ابتدا برای ورود به بحث کلیاتی درباره پروژه کلاس درس و کتاب «برساخت اجتماعی تفاوت جنسیت در کلاس درس دانشگاهی» بفرمائید.
براي مقدمه بایستی به این نکته اشاره کنم، شواهد، بحثها و استدلالهایی که در اینجا مطرح میشود، مبتنی بر یک کار پژوهشی درباره کلاس درس دانشگاهی در ایران از طرف پژوهشکده مطالعات اجتماعی و فرهنگی وزارت علوم در زمستان سال 1394 است. در واقع، مضمون اصلی این گفتار و مصاحبه، به زمان حضور و فعالیت نگارنده به عنوان همکار پژوهشی در گروه مطالعات زنان در پژوهشکده مطالعات اجتماعی و فرهنگی وزارت علوم، تحقیقات و فناوری برمیگردد.
در مدت حضور در این پژوهشکده، طرح پژوهشی کلانی با عنوان «ابعاد فرهنگی و اجتماعی کلاس درس در دانشگاههای ایران» به عنوان برنامه پژوهشی از سوی پژوهشکده در سال 1394 تعریف شد و 10 نفر از همکاران در حوزههای تخصصی اجتماعی، فرهنگی و مطالعات زنان، در انجام این طرح سهم داشتند. در این راستا، بخش مهمی از این برنامه پژوهشی، «پیمایش ابعاد اجتماعی و فرهنگی کلاس درس» با مسؤلیت علمی خانم دکتر آمنه صدیقیان (1394) بود که برخی از پرسشهای این پیمایش ارتباط مستقیم با ابعاد جنسیتی کلاس درس داشت و در برخی دیگر نیز براساس متغیر جنسیت دانشجویان، مقایسهها و تحلیلهای جنسیتی در مورد دادهها صورت گرفته است. بنابراین، منبع اصلی سخنانم، مبتنی بر این پیمایش و بهصورت دادههای دست اول است که بهطور مستقیم از دانشجویان دختر و پسر در دانشگاههای کشور نمونه اقتباس شده است. ضمناینکه به منظور پوشش دقیقتر یافتهها و استدلالها، نگارنده از ترکیبی از تکنیکهای مصاحبه نیمهساختاریافته و بحث گروهی متمرکز با دانشجویان در مقاطع مختلف استفاده کرده که این کار به تولید دادههای روشنتر و دقیقتر و در نتیجه روایت استدلالهای متقنتر در رابطه با موضوعات و مباحث مربوطه کمک کرده است.
اما در رابطه با محتوای بحثم درباره تقارن تجربه کلاس درس دانشگاهی در بین دختران و پسران، مایلم بحث را در قالب سه محور مطرح و روایت کنم.
آیا تفاوتی بین دختر و پسر از نظر تجربه زیسته در کلاس وجود دارد یا خیر؟
در پاسخ به این پرسش، باید بگویم که بله، این تفاوتها در بسیاری از کلاسهای درس ما وجود دارد؛ ضمناینکه صرفاً مختص کشور ما نبوده و امری جهانی است و در فضای دانشگاهی در خارج از کشور نیز وجود دارد. منتهی، تفاوت اصلی، در شدت این تفاوتها و وضعیت مسئلهمندی و کارکردهای آن است. دلیل اصلی مناقشهآمیزنبودن وجود این تفاوت، به تحلیل ساختاری و این موضوع برمیگردد که اساساً نهاد آموزش یک نهاد گفتمانی است و در داخل آن روابط دانش ـ قدرت حمل بر ایدئولوژی خاصی حکمفرماست و به همین منوال، این نهاد برای تشکیل و تثبیت خود و ایجاد فضای گفتمانی، نیاز به تکنولوژیها و کردارهایی برای برساخت سوژههای متناسب دارد. در این چارچوب، کلاس درس یک خُردهنظام کوچک از کل نظام آموزش و فرهنگ به معنای کلان میباشد که تحت هژمونی گفتمان حاکم است. در نتیجه، وجود تفاوت بخشی از ذات هر گفتمان است، منتهی مسئله اینجاست که این تفاوتها در کلاس درس نباید به نابرابری میان دو جنس ختم شود؛ چه بسا اگر چنین شود، منجر به کژکارکردی این خُردهنظام آموزشی میشود.
اگر تجربه دختر و پسر در کلاس درس متفاوت است، این تفاوتها در کجاست؟
اگر بخواهم به عنوان نمونه به تفاوت تجربه دانشجویان دختر و پسر در کلاس درس دانشگاهی اشاره کنم، بنا به تجارب آموزشی و پژوهشی بنده و همکاران در دانشگاههای مختلف و نیز با ارجاع به یافتههای پیمیاش پیشگفته، چندین جلوه بارز است: فرم کلی کلاسها دخترانه است، اما این پسران هستند که هدایت و کنترل کلاس را در اختیار دارند و در کل میتوان گفت این پسران هستند که برندگان اصلی آموزش عالی در کلاسهای درسند.
در دختران شور و شوق رسیدن به دانشگاه و شعف دانشجویی بیشتر از پسران است. از طرف دیگر، انگیزههای دو جنس برای ورود به دانشگاه متفاوت است. به عنوان مثال، دختران منزلتجو هستند و آموزش را برای خود یک پرستیژ و ابزاری برای رسیدن به آن قلمداد میکنند، درحالیکه پسران به دنبال مهارت هستند.
توجه به درس و آموزش در پسران بیشتر از دختران بوده و این امر ناشی از همان تفاوت در انگیزهها برای ورود به دانشگاه است. دختران توجه و دقتشان روی کلاس درس بصورت آکادمیک و در چارچوب کلاس بوده، اما پسران بیشتر بدنبال یادگیری و فهم آموزشی هستند.
دختران به دلیل کارکرد منزلتجویانهای که برای دانشگاه قایلاند، رضایت بیشتری از کلاس دارند تا پسران. دختران در دانشگاه معدلیتر از پسران هستند، اما پسران علمیترند. برای مثال، دختران همیشه در سَر کلاس نگران امتحان و منابع امتحانی هستند و این نگرانی در پسران بسیار کمتر است.
تفسیر دختران و پسران درخصوص استاد مطلوب متفاوت است. از نظر دختران، استادی مطلوب است که هم اخلاقی باشد و هم تدریس مطلوبی را ارائه دهد. اما از نظر پسران، استادی مطلوب است که بار علمی بالاتر و بیشتری داشته باشد که بتوان از آن بهره و استفاده بیشتری بُرد.
استفاده از وسایل ارتباطی و شبکههای اجتماعی در کلاس برای پسران، بیشتر جنبه تفریحی و سرگرمی دارد، اما برای دختران بیشتر جنبه علمی و کارکردی و کاربردی دارد. به همین خاطر، دختران در کلاس درس نظمپذیری بیشتری نسبت به پسران دارند و همین امر با شرکت بیشترِ دختران در کار گروهی و فعالیتهای کلاسی (البته در چارچوب آکادمیک آن) قرابت دارد.
سبک زبانی جنسیتی در کلاسها نیز بین دو جنس متفاوت است. برای مثال، دختران در کلاس درس کمتر و با آهنگ صدای پایینتر نسبت به پسران صحبت میکنند.
پرسش کلاسی در بین دختران آکادمیکتر بوده و بیشتر معطوف به جزوه و کتاب است، این درحالی است که ماهیت این پرسشها در میان پسران عمومیتر و کلیتر است.
تفاوت بعدی بر مسئله تقلب و سرقت علمی اشاره دارد. پسران تقلب بیشتری را در مقایسه با دختران انجام میدهند؛ گرچه سرقت علمی در هر دو جنس وجود دارد (سرقت علمی در اینجا به معنای استفاده از مطالب دیگران بدون ارجاعدهی به آنهاست).
دختران نسبت به پسران تأکید بیشتری بر نوشتن دقیق جزوه و مطالب مطرحشده از سوی استاد در کلاس درس دارند و همین موضوع بخشی از غیبت کمترِ دختران در سَر کلاس را نسبت به پسران توضیح میدهد.
* اساساً چرا این تفاوتها در کلاس درس بین دو جنس دختر و پسر وجود دارد؟
برای پاسخگویی و شرح نظری تفاوتهای جنسیتی در سَر کلاس درس، نگاه خود به رویکرد برساختگرایی نسبت به واقعیت اجتماعی معطوف ساختهایم؛ یعنی از چارچوب مفهوم برساختگرایی و نحوه برساختگی یک امر اجتماعی، استفاده کرده و معتقدیم که واقعیت اجتماعی از طریق زبان و در چارچوب مناسبات اجتماعی، برساخته شده و تولید و بازتولید میشود.
در واقع واقعیت اجتماعی به عنوان یک امر ثابت و عینی، وجود خارجی و تعریف از پیشتعیینشده ندارد و اینکه مسئله تفاوت تجربه دختر و پسر در کلاس درس مطرح میشود، ناشی از آن است که این تفاوتها از نظر هستیشناسی وجود نداشته و به لحاظ معرفتشناسی نیز این آدمیان (خودِ ما) به عنوان سوژههای خلاق، مختار و متفکر، هستند که با تعاملات خود این تفاوتها و حتی تقارنها را شکل میدهند.
خانم میشل کیمل، در کتاب «جامعه جنسیتی» به این مسئله اشاره دارد که در کل زن و مرد از لحاظ زیستی با هم تفاوت ندارند (البته ممکن است بخشی از واقعیت با تحلیل زیستی قابلتبیین باشد)، اما به اعتقاد ایشان جدای از مسائل زیستی و بیولوژیکی، تفاوت اصلی زن و مرد محصول مناسبات اجتماعی و نحوه اجتماعیشدنِ متفاوت آنها است و براساس همین دیدگاه میتوان تفاوتهای پسران و دختران در کلاس درس دانشگاهی را بررسی کرد. براساس همین دیدگاه، بنده تفاوت بین دو جنس در کلاس درس را ناشی از تفاوت آنها در جامعه میدانم؛ یعنی همان تفاوتهایی که براساس تجارب متفاوت اجتماعیشدن، دختران و پسران در جامعه دارند؛ همان تجربه به فضای دانشگاه و کلاس هم کشیده شده و در واقع دختران و پسران همان ارزشها، هنجارها (بایدها و نبایدها) و نگرشهایی را که در خانواده و جامعه خود آموختهاند، وارد کلاس درس میکنند و براساس انگاره آنها میزیند.
در همین چارچوب، میتوان به برخی گزارههای فرعی در کنار گزارههای اصلی موردالاشاره در بالا پرداخت که تفاوتها را تولید و بازتولید کرده است:
نخستین گزاره اینکه: تفاوتهای جنسیتی امری تاریخی است و اکنونِ این تفاوتها، ریشه در پیوستگیهای تاریخی دارد، گرچه گاهی با انقطاعهای غیرساختاری و در نتیجه تعادلزا همراه بوده است. خانم الیزابت فِنِما، در مقاله «جنسیت و ریاضیات» به این مسئله اشاره دارد که تاریخ بگونهای مردانه نگاشته شده است و بازیگران اصلی تاریخ، مردان هستند. حال همین نگاه مردانه در طول تاریخ ادامه پیدا کرده و امروزه سبب یک نوع نگاه جنسیتی و جریانیابی آن در امور شده است.
دومین گزاره اینکه فضای کلاس درس در ایران یک فضای سرد است. مقصود از فضای سرد، شرایطی با ویژگیهایی مانند حاکمیت فضای بیروح و بیانگیزه در بین دانشجویان و اساتید و بویژه برای دانشجویان دختر، دانشجویان غیرپرسشگر/غیرکنجکاو، عدم انتقال مناسب اطلاعات و مفاهیم و.... در یک تعبیر کلی، میتوان گفت در دانشگاههای ایران یک نوع علم/دانشزدایی صورت گرفته است.
سومین گزاره اینکه فضای سرد کلاس درس با فرهنگ سکوت دختران همراه شده و تأثیرات منفی را در کلاس بوجود آورده است.
آیا میتوان در نهایت گفت که که گفتمان جنسیتی در ایران در کلاسهای درس هم بازتولید میشود؟
جامعه جنسیتی در ایران، گفتمانی را شکل داده است که در سطح نهادهای مختلف (ازجمله آموزش و دانشگاه) در حال بازتولید است و گرچه به تعبیر آقای دان کریسمن، این فضای سرد کلاسهای درس در دانشگاهها برای زنان، به این زودی از بین نخواهد رفت، اما به نظر بنده، با توجه به افزایش سطح آگاهی و بالارفتن سطح نگرش افراد، بویژه خود زنان (گرچه در سوی دیگر قضیه، خودِ زنان حاملان این بازتولیدند)، و فروکشکردن نگاه جنسگرایانه مردان، این تفاوتها به مرور تخفیف یافته و به تبع آن، بازتابش به کلاسهای درس هم برسد و از فضای سرد حاکم کاسته شود؛ ولو به حذف کامل آن باور ندارم.
نظر شما