دوشنبه ۱۶ اردیبهشت ۱۳۹۸ - ۰۹:۱۵
با ولع و حرص عجیبی برای تولید کتاب‌های سینمایی مواجه هستیم

اسلامی می‌گوید:‌ این که چند درصد از کتاب‌های سینمایی مفید هستد و می‌توانم آنها را توصیه کنم از تعداد انگشت‌های دو دست تجاوز نمی‌کند و این نشان می‌دهد که در این عرصه هم دچار همان بحران و بیماری هستیم.

مازیار اسلامی پژوهشگر حوزه هنر در گفت‌وگو با خبرگزاری کتاب ایران (ایبنا) درباره میزان تولید کتاب‌های هنری اظهار کرد: تا جایی که من اطلاع دارم در سال 97 بیش از 300عنوان کتاب سینمایی منتشر شد. به عنوان کسی که علاقه‌مند به ادبیات این حوزه هستم می‌توانم بگویم از این تعداد که بخشی ترجمه‌ است و بخش دیگر تالیف، تعداد انگشت‌شماری هستند که می‌توانم به کسانی که مشتاق خواندن کتاب در حوزه سینما هستند توصیه کنم. این کتاب‌ها در زمینه ترجمه باید از استانداردهای حداقل برخوردار باشند یا کتاب‌هایی که تالیف هستند آن بدیهیات یک تالیف در شأنشان رعایت شده باشد.
 
وی درباره وضعیت تالیف و ترجمه کتاب‌های سینمایی گفت: وضعیت تالیف و ترجمه یا به طور کلی تولید کتاب‌های سینمایی هم شبیه به حوزه‌های دیگر است و هیچ تفاوتی ندارد. ما به شکل جنون‌آمیزی، با ولع و حرص عجیبی برای تولید کتاب‌های سینمایی مواجه هستیم؛ اما این که چند درصد از این کتاب‌ها مفید هستد و می‌توانم توصیه کنم و شما با خواندن چند صفحه از آن می‌توانید متوجه شوید که این کتاب‌ها از چه کیفیتی برخوردار است؛ از تعداد انگشت‌های دو دست تجاوز نمی‌کند و این نشان می‌دهد که در این عرصه هم دچار همان بحران و بیماری هستیم همان‌طور که در حوزه‌های دیگر با آن روبه‌رو هستیم.
 
وی در پاسخ به درخواست ما مبنی بر ذکر چند کتاب خوب سینمایی در سال 97 گفت: در حوزه تالیف می‌توان کتاب‌ «سینما‌سوزی» عباس بهارلو که یک تحقیق و پژوهش جالب درباره سینماسوزی در ایران است و تاریخچه دیرپایی دارد را نام برد. کتاب از اطلاعات جالبی درباره این که در دهه چهل هم موج سلسله‌واری از آتش‌سوزی سینماها در جریان بوده به ما می‌دهد و این به لحاظ تاریخی پژوهش قابل اعتنایی است. یا کتاب‌هایی که صالح نجفی تحت عنوان «فیلم به مثابه فلسفه» از سوی نشر لگا منتشر کرده است. این‌ها کتاب‌هایی هستند که در این حوزه برای مخاطب قابل توصیه است.
 
وی درباره کتاب‌های سینمایی ترجمه شده‌ برای معرفی به علاقه‌مندان گفت: در ترجمه وضع به نسبت بهتر بود یعنی مجموعه کتاب‌هایی که نشر علمی فرهنگی آن را منتشر کرده کتاب‌های معتبری هستند که انستیتو فیلم بریتانیا آن‌ها را چاپ کرده است و هرکدام از این کتاب‌ها تحلیل انتقادی فیلم است.
 
او در ادامه بیان کرد: همچنین کتاب « قاب‌زدایی‌ها: جستارهایی در باب نقاشی و سینما» اثر پاسکال بونیترز و ترجمه مهدیس محمدی، «سینما و تاریخ» اثر مارک فرو و ترجمه محمد تهامی‌نژاد یا برخی کتاب‌هایی که نشر چشمه در این حوزه کار کرده است کتاب‌هایی هستند که می‌توان به علاقه‌مندان ادبیات و سینما توصیه کرد. کتاب‌هایی که به لحاظ کیفی در حوزه تالیف و ترجمه قابل اعتنا هستند. این تعداد در مقابل حجم انبوهی از کتاب‌ها که سال گذشته منتشر شد تعداد ناچیزی است و این شگفت‌انگیز است که بالای 300عنوان کتاب سینمایی چاپ کرده و در نهایت 10 یا 12 کتاب را می‌توان توصیه کرد که از استانداردهای اولیه تولید کتاب برخوردارند.
 
مازیار اسلامی در پاسخ به این سوال که پس از مرگ کیارستمی حجم زیادی کتاب با مضمون فلسفی بودن سینمای او تولید و منتشر، مظر شما در این باره چیست، توضیح داد: ما باید به این نکته هم توجه کنیم، آن چیزی که در مطالعات حوزه علوم انسانی تحت عنوان فسلفه مضاف‌، که هرچیزی می‌تواند در پسوند فلسفه بیاید، از فلسفه فیلم گیم آف ترونز تا فلسفه سینمای کیارستمی؛ یعنی آن پدیده‌ای که تبدیل شده است به صنعت تولید کتاب که درواقع این توهم را در خواننده ایجاد می کند که این حوزه‌ها به شکل دقیقی و از یک زاویه دید فلسفی بررسی می‌شود، پدیده‌ای است که در سال‌های اخیر در همه‌ جای دنیا گسترش پیدا کرده و در این حوزه با رقابت عجیبی بین ناشران حرفه‌ای در آن طرف مواجه هستیم که هر کدام دپارتمان‌هایی برای تولید این تیپ کتاب‌ها ایجاد کرده‌اند. مانند نشر بلک‌ول و کمبریج. این به اشتیاقی  برمی‌گردد که به شکل عمومی در فضای دو، سه دهه اخیر وجود دارد و به یک معنا تحلیل پدیده‌های غیر جدی فرضا حوزه صنعت سرگرمی، تلویزیون یا فضای مجازی از زاویه دید فلسفی است.
 
این پژوهشگر چنین ادامه داد: یعنی یک جور اعتبار بخشیدن به پدیده‌های زندگی روزمره که خیلی پیشتر مطالعات فرهنگی آن را به شکل دقیق‌تری انجام می‌داد و همچنان انجام می‌دهد منتها این حجم عجیب و غریب که در یک دهه گذشته پیرامون عباس کیارستمی می‌بینیم خاص او نیست بلکه درباره فیلمسازان مطرح در همه جای دنیا وجود دارد.
 
 
مترجم«سینما1،تصویر-حرکت» اثر ژیل دلوز گفت: ولی باید توجه کرد به همین تعداد که فیلمساز و کارگردان مطرح وجود دارد که می‌توان درباره‌شان نگاه فلسفی داشت بدون این که این نگاه فلسفی ارتباطی با جهان مضمونی و زیبایی‌شناختی فیلمساز داشته باشد، به همین تعداد و چه بسا بیشتر پژوهشگران، فارغ‌التحصیلان و استادان رشته فلسفه در دنیا وجود دارند که علاقه‌مند به تولید چنین کتاب‌هایی هستند و این امر باعث شده نه تنها درباره کیارستمی که درباره فیلمسازان دیگر، با حجم عجیبی از چنین تولیداتی مواجه باشیم که بخش عمده‌ای از این‌ها هیچوقت ارتباط درون ماندگاری با خود پدیده یعنی فیلم یا فیلمساز برقرار نمی‌کند بلکه صرفا در صدد پیدا کردن شواهدی محتوایی درون فیلم است.
 
اسلامی افزود: یکسری ایده‌های فلسفی که یک فیلسوف پیشتر تبیین کرده، نمی‌تواند یک پیوند زیبایی شناختی و تئوریک بین یک فیلسوف یا فیلم‌ساز شود. مثلا به آن سیاقی که استنلی کاول بین ترنس مالیک فیلمساز آمریکایی یا مارتین هایدگر برقرار می‌کند. در اینجا یک ارتباط درون ماندگار قوی و معتبر قابل شناسایی است؛ اما به ندرت شما با چنین خوانش‌هایی مواجه می‌شوید که بین جهان مضمونی و زیباشناختی اثر، فیلم‌ساز، جهان مضمونی و مفهومی یک فیلسوف بتواند ارتباط موثقی برقرار کند و بیشتر  این ارتباط‌ها جنبه تعلیمی دارد.
 
نویسنده «پاریس-تهران» در ادامه اظهار کرد: بدین معنی که می‌خواهند یک مفهوم فلسفی را تبیین کنند، برای تبیین و تدقیق این مفهوم فلسفی از تکه‌ای از یک فیلم فرضا کیارستمی یا هر فیلمساز دیگر استفاده می‌کنند تا مثلا مفهوم اخلاق نزد نیچه را توضیح دهند. در نهایت می‌توان این فیلم را با ده فیلسوف دیگر به همین ترتیب خواند بدون اینکه در نهایت یک پیوند درون ماندگار و مستحکم بین فیلسوف و فیلمساز برقرار شود. کیارستمی هم طبیعتا به عنوان یک فیلمساز بین‌المللی از این آسیب مبرا نبود و در سال‌های اخیر انبوهی از این نوع تحلیل‌ها درباره آثار او نوشته شده اما قالب این تحلیل‌ها هیچ ارتباطی به جهان شخصی فیلمساز، ‌فیلم‌ها و مضامینی که فیلم سعی می‌کند طرح کند ندارد و در جنبه‌های هستی‌شناختی، اخلاقی یا جنبه‌های زیبایی‌شناختی هیچ ارتباطی با این‌ها برقرار نمی‌کند.
 
ادبیات محتاج فلسفه است، سینما نه!
وی در پاسخ به این سوال که با این تعریف بنابراین هیچ کارگردانی از فیلم برای بیان مسائل فلسفی استفاده نمی‌کند، گفت: منظورم از هیچ‌ کارگردانی، هیچ کارگردان برجسته‌ای است؛ در سینمای ایران هم فیلمسازانی داریم که مدعی هستند فیلم‌هایشان توضیح یا تبیین یک مفهوم فلسفی است اما در مرحله اول باید گفت فلسفه و سینما دو حوزه کاملا متفاوت هستند و این تفاوت باید در بررسی پیوندها و ارتباط‌ها لحاظ شود.
 
اسلامی در توضیح مفهوم فلسفی اظهار کرد: فلسفه به عنوان یک گفتار مفهوم‌ساز و ایده‌پرداز در طول تاریخ فکر خودش را به عنوان تنها شیوه یا تنها نظام و دستگاه سیستماتیک تولید فکر و اندیشه می‌دانست و به همین دلیل فیلسوفان درباره همه چیز تامل می‌کنند. یعنی فلسفه این امکان را دارد که در همه‌چیز تامل کند از جمله سینما. اما این که تامل فلسفه در سینما به معنای حرف آخر درباره سینماست؛ مساله‌ای است که باید به آن توجه کرد.
 
او افزود: آنطور که خود فیلسوف مهم فرانسوی ژیل دلوز به ما نشان داده خود سینما در قرن بیستم شیوه منحصر به فردی از تولید فکر و اندیشه است به همین دلیل سینما به تعبیری که دلوز اشاره می‌کند برای تعبیر فکر و اندیشه نیازی به فلسفه ندارد، یعنی محتاج فلسفه نیست به آن سبک که ادبیات محتاج فلسفه است؛ چون میانجی‌های ادبیات برای بیان تخیلات، کلمات و زبان مکتوب است؛ یعنی همان‌چیزی که با فلسفه مشترکش می‌کند.
 
مترجم «باستان شناسی سینما و خاطره یک قرن» بیان کرد: همانطور که فلسفه برای تولید فکر به زبان تمسک می‌کند ادبیات هم برای تولید تخیل و اندیشه با هر مفهومی از زبان استفاده می‌کند؛ این شباهت باعث می‌شود در بسیاری موارد این‌ها همپوشانی داشته باشند؛ یعنی بی‌تردید شما زمانی که داستان های آلبرکامو را می‌خوانید یاد فلسفه اگزیستانسیالیسم می‌افتید یا وقتی که داستایوفسکی می‌خوانید به یاد سورن کی‌یرکیگور یا نیچه می‌افتید. این قرابت‌ها از پیش در متن فلسفی و ادبی تعبیه شدند اما میانجی‌ها و امکانات سینما برای تولید ایده، مفهوم یا تخیل زبان نیست و آن چیزی که یک فیلم را سینماتوگرافیک می‌کند امکانات سمعی و بصری آن است و آنطور که دلوز به ما می‌گوید سینما امکانات تازه‌ای برای فکر کردن و فلسفیدن فراهم کرده که این‌ها در توان و اقتدار فلسفه نیست.
 
او در ادامه گفت: همان‌طور که فلسفه امکاناتی برای تولید فکر و اندیشه دارد که در اختیار سینما نیست. این چیزی است که باید به آن توجه کنیم و زمانی که از رابطه فیلم و فلسفه حرف می‌زنیم در ابتدا باید به این نکته توجه کنیم که چگونه سینما از طریق  داشته‌های زیباشناختی و فرمالیستی خود می‌تواند تولید فکر و اندیشه کند نه از طریق داستان،‌ دیالوگ یا آن محتوایی که در سطح داستانی اثر از طریق دیالوگ‌های بین اشخاص بیان می‌شود؛ در این سطح سینما نمی‌تواند تولید فکر جدی کند.  همان‌طور که فیلمسازان بزرگ تاریخ سینما از فیلمسازان دوران صامت تا به الان در این سطح است که تولید فیلم می‌کنند. پس اگر یک فیلمساز یا یک فیلم مشخص تولید اندیشه می‌کند این اندیشه را باید در این حوزه کشف و شناسایی کرد نه در حوزه کلامی و مکتوب که فلسفه به شکل دقیق‌تری آن را انجام می‌دهد.
 
این مترجم در ادامه با اشاره بیان اینکه تعداد کثیر ناشران و عجیب‌وغریب است، اظهار کرد: می‌توان گفت به لحاظ کمی این امر یک پدیده بیمارگونه است؛ یعنی اگر بخواهیم تعداد عناوین کتاب با تیراژ کتاب‌ها را بسنجیم هیچ تناسبی بین این دو وجود ندارد و فقدان این تناسب مانند قالب پدیده‌های فرهنگی و اجتماعی در ایران نشان می‌دهد ما با یک رکود تورمی مواجه هستیم. یعنی از یک سو با رکود پدیده‌ها مثلا در حوزه دانش، ‌اقتصاد و غیره مواجه هستیم و از سوی دیگر با تورم و کثرت عجیب‌وغریب دانشگاه‌ها، بنگاه‌های اقتصادی و تعداد زیاد ناشران. می‌توان گفت این موضوعات گویای حقیقت وضعیت ماست.
 
وی درباره راه حلی برای رفع این مشکلات اظهار کرد: فکر می‌کنم اولین راه حل همان اتفاقی است که در مابقی کشورها رخ داده است. یعنی اعمال همان قانون حق کپی‌رایت. اگر به همان شکلی که کشورهای دیگر به این قانون پیوستند ما نیز آن را رعایت کنیم به خودی خود در یک فورجه زمانی محدود بخش عمده‌ای از این ناشران کار خود را تعطیل می‌کنند و دنبال شغل و کار اصلی خود می‌روند. طبیعتا بخش عمده‌ای از مترجمین به همین ترتیب حذف می‌شوند یعنی کسانی در این عرصه باقی می‌مانند که هم بضاعت علمی و معرفتی این کار را دارند هم به لحاظ حرفه‌ای می‌توانند پاسخگوی وضعیت نشر در کشور باشند.
 
اسلامی در ادامه افزود: فکر می‌کنم هیچ راهی نداریم برای این که به این وضعیت بیمار گونه سامان ببخشیم مگر این که به قانون کپی‌رایت بپیوندیم. به عنوان مثال کتاب «شدن»‌ میشل اوباما ظرف چند ماه با بیست ترجمه مختلف به بازارکتاب آمده است و اگر کپی‌رایت این کتاب‌ خریداری شده بود به راحت ترجمه آن امکان چاپ نداشت. با این تعداد ترجمه از یک کتاب خواننده سردرگمی می‌شود که از بین این بیست ترجمه کدام یکی را انتخاب کند و به کدام اعتماد کند. ولی زمانی که ناشری حق کی رایت را می‌خرد کیفیت ترجمه برایش اهمیت پیدا می‌کند چون کیفیت ترجمه برای ناشر اصلی کتاب مهم است. ولی زمانی که این حق کپی‌رایت وجود ندارد این بلبشویی که در حال حاضر می‌بینید رخ می‌دهد.
 
این نویسنده درباره کتاب سازی‌های تالیفی بیان کرد: حضور تعداد انبوه ناشران که موظف هستند تا در سال یک خروجی داشته باشند یعنی به عنوان مثال حتما سه یا چهار کتاب منتشر کنند تا به عنوان ناشر فعال بتوانند به کار خود ادامه دهند، در وهله اول مسئله ترجمه را به این وضع مغشوشی که در حال حاضر با آن مواجه هستیم تبدیل می‌کند؛ تردیدی نیست که وضعیت تالیف را هم دچار این بحران می‌کند.
 
داور هشتمین دوره جایزه کتای‌سال سینمای ایران افزود: تالیف را می‌توانیم به دو بخش اصلی که شامل رمان، نمایشنامه، داستان و غیره است و بحث جداگانه دارد و دیگری تالیف در حوزه‌های نظری و علوم انسانی تقسیم کرد. قالب تالیفاتی که در بازار نشر می‌بینیم پایان نامه‌ها یا رساله‌های دانشگاهی هستند که اساسا به شکل و فرمت کتاب در نیامده‌اند؛ یعنی از آن‌جایی که چاپ کتاب تالیفی امتیازی برای استادان در دانشگاه دارد افراد سعی می‌کنند کتاب‌های چاپ شده داشته باشند و در موارد زیادی هم شنیده‌ام که هزینه تولید این کتاب‌ها را خودشان پرداخت می‌کنند چون امتیاز و رتبه علمی‌شان بالا می‌رود و در نتیجه در آینده می‌توانند از تتمه مالی آن بهره ببرند.
 
برخی کتابها برای مولفین یک هویت نمادین کاذب می‌سازند
اسلامی همچنین بیان کرد: اما بخش عمده‌ای از این تالیف‌ها آنهایی است که تحت عنوان کتاب‌سازی از آن‌ها یاد می‌کنیم؛ یعنی قالبا ترجمه یک یا دو متن به زبان دیگر هستند که با دخل و تصرفی در این ترجمه‌ها به تالیف تبدیل می‌شوند. این روشن است، زمانی که ما به قانون کپی‌رایت بپیوندیم و در کنار آن دولت هم پرداخت یارانه کاغذ به ناشران را متوقف کند و ناشر احساس نکند چاپ کتاب ولو اینکه کتاب به لحاظ اقتصادی موفق نباشد برایش ضرر ندارد و اگر این صورت‌بندی تا حدودی تصحیح شود، خود به خود این کتاب‌هایی که کاری نمی‌کنند جز پر کردن فضا یعنی نه خواننده دارند و نه تاثیر گذار هستند و فقط برای مولفین کتاب یک هویت نمادین کاذب می‌سازند از بازار نشر حذف می‌شوند.
 
مازیار اسلامی در پایان گفت: با قانون کپی رایت در مرحله اول ترجمه‌ها کنار می‌روند ولی قطعا به دنبال آن تولیدات تحت عنوان کتاب‌سازی که تحت عنوان تالیف شاهد هستیم دیگر جایی در بازار نشر پیدا نمی‌کنند و ناشران به شکل عقلانی‌تر و سیستماتیک‌تر سعی می‌کنند با عناوین و با تعداد کمتر اما با تیراژ معقول‌تر متناسب با بازار کتاب فعالیت خود را انجام دهند.

این پژوهشگر در پایان درباره کتاب‌های در دست چاپش اظهار کرد: یک کتاب ترجمه که قرار است امسال نشر چشمه منتشر کند،‌ کتابی درباره سینمای دهه هفتاد آمریکا و مجموعه مقالاتی است که توسط توماس السا سر گردآوری شده، مجموعه مقالات مهم که به زعم نویسندگان و ویراستاران این کتاب این دهه، دهه با شکوه سینمای آمریکاست. کتاب دیگری هم که تالیفی است و نگارش آن تمام شده است. ولی هنوز مشخص نیست که کدام نشر آن را منتشر کند، کتابی است تحت «عنوان چشم جام بین، چشم جهان بین» که بحثی پیرامون زیبایی‌شناسی فیلم است و می‌توان گفت بسط همین ایده‌هایی است که به شکل مختصر درباره آن حرف زدیم؛ یعنی سینما چگونه از طریق فیلم‌ها و فیلمسازان مهم چگونه از طریق امکانات زیبایی‌شناختی‌شان در طول تاریخ سینما توانستند شیوه‌های جدیدی از فکر و اندیشیدن را تولید کنند. یعنی درواقع سینما چگونه از طریق زیباشناختی فکر می‌کند و تولید ایده و اندیشه می‌کند؟ این موضوعی است که در کتاب با ارجاع به تاثیرپذیری فیلم از هنرهای دیگر بسط و تبیین شده است.

 

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.

برگزیده

پربازدیدترین

تازه‌ها