در پی درگذشت تونی موریسون نویسنده آمریکایی، در گزارشی به ترجمههای فارسی و سبک و سیاق رمانهای او پرداختهایم. نویسندهای که تقریبا همه کتابهای او درباره زندگی سیاهان است.
او ادامه داد: موریسون یک اکتیویست بود که بیشتر نوشتههایش به رنج سیاهان در طول این سالها میپرداخت که بتوانند خودشان را در جامعه آمریکا ثابت کنند. او در سال 1993 جایزه نوبل ادبیات را به خاطر کتاب «دلبند» دریافت کرده است، که یکی از قویترین کتابهای موریسون در رابطه با زندگی سیاهان و مرحله بردهداری آنها است و هنوز به مرحله آزادی سیاهان نرسیده است.
سرمدی ضمن اشاره به ترجمه خود از کتابهای موریسون، عنوان کرد: در کتاب «خانه» که بنده ترجمه کردهام، داستان در مرحلهای است که سیاهان در جامعه جایگاهی دارند، یعنی مثلا میتوانند به عنوان سرباز به جنگ و جبهه بروند و در بعضی ایالتهای آمریکا راحتتر هم زندگی کنند، البته در بعضی ایالتها که هنوز نژادپرستی قوام دارد و در جامعه رواج دارد، هنوز سیاهان مشکل دارند؛ ولی داستان کتاب «دلبند» مربوط به زمانی است که هنوز سیاهان برده هستند؛ و به عنوان کارگر خانه، کارگر زمین و ... برای سفیدها کار میکنند.
مترجم کتاب «خانه» درباره ویژگیهای قلم و نوشتههای تونیموریسون گفت: قلم تونی موریسون خیلی قوی است، اما چیزی که خیلی مشهود است، این است که تمام نوشتههای او تقریبا یک جنبه دارد. یعنی داستان کتابهایش هر طور که باشد و در مراحل مراحل مختلف زمانی جامعه آمریکا نوشته شود، باز معطوف به مسئله سیاهان میشود؛ یعنی در واقع موریسون تقریبا هیچ چیز دیگری غیر از مسئله سیاهان را پوشش نداده است. حتی در کتاب آخرش «خدا به کودک کمک کند» که من ترجمه آن را شروع کردم و بعد به خاطر بیماری همسرم ترجمه آن را ادامه ندادم.
وی افزود: داستان کتاب «خدا به کودک کمک کند» هم راجع به جامعه فعلی آمریکاست، که سیاهان میتوانند خیلی موقعیتهای خوبی داشته باشند و روایتگر زندگی خانمی است که به خاطر سیاهی بیش از حدش، به عنوان سمبل زیبایی در یک شرکت لوازم آرایشی مشغول به کار شده و وضع درآمدی او خوب شده است، اما باز آن پیشینه سیاه بودن و نگاهی که به سیاهپوستها وجود دارد، روی زندگی خود و مادرش تاثیر میگذارد.
سرمدی در پایان گفت: تقریبا همه کتابهای موریسون درباره زندگی سیاهان است و من کتابی از او ندیدم که معطوف به سیاهان نباشد؛ نکته جالب کتابهای تونی موریسون هم این است که کاراکتر را به گونهای معرفی میکند که مخاطب شاید نیمه کتاب بفهمد که این کاراکتر از سیاهان است؛ یعنی از اول او را سیاه معرفی نمیکند.»
تونی موریسون در سال 1993 برای کتاب «دلبند» جایزه نوبل ادبی دریافت کرد. این رمان برههای از تاریخ بردهداری در کشورهای سرمایهداری، بهویژه تجربیات زندگی و نگرانیهای زنان و مادران سیاهپوست برده را از منظر اجتماعی، روانشناسی و فلسفی به تصویر میکشد. در این رمان یک زن سیاهپوست بهنام «ست» دخترش را با دستان خودش میکشد تا سرنوشت او را که چیزی جز بردگی نیست، تغییر دهد.
نکته جالب این است که تمامی رمانهای تونی موریسون در ایران ترجمه شده است. «آبیترین چشم» اولین رمانی است که از موریسون در سال 76 در ایران، از توسط نیلوفر شیدمهر و علی آذرنگ ترجمه و توسط نشر ویستار منتشر شد. پس از آن ترجمه رمانهای دیگر او توسط ناشران مختلف منتشر شده است. کتابهای «این کتاب را بسوزان» با ترجمه سارا و رضا اسکندری در نشر خردسرخ، «بهشت» با ترجمه گیسو پارسای، توسط نشر روزگار، «جاز» با ترجمه سهیل سمی در نشر آفرینه، «خدا به کودک کمک کند» با ترجمه صالح خواجه دلویی، «دخترم بیلاود» با ترجمه گلرخ سعیدنیا توسط نشر مرغ آمین، «رسیتاتیف» با ترجمه فرزین فرزام توسط نشر گهرشید، «سرود سلیمان» با ترجمه علیرضا جباری توسط نشر چشمه، «سولا» با ترجمه گلرخ سعیدنیا توسط نشر قله و «یک بخشش» با ترجمه علی قادری توسط نشر مروارید، عناوینی از آثار تونی موریسون هستند که در ایران توسط یک مترجم و ناشر منتشر شدهاند.
کتابهای «عشق» و «دلبند» هم دو کتاب موریسون هستند که هر کدام دو یا چند بار و توسط مترجمان و ناشران مختلف منتشر شدهاند. دلبند اولین بار با ترجمه شهیندخت دقیقیان از سوی نشر چشمه و عشق با ترجمه شهریار وقفیپور در نشر کاروان در ایران به چاپ رسیدهاند.
نظر شما