرد زبانی را با آثار و زبان نیچه مقایسه میکند. یا مثلا مفهوم ابرانسان مدنظر نیچه را با مفهوم انسان راستین جوانگ زه مقایسه میکند و میگوید که هر دو مفاهیم مشترکی در اندیشه این دو متفکر هستند.
این مترجم سپس درباره تطبیق سخن نیچه مبنی بر اینکه «خدا مرده است» با آرا و اندیشه جوانگ زه و مذهب فلسفی مدنظر کتاب متذکر شد: دو امپراتور باستانی چین بودهاند که اخلاق و ادیان کلاسیک چین را ابداع میکنند تا به واسطه آن بر مردم حکومت کنند و رمگان و بردگان را برای خود بسازند و جوانگ زه در برابر این اخلاق شورش میکند. دقیقا همانکاری که نیچه دربرابر مسیحیت میکند و میتوان گفت که در این زمینه هم اندیشههای این دو فیلسوف با همدیگر تطتبق دارد. مضاف بر اینکه جوانگ زه هم همچون نیچه آتئیست بوده است.
نظر شما