مصطفی خرامان در این نشست با اشاره به اینکه وقتی میخواهیم کتاب دینی بنویسیم باید به گونهای باشد که نیاز به برچسب زدن روی کتاب نداشته باشد، گفت: اگر کتاب به گونهای نوشته شود که روی کتاب برچسبی به عنوان کتاب دینی زده شود، برای مخاطب پسزننده است.
این نویسنده یکی از دلایل پسزنندگی کتابها را بیکیفیتی کتابهای دینی عنوان کرد و گفت: باید توجه داشت موضوع دین به خودی خود اصلا بیکیفیت نیست. ما نمیتوانیم به صورت جذاب به این مساله بپردازیم. اینکه ما در مسایل دینی دچار مشکلات عدیدهای هستیم دلایل بسیاری دارد که باید درباره آن صحبت شود.
به گفته خرامان، یکی از مشکلات موجود این است که منابع در این زمینه بسیار کم است. یکی از راههایی که کتابهای دینی پسزنندگی نداشته باشد، این است که حرفهای نو در آن بزنیم وقتی همه نویسندگان منبع یکسانی دارند، حاصلش تولید داستانهای دینی تکراری میشود که برای مخاطب پس زننده است.
محسن هجری از دیگر شرکتکنندگان این نشست در ابتدا به معنای متن ادبی پرداخت و گفت: وقتی میخواهیم یک گزاره ادبی را معنا کنیم، اصلیترین عنصر، خیال است که اگر آن را از متن ادبی جدا کنیم بنای آن فرو میریزد. در واقع خیالانگیزی اصلیترین ویژگی یک متن ادبی است که هم در نظم و هم در نثر خودش را نشان می دهد.
این نویسنده و پژوهشگر در ادامه بیان کرد: این در حالی است که وقتی یک گزاره علمی تعریف میشود، در همه جای جهان یک معنا دارد. گزارههای منطقی و متنهایی که ویژگی تعلیمی دارند نیز همین خصوصیت را دارند و ابهام نباید در آنها وجود داشته باشد. این متنها دقیقا درنقطه مقابل متنهای ادبی قرار دارد. در واقع تاویلپذیری چیزی است که باید در متن ادبی وجود داشته باشد و اگر ما این تعریف را معیار قرار دهیم، وقتی با مضمون دینی وارد فضای ادبیات میشویم باید تاویلپذیری را رعایت کنیم حتی کتاب دینی ما قرآن که همیشه به آن استناد میکنیم نیز بسیاری از آیاتش ویژگی مشابه دارند و قابلیت تاویل و تفسیر دارند.
وی افزود: این که برخی معتقدند متنهای ادبی دینی باید دقیق بیان شوند تا مخاطب دچار کجفهمی نشود، درست نیست در این صورت ما مخاطب را خالی و تهی تصور کردهایم. به همین دلیل است که مولانا بعه خودش اجازه میدهد موسای خودش را خلق کند و اثر جاودانه موسی و شبان را میآفریند.
خالق «اقلیم هشتم» همچنین بیان کرد: هر مضمون علمی، دینی، فلسفی وقتی وارد خانه ادبیات شد، تاویلپذیر میشود و من اعتقاد دارم یکی از اساسیترین آسیبهای ادبیات دینی کودک و نوجوان، فاصله گرفتن از تاویل پذیربودن متن و گرایش به سمت متنهای آموزشی و تعلیمی است. نویسنده موظف است آداب نوشتن متن ادبی را رعایت کند، کارش آموزش و تعلیم نیست.
هجری در ادامه به مخاطبشناسی اشاره کرد و گفت: ما تصور میکنیم مخاطبی در مقابلمان وجود دارد که مثل موم در دست ماست درحالی که به گفته شهید مطهری در 40 سال پیش باید این نگاه به مخاطب را کنار بگذاریم و بدانیم با مخاطب جدیدی روبهرو هستیم که دچار پوست اندازی شده و تغییر کرده و اگر نویسندگان این تغییرات را درنظر نگیرند، کتابی مینویسند که برای مخاطب جذاب نیست. مخاطب انتظار دارد گرههایی که نویسنده در متن ایجاد میکند را باز کند و ما در متن داستانهای دینی این نکته را فراموش کردهایم و اثری تولید میکنیم که مخاطب در آن چیزی برای کشف کردن ندارد.
علیرضا متولی نویسنده کتابهای دینی کودک و نوجوان نیز در این نشست از زاویه دیگری به این موضوع پرداخت و گفت: باید آسیبشناسی کنیم و ببینیم چرا باوجود این همه کتاب دینی، متن خوبی که ما را تا انتها پیش ببرد، وجود ندارد. درکل نگاه ما به قضیه دین جنبه انحرافی دارد. نگاه ما به دین نگاهی سیطرهای و غیرقرآنی است. ما با نگاه تسلطآمیز میخواهیم دین را تبلیغ کنیم و این نقطه انحراف ماست و به همین دلیل است که با وجود این همه کتاب دینی نتیجه مطلوبی نمیگیریم.
وی افزود: افرادی که متولی ترویج دین هستند اجازه حضور و بروز آثار هنری مطلوب را در عرصه کار نشر حتی فیلم و سینما نمیدهند و نگاهشان سیطره آمیز است و با روش غیرقرآنی، قرآن را تبلیغ میکنند. خداوند در سوره غاشیه به پیامبر میگوید تو فقط تذکردهندهای و هیچ سیطرهای بر مردم نداری و آنها میتوانند خودشان راهشان را انتخاب کنند و حساب مردم با من است اما متاسفانه گاممان را فراتر از حیطه پیامبر گذاشتهایم و میخواهیم فراتر از پیامبر عمل کنیم. در کتابهایی که در حوزه دین سفارش داده میشود، به دلیل اینکه چارچوبهای مشخصی وجود دارد، به آنچه که باید نتیجه بگیریم، نمیرسیم.
متولی در ادامه بیان کرد: ما اگر میخواهیم به ادبیات دینی بها دهیم و آن را محکم کنیم ابتدا باید انتها را ببینیم و نیاز را بسنجیم و بر مبنای آن بنویسیم. در این صورت است که نگاه ما به ادبیات دینی متفاوت میشود.
وی با بیان اینکه سالیان سال است در ادبیات دینی مخاطبشناسی نداریم، گفت: اگر بتوانیم جامعه را طبقهبندی کنیم، میبینیم که برداشتهای عوامانه بخش طبیعی هر جامعهای است و سلیقه و ذائقه مخاطب نیز در کشور ما بر همین اساس شکل گرفته است. ما باید تلاش کنیم تا جامعه را به سمت نرمال پیش ببریم و فهممان را از مسائل دینی منطبق کنیم بر آنچه که در جامعه رواج دارد. نه اینکه با جامعه همراه شویم، سلیقه جامعه را بالا ببریم.
متولی در ادامه بیان کرد: به نظر من در 20 سال اول انقلاب اتفاقهای بهتری افتاده مثلا سینمای ایران رشد بهتری داشته و در 20 سال بعدی مدام عقبگرد داشتیم. حالا مشکلات عدیده سیاسی و دشمنان خارجی و اقتصادی بوده اما کلا مسائلی پیش آمد که باعث شد ما جامعه را رها کنیم و در این رها شدگی عدهای سود میبرند و فیلمهایی میسازند که 30 میلیارد فروش میرود. اگر جامعه رها نشده بود یک فیلم مستهجن 30 میلیارد نمیفروخت. این فرآیند دقیقا از فیلم اخراجیها به این طرف ایجاد شد و هیچکس هم حریف نشد که بگوید اخراجیها پایه حرکتی را در سینما میگذارد که ادبیات انقلابی و مذهبی را به سمت دیگری ببرد. ما جامعه را رها کردهایم بعد فکر میکنیم با 4 تا کتاب میتوانیم بچهها را بگردانیم. ما به تغییر نگاه نیاز داریم و اگر اتفاق نیفتد هیچ اتفاقی بجز تباهی رخ نمیدهد. واقعیت این است که اگر میخواهیم مردم و مملکت را حفظ کنیم باید نگاهمان را به مقوله تبلیغ دینی تغییر دهیم.
نظر شما