همراه با نویسندهای که 44 هفته در میان پرفروشهای نیویورکتایمز قرار دارد؛
پیشنهاد کتابخوانی نویسنده دلیا اُوِنز / یک جمله از موریسون برای یک عمر نوشتن کافی است
دلیا اُونز، نویسنده کتاب «جایی که خرچنگها آواز میخوانند» است که 44 هفته در میان پرفروشهای نیویورکتایمز قرار دارد. نویسنده آمریکایی در مصاحبهای با نیویورکتایمز از تجربیات کتابخوانیاش سخن میگوید.
دلیا اُوِنز، نویسنده جوان آمریکایی داستان زنی را روایت میکند که سالها به تنهایی در جنگل زندگی کرده است، ناگهان متهم به قتل میشود و سرنوشتی نامعلوم در انتظارش است.
ریس ویتراسپون، ستاره هالیوود با معرفی این کتاب در فهرست آثار گروه کتابخوانیاش نقش زیادی در محبوبیت داستانِ اُونز داشت و حالا 44 هفته است که «جایی که خرچنگها آواز میخوانند» از فهرست پرفروشهای نیویورکتایمز کنار نرفته است و بیشتر این 44 هفته در صدر پرفروشها قرار داشته است.
با دلیا اُوِنز به گفت و گو نشستیم تا از عادتهای کتابخوانیاش باخبر شویم. اُوِنز علاقه ویژهای به موریسون دارد و میگوید خواندن یک جمله از تونی موریسون کافی است تا برای یک عمر نوشتن منبع الهامی داشته باشید.
چه کتابهایی بر روی میز کنار تخت شما است؟
«راهی طولانی طولانی» نوشته سباستین بارری و «کشور ناگهانی» نوشته کارن فیشر.
آخرین کتاب خوبی که خواندید چه بود؟
«دلبند» نوشته تونی موریسون که در عمق جان من نشست و قلب من برای تنهایی شخصیتها شکست. «دلبند» را باید بارها و بارها خواند تا هیچوقت ارواح بردهداری را از یاد نبریم. علاوه بر این به دلایل ادبی این کتاب را دوباره میخوانم زیرا خواندن یک جمله از تونی موریسون کافی است تا برای یک عمر نوشتن منبع الهامی داشته باشید.
هیچ رمان کلاسیکی را به تازگي برای نخستين بار خواندهاید؟
چند ماه پیش سه رمان مهم از ویلیام فاکنر را خواندم. «گور به گور»، «حریم»، و «روشنایی ماه اوت» سه رمان فاکنر بین سال 1930 تا 1935 است. جذب شعر و پیچیدگیهای گویش جنوبی و شخصیتهای فاکنر شدم.
کدام نویسندگان، داستاننویسان، منتقدین، روزنامهنگاران، و شاعرانی را که در حال حاضر کار هم میکنند دوست دارید؟
رمانهای محسن حمید از جمله «خروجی غربی». زبان این داستان چنان قابلدرک است که پس از مدتی به عنوان خواننده متوجه شدم هر روز در معرض اتفاقاتی هستم که حمید تلاش میکند به خواننده نشان دهد. علاوه بر حمید، تامی اورنج، نویسنده «آنجا آنجا» بدون اینکه خواننده را به سمت غم ببرد موضوعات مهم اجتماعی را بررسی میکند.
پیش از داستاننویسی، زیستشناس حیات وحش و نویسنده پرفروش آثار مربوط به طبیعت بودید؟ خواندن چه نویسندگانی را در حوزه علم و طبیعت پیشنهاد میکنید؟
آلدو لئوپولد و کتاب «سالیانه کشور شن» را پیشنهاد میکنم. نخستين کتابی که درباره طبیعت خواندم و دیدگاه من به دنیا را تغییر داد. البته استیون هاوکینگ و ریچارد داوکینز نویسندگان مورعلاقه من هستند.
چه چیزی در یک اثر ادبی شما را تحت تأثیر قرار میدهد؟
توصیف طبیعت یا مکانها و توصیفاتی که به موقع به اتمام میرسند اما کشش داستان را افزایش میدهد. به عنوان نمونه «خرزهره سفید» نوشته جنت فیش و «بادبادکباز» نوشته خالد حسینی چنین هستند. وقتی داستانی با شاعرانگی پیش میرود هیجانزده میشوم.
از خواندن چه ژانری لذت میبرید و از خواندن چه ژانری اجتناب میکنید؟
بیشتر از داستان به خواندن آثار غیرداستانی به خصوص در زمینه زیستشناسی و فیزیک علاقه دارم بنابراین وقتی آثار داستانی میخوانم ترجیح میدهم آثاری که توصیف بیشتری دارند انتخاب کنم. عاشق زبان خلاقانه و الهامبخش هستم. «دختری با گوشواره مروارید» نوشته تریسی شوالیه نمونه خوبی از این آثار است. آثار جنایی سنگین یا داستانهای علمی-تخیلی نمیخوانم.
کتابهایتان را چگونه دستهبندی میکنید؟
بر اساس آثار داستانی و غیرداستانی. البته آثار موردعلاقهام از جمله «کشتن مرغ مینا»، «خاستگاه گونهها»، آثار کامل شکسپیر، و «سالیانه کشور شن» را در یک قفسه جدا گذاشتهام.
دیگران از دیدن چه کتابهایی در کتابخانه شما شگفتزده میشوند؟
همه آثار جین آستن! من رمانهای عاشقانه مدرن را نمیخوانم اما رمانهای کلاسیک را دوست دارم. آستن استاد پیچ و تاب دادن داستان است که من خیلی دوست دارم.
شخصیت داستانی موردعلاقه شما چه کسی است؟
اسکات فینچِ داستان «کشتن مرغ مقلد» را دوست دارم چون به من یاد داد که نگاه کردن به زندگی و درسهایش از زاویه دید یک کودک اشکالی ندارد. شخصیت منفی موردعلاقه من هم بو رادلی در همین داستان است که وقتی شناخت بهتری از او پیدا کردیم متوجه شدیم شرور و منفی نیست.
کتاب بعدی که دوست دارید بخوانید؟
«تحصیلکرده» نوشته تارا وستاور و «تنهای بزرگ» نوشته کریستین هانا.
نظر شما