محمدعلی فروغی از نخستين کسانی بود که کوشيد تا رباعيات اصيل خيام را از رباعيات منسوب به او جدا کند. فروغی در دهه بيست، 66 رباعی خيام را برپايه کتابهای کهن گردآوری کرد.
نوآوري که خيام در دانش جبر انجام داد، او را سرآمد رياضيدانهای زمانهاش ساخت. در نجوم نيز بيش از ديگران میدانست. کتاب «نوروز نامه» او و نيز تلاشی که برای سامان دادن به «تقويم جلالی» کرد، از شمار باريکبينانهترين کارهای علمی سدههای پيشين است. همچنين بايد از دانش خيام در الهيات ياد کرد. تا بدان اندازه که او را همتراز با پورسينا شناختهاند. شمار آثار خيام جايگاه بلند و برجسته علمی او را نشان میدهد. هر چند هم روزگارانش نوشتهاند که خيام چندان دلبستگی و پافشاری برای نوشتن نداشت. زيرا تنها آن چه را که نو و تازه بود درخور نوشتن و به قلم آوردن میدانست.
خيام در سال 467 قمری، در سن 28 سالگی، به اصفهان فراخوانده شد تا همراه چند دانشمند ديگر در کار بازسازی تقويم ايران کوشش کند. او از سال 467 تا 470 به همراه دانشمندانی چون ابوالعباس لوکری و معموری بيهقی بدين کار سرگرم بود. اما آوازه خيام در جهان ما بيشتر به دلیل رباعياتی است که از او به جای مانده است. هرچند در اين که اين رباعيات از اوست يا نه، گفتوگوهای بسياری شده است. محيط طباطبايی رباعيات خيام را سروده کسی به نام «علی خيام»، از رباعیسرايان سدههای پيش، میدانست اما اين ديدگاه اکنون اعتبار خود را از دست داده است و ديگر پذيرفتنی نيست.
اما بیگمان شمار فراوانی از رباعياتی که امروزه به نام خيام منتشر میشود از او نيست. هنگامی که در سال 1358 دکتر محمدرضا شفيعیکدکنی کتاب «مختار نامه» را که مجموعهای از رباعيات عطار نيشابوری است، منتشر کرد، پژوهندگان دريافتند که برخی از رباعياتی که از خيام دانسته میشد، سروده عطار است. يکی از مشهورترين آنها اين رباعي است که نه از خيام بلکه از عطار است: «دل گرچه در اين باديه بسيار شتافت/ يک موی ندانست ولی موی شکافت؛ اندر دل من هزار خورشيد بتافت/ آخر به کمال ذرهای راه نيافت.»
محمدعلی فروغی، یکی از چهرههای مشهور و تاثیرگذار تاریخ ایران در اواخر قاجار و دوران پهلوی اول است. این رجال ایران معروف به «ذکاء الملک»، سیاستمدار، روزنامهنگار و ادیب مشهور دوران قاجار است و تاثیرات عمیقی بر سیاستها و فعالیتهای فرهنگی عصر خود بر جای گذاشت. فروغی از نخستين کسانی بود که کوشيد تا رباعيات اصيل خيام را از رباعيات منسوب به او جدا کند. فروغی در دهه بيست، 66 رباعی خيام را برپايه کتابهای کهن گردآوری کرد و منتشر ساخت.
صادق هدايت، نويسنده نامدار ايرانی، نيز در سال 1313 شمسی، 143 رباعی خيام را در کتابی به نام «ترانههای خيام» چاپ کرد و ديباچهای در 50 صفحه به آن افزود. جلال همايی، از استادان دانشکده ادبيات دانشگاه تهران، نيز در سال 1330 متن کهن «طربخانه»، نوشته ياراحمد رشيدی تبريزی را ويرايش و چاپ کرد. اين کتاب دربردارنده شماری از اصيلترين رباعيات خيام است. از کتاب علی دشتی به نام «دمی با خيام» (1343) نيز بايد ياد کرد. دشتی رباعيات خيام را در اين کتاب گردآوری کرد و با گزارشی خواندنی و مفصل درباره زندگی و انديشههای خيام منتشر ساخت.
حسن دانشفر نيز در سال 1350 کوشش بايستهای برای گردآوری رباعيات خيام انجام داد و عليرضا ذکاوتی قراگزلو نيز در کتاب «عمر خيام» (1377) افزون بر برشمردن ديدگاههای فلسفی خيام، در فصلی از کتابش 154 رباعی خيام را که از ديد او اعتبار بيشتري از رباعيات ديگر دارند، گرد آورد. حسن شجره در سال 1320 کتاب «تحقيق در رباعيات و زندگي خيام» را منتشر کرد و دکتر محمد کامگار پارسي در کتاب «رباعیسرايان تا قرن هشتم» (1372) کوشيد رباعيات اصيل خيام را بازشناسی کند.
در سالهای گذشته (1371) دکتر میرجلالالدين کزازی مجموعه رباعيات خيام را با ويرايشی تازه چاپ کرد. اين مجموعه از رباعيات خيام بر پايه نسخههای چاپی موجود آن فراهم آمده و كوشش شد رباعياتی گزيده شوند كه كمتر بتوان در انتساب آنها به خيام ترديد كرد. كزازي با سنجش و بررسی نسخهها، تلاش كرده متنی پيراسته و تا حد ممكن نزديك به گفته اصلی شاعر فراهم آورد كه نياز همگان را پاسخ گويد و به گونهای ساده و بی پيرايه و در عين حال درست وروشن ارايه شود و بتواند در كارهای آموزشی با پژوهشهای ادبي پايه و مرجع شمرده شود و به عنوان نسخهای معتبر از پذيرش نسبی همگان برخوردار باشد.
در اينجا بايد به ويژه از دو مقاله مهم علی ميرافضلی ياد کرد که در مجله «معارف»، از انتشارات مرکز نشر دانشگاهی (شماره اسفند 1372 و تير 1376) منتشر شد. افضلی که از رباعیشناسان برجسته است، کوشش خود را برای بازشناسی رباعيات خيام در مقاله ديگری (مجله «نشر دانش» ـ شهريور 1374) ادامه داد و به يافتههای پژوهشی تازهای دست پيدا کرد.
نظر شما