افسر دیر در این نشست، درباره جایگاه نهجالبلاغه بهعنوان مهمترین کتابِ دربردارنده سخنان امام علی (ع) در بین متون و منابع شیعی، گفت: با بررسی تفاسیر اهل سنت و شیعه، میتوانیم به جایگاه تفسیری امیرالمومنین (ع) پی ببریم. وقتی تفاسیر روایی اهل سنت را بررسی میکنیم، متوجه میشویم تعداد زیادی روایات در این زمینه از حضرت علی (ع) وجود دارد. در منابع شیعه و اهل سنت از زبان پیامبر (ص) نقل شده: «عَلِیٌّ مَعَ الْقُرْآنِ وَ الْقُرْآنُ مَعَ عَلِی لَا یَفْتَرِقَا حَتَّى یَرِدَا عَلَیَّ الْحَوْض»؛ «علی با قرآن است و قرآن با علی است و آن دو از یکدیگر جدا نخواهند شد تا در کنار حوض به من برسند».
وی با بیان اینکه نهجالبلاغه تفسیر کامل و دقیقی از آیات قرآن است، ادامه داد: سوال دیگری که مطرح میشود این است که نهجالبلاغه چه جایگاهی در تفسیر دارد و آیا محققان از نهجالبلاغه بهعنوان یک منبع تفسیری استفاده کردهاند؟ در متون معتبر، استفاده از عبارات نهجالبلاغه بسیار دیده میشود؛ ازجمله در «تفْسیرُ المُحیطُ الأعْظَم وَ الْبَحْرُ الخِضَمّ فی تَأویلِ کتابِ اللّه العَزیزِ المُحْکَم» اثر سید حیدر آملى از عرفاى بزرگ شیعه. همچنین مراجعه به شرحهای نهجالبلاغه هم جایگاه تفسیری این کتاب را روشن میکند که ازجمله آنها میتوان به کتاب 14 جلدی محمدتقی شوشتری با عنوان «بَهْجُ الصَّباغَة فی شَرْح نَهْجُ الْبَلاغَة» اشاره کرد. وی در ابتدای هر فصل، بخشی از نهجالبلاغه را نقل سپس به اختلاف لغات و جملات در شرحها پرداخته، در ادامه صورت صحیح آن لغت یا جمله را با استناد به آیات و روایت شرح میدهد.
این پژوهشگر علوم قرآن و حدیث در ادامه با اشاره به اهمیت استفاده از اصطلاح بینامتنیت در تبیین رابطه قرآن و نهجالبلاغه، اظهار کرد: این اصطلاح از دهه 60 میلادی در حوزه نقد ادبی رایج شد و هنگامی که وارد حوزه اسلامی شد، برخی آنرا همان نقل قول یا اقتباس دانستند. استفاده از اصلاح بینامتنیت موجب میشود که بتوانیم همه روابطی که بین عبارات نهجالبلاغه و قرآن وجود را پوشش دهیم. براین اساس، هر متنی که میخواهد شکل بگیرد، بینیاز از متون گذشته نیست. باید بررسی کنیم که امام علی (ع) با استفاده از آیات قرآن، قصد داشته چه پیامی را به مخاطبان منتقل کند؟
افسر دیر افزود: بینامتنیت را براساس وضوح آشکاری قرآن میتوانیم مطرح کنیم. اگر نقش قرآن در عبارات نهجالبلاغه آشکار باشد، بینامتن آشکار و اگر نقش قرآن در عبارات نهجالبلاغه غیرمستقیم باشد، بینامتن نهان است. یک اصل در تفسیر قرآن این است که وقتی میخواهیم برداشتی از آیات آن داشته باشیم، باید مشخص شود که این تفسیر با چه هدف و رویکردی انجام میشود. وقتی ما به نهجالبلاغه بهعنوان یک منبع مهم تفسیری مراجعه میکنیم، میبینیم که امیرالمومنین (ع) در داستان نخست آن، داستان آفرینش و ماجرای آدم و حوا و بهشت را مطرح و از عباراتی استفاده میکند که نشان میدهد آفرینش آدم و ماجراهای بوجود آمده پس از آن، در همان بهشت جاودان بوده است. این مطلب، پاسخ به سوال بسیاری از مفسرین است، مبنی بر اینکه وقتی خداوند آدم را خلق کرد، جنت کجا بوده؟ آیا بهشت جاودان بوده یا باغی در زمین یا آسمان؟
رفع تعارض ظاهری آیات/ توسعه در معنا
سمانه عزیزی نیز در ادامه مباحث این نشست، گفت: امیرالمومنین (ع)، قرآن را به دو گونه نقلی و غیرنقلی تفسیر کرده است که تفسیر نقلی به دو شکل قرآن به قرآن و نقل به شاهد صورت میگیرد. در بحث تفسیر غیرنقلی هم حضرت علی (ع)، گاها به ایضاح معنا و کلمات در قرآن و نهجالبلاغه پرداختهاند. اینجا بحث ایضاح و تفسیر تأویلی قرآن کریم مطرح میشود. در تفسیر تأویلی با توجه به نظریاتی که درباره تأویل داریم، دستهبندی به چند شکل صورت میگیرد.
وی ادامه داد: اگر تأویل را به معنای تحقیق خارجی درنظر بگیریم، امیرالمومنین (ع) در جاهایی به تأویل آیات پرداختهاند. اگر تأویل را به معنای روشن شدن مفهوم نهانی درنظر بگیریم، حضرت علی (ع) به گونهای دیگر آیات را تفسیر میکنند. همچنین در برخی موارد از تأویل ناروا یا تفسیر به رأی استفاده شده که در برخی عبارات نهجالبلاغه و یا منابع دیگری که حاوی سخنان حضرت علی (ع) است، دیده میشود. در تبیین تفسیر یا تأویل روا هم باید گفت، نخستین کاری که در نهجالبلاغه به چشم میخورد، رفع تعارض ظاهری آیات است.
این پژوهشگر حوزه علوم قرآن و حدیث، تصریح کرد: دسته دیگر، تأویل آیات متشابه است که درخصوص شناخت و معرفت اسماء و صفات الهی است. بحث دیگر، تأویل باطنی آیات قرآن کریم است. حضرت به شرح معانی که دارای بطن و خفا هستند، میپردازد. ازجمله در خطبه 18 ایشان به بطن قرآن اشاره دارد. یک بحث مهم دیگر، توسعه در معنا است که معنای خاص آیه را بر معانی گستردهتر، گسترش دهیم. امام در موارد زیادی، آیات را توسعه معنا دادهاند.
نظر شما