به گفته مدیر داخلی انتشارات ققنوس ساختارهای نشر بینالملل در ایران پابرجا نیست و ناشران بهخودیخود نمیتوانند در مسیر برندینگ، اقدام خاصی را صورت دهند.
در چند سال اخیر، انتشارات ققنوس فعالیتهایی برای معرفی این نشر به کشورهای دیگر انجام داده است. به نظر شما ایران در برندینگ ناشرها و نویسندهایش در چه جایگاهی قرار دارد؟
تا زمانی که اصول کپیرایت در ایران به شکل قانونی انجام نشود، حرکتهای فردی به نظرم کاری بیهوده است؛ یعنی منجر به رسیدن یا نزدیکی به هدف نخواهد شد. معرفی ناشر و نویسنده به کشورهای دیگر، یک رویه دو طرفه است. ما وقتی میخواهیم کتابی را ترجمه و منتشر کنیم، با مساله ممیزی مواجه میشویم که خیلی از ناشران خارجی آن را نمیپذیرند؛ همچنین با انتشار هم زمان آن از طرف ناشرانی که حق کپی رایت آن را پرداخت نکردهاند، مواجه میشویم که عملا هزینهای سربار برای ما ایجاد میکند. بنابراین معتقدم تا زمانی که این کار به شکل قانون در نیاید منجر به هیچ تغییری نخواهد شد. عکس این مساله هم مطرح است؛ یعنی وقتی میخواهیم به ناشر خارجی کتابی را برای ترجمه معرفی کنیم، نخستین سوالی که میپرسند این است: «آیا ایران خود به کنوانسون کپیرایت پیوسته است؟» و وقتی متوجه عضویت نیافتن ایران در این کنوانسیون میشوند، حاضر به مذاکره نیستند. یک ضربالمثل هست که میگوید: «ابتدا دستت را از جیب من بیرون بیاور و بعد بیا تا با هم صحبت کنیم». مصداق این مثل در فعالیتهای بینالمللی انتشار کتاب کاملا درست است.
ما در نمایشگاه کتاب ژاپن و چین اقداماتی انجام دادیم و با ناشران چینی هم همکاری کردیم و در نتیجه آن مذاکرات چندین کتاب از چینی به فارسی و چندین کتاب از فارسی به چینی انجام شد. این روند قرار است ادامه داشته باشد اما اینطور نیست که اتفاق خاصی در سطح بینالملل برای ایران بیافتد؛ فقط یکسری اقدامات کوچک در حال انجام است.
در این راه حمایتی از شما انجام شده است؟
خیر. امسال انتشارات ققنوس در نمایشگاه کتاب فرانکفورت با هزینههای خود شرکت میکند. البته شاید مقداری تخفیف شامل حال ما شده باشد؛ چراکه انتشارات ققنوس در غرفه جمعی شرکت میکند.
چندسالی است که ایران برای ترغیب ناشران خارجی به انتشار آثار ایرانی و معرفی نویسندگان به کشورهای دیگر طرح گرنت را اجرا میکند. آیا این حرکت نمیتواند موثر باشد؟
در مورد گرنت سوء استفادهایی در حال انجام است؛ خیلی از ناشران گمنام و نه چندان حرفهای فقط برای بهرهمندی از امکانات گرنت که باعث دریافت حق رایت از ناشران خارجی میشود، کتاب منتشر میکنند؛ نه برای بازار داخلی.
آیا شما برنامهای برای معرفی نویسندگان ایرانی در سطح بینالمللی دارید؟
گاهی کاتالوگهایی داشتیم که در نمایشگاههای بینالمللی درباره نویسندگان منتشر میشد. در سایت انتشارات ققنوس هم بخشی برای آشنایی با نویسندگانی داریم که فکر میکنیم میتواند برای ترجمه به زبانهای دیگر مفید باشد اما به صورت کامل نیست و شاید سالی یک بار آپدیت شود. ساختارهای نشر بینالملل در ایران پابرجا نیست و عملا ما هم بهخودیخود نمیتوانیم حرکت خاصی انجام دهیم.
برای اینکه زیرساختهای لازم برای توسعه تعاملات جهانی در نشر ایجاد شود، در هر صورت باید از جایی شروع کرد. به نظر شما اقدامات امروز میتواند زیرساختی برای برندینگ در نشر ایران و ارتباط بینالمللی در آینده باشد؟
همانطور که گفتم، قدم نخست پیوستن به معاهده برن است و اینکه کپیرات را به رسمیت بشناسیم. اگر ناشری برای ترجمه کتابی با ناشر خارجی قرارداد میبندد، دیگر سایر افراد نباید بتوانند آن کتاب را ترجمه و منتشر کنند. این روند کمک زیادی به سالم شدن فضای ترجمه و از بین رفتن ترجمههای موازی خواهد داشت زیرا هر ناشری که حرفهایتر کار کند، میتواند پابرجا بماند.
در حالی درباره قدمهای ابتدایی برندینگ صحبت میکنیم که خیلی از کشورها توانستهاند نویسندگان خود رابه خوبی به کشورهای خارجی معرفی کنند. به نظر شما معرفی ناشران و نویسندگان چه اهمیتی برای دیگر کشورها دارد که دست به چنین کاری میزنند؟
وقتی کشورهای خارجی صنعت نشر ایران را به رسمیت نمیشناسند، چنین اتفاقهایی درقبال ایران نخواهد افتاد. دولت کانادا از سال 1998 تا 2000 برای شناساندن مارگارت اتوود به آثار او گرنت تخصیص داد. در قبال این کار توانست قراردادهای خوب و مهمی ببندد. این سرمایهگذاری جا افتاد زیرا کانادا به آینده نشر خود مطمئن بود؛ آنوقت ما برای آینده صنعت نشر خود نمیتوانیم برنامهریزی کنیم. اوضاع کاغذ و شرایط سخت مالی مردم موجب شده که نتوانیم برای صنایع داخلی برنامهریزی کنیم. همچنین رعایت نشدن حق کپی رایت در ایران بر همه روابط تاثیر میگذارد.
به نظر شما چرا کشورهای دیگر روی این مساله تا این اندازه سرمایهگذاری و برنامهزیری میکنند؟ تا جایی که ما نشرها و نویسندگان کشورهای دیگر را میشناسیم، دیگر کشوها نویسندگان و ناشران ما را نمیشناسند. به نظر شما چطور آنها توانستهاند چنین کاری انجام دهند؟
آنها به معرفی ناشران و نویسندگان خود به عنوان تجارت بلند مدت نگاه کردهاند و توانستهاند به نتیجه برسند اما ما این کار را نمیکنیم. ما حتی به نویسندگان در داخل کشور هم بها نمیدهیم تا آن نویسنده بتواند آنقدر بزرگ شود که به جوایز بینالمللی راه یابد. فکر میکنم اصلیترین عامل این مشکل، رعایت نشدن قانون کپیرایت در ایران است و ما تا زمانی که قانون کپیرایت را نداریم، عملا نمیتوانیم درباره مسائل بعدی صحبت کنیم.
آیا برنامهای برای معرفی نشر ققنوس و نویسندگان ایرانی در نمایشگاههای پیشرو ؛ بهخصوص فرانکفورت دارید؟
نه، فعلا چنین برنامهای نداریم.
با چه رویکردی در نمایشگاههای بینالمللی آینده شرکت خواهید کرد؟
شاید فقط به عنوان یک بازدید کننده از نمایشگاهها دیدن کنیم؛ چراکه دستاوردهایی که مورد نظر ما است، در این سالها حاصل نشده است. بسیاری از ناشران امریکایی و انگلیسی حاضر به مذاکره با ایران نیستند. ناشران خارجی عملا نشر ایران را تحریم کردهاند و حتی به ایمیلهای ما پاسخ نمیدهند.
به نظر شما رفتار کنونی ناشران خارجی به دلیل تحریمهایی است که متوجه ایران شده یا نپیوستن به کنوانسیون برن؟
هر دو . ما با ناشران انگلیسی همکاری و قرارداد داشتیم اما آنها هم دیگر پاسخگو نیستند. البته پیش از این هم، البته اینطور نبود که سریع به نامههای ما پاسخ دهند.
پیشتر در پرونده «اهمیت برندیگ در نشر بینالملل» منتشر شده است:
دولت باید از مطرح شدن نویسندگان ایرانی در جهان حمایت کند
دولت به وظایف خود در برند کردن کتابها و نویسندگان ایرانی عمل کند
ناشران باید اخلاق و آداب برندینگ را بیاموزند
بازاریابی استراتژیک فرهنگی و برندینگ کتاب
نظر شما