یکشنبه ۲۷ مرداد ۱۳۹۸ - ۱۳:۳۷
ضرورت ترجمه‌های مجدد گتسبی بزرگ همچنان وجود دارد

در نشست بررسی دو ترجمه متفاوت از «گتسبی بزرگ» عنوان شد که ضرورت ترجمه‌های مجدد گتسبی بزرگ همچنان وجود دارد؛ چون هنوز به متن اصلی که یک لحن دیگر دارد، میل هم نکرده‌ایم.

به گزارش خبرگزاری کتاب ایران (ایبنا)، سومین جلسه از مجموعه نشست‌های «زیر چتر نقد»، با همکاری خانه کتاب، سرای اهل قلم و کانون صنفی مترجمان با موضوع نقد و بررسی دو ترجمه از کتاب «گتسبی بزرگ»، به قلم کریم امامی و رضا رضایی بعد از ظهر شنبه ۲۶ مردادماه در سرای اهل قلم برگزار شد.

علیرضا خانجان، مترجم رسمی قوه قضاییه، عضو کانون مترجمان و دبیر نشست، در مقدمه بحث ضمن اشاره به اینکه محوریت این سلسله نشست‌ها بر ترجمه‌های موازی و تکراری است، عنوان کرد: جلسه امروز بررسی و نقد دو ترجمه از دو مترجم بزرگ و شناخته شده ما از یک اثر ممتاز بزرگ ادبی است. «گتسبی بزرگ» نوشته «اسکات فیتز جرالد» آمریکایی است؛ نویسنده بزرگی که متاسفانه خیلی زود و در اوج خلاقیت ادبی، در  ۴۴ سالگی، به دلیل حمله قلبی از دنیا رفت. به نظر من اگر ایشان بیشتر عمر می‌کرد، حداقل به خاطر گتسبی بزرگ، حتما یکی از برندگان جایزه نوبل ادبیات می‌بود.

او ادامه داد: گفته می‌شود در اغلب فهرست‌های مختلفی که از آثار ماندگار ادبیات داستانی در قرن حاضر فراهم آمده، گتسبی بزرگ جزو چند اثر انتخاب شده در رده‌های بالاست. کریم امامی هم در ترجمه خودش از این اثر، یک موخره مفصل دارد، که در آنجا بیشتر با جنبه‌های هنری و ادبی این اثر بزرگ آشنا می‌شویم. در فهرستی که از نظر امامی مورد وثوق بیشتری بوده، «گتسبی بزرگ» بعد از «اولیس»، نوشته «جیمز جویس»، در مرتبه دوم قرار داده شده است، که شاید در نظر گرفتن چنین مرتبه بالایی برای این اثر، یک مقدار غلوآمیز به نظر می‌رسد؛ البته با توجه به ۱۰۰ اثری که در آن فهرست انتخاب و جای داده شده‌اند، می‌توان گفت فراهم‌آورنده آن فهرست، بیشتر جنبه تکنیکی، یعنی تکنیک قصه‌نویسی کار را مد نظر داشته است، چون گتسبی بزرگ از این نظر خیلی اثر ممتازی است. همه چیز در این کتاب حساب‌شده و مانند قطعات پازل و بر‌اساس یک میزانسن دقیق کنار هم چیده شده است.
 

علیرضا خانجان

خانجان در بخش دیگری از صحبت‌های خود به پیشینه این اثر اشاره کرد و افزود: گتسبی بزرگ حدود ۱۰۰ سال پیش منتشر شد. واکنش خواننده‌ها به این اثر حدود ۱۵ یا ۲۰ سال بعد از چاپ اثر شروع شد؛ ولی منتقدان خیلی بزرگی مثل «تی. اس‌.الیوت» خیلی سریع به آن واکنش نشان دادند. الیوت می‌گوید بعد از «هنری جیمز»، این اولین گام بلندی است، که در حوزه ادبیات داستانی در آمریکا برداشته شده است، یا نویسنده‌های بزرگی هم واکنش‌های خیلی مثبتی به چاپ این کتاب نشان دادند و در مجموع خیلی کتاب تاثیرگذاری بوده است. در واقع در دوره‌ای که «سبک» مسئله اساسی ادبیات داستانی دنیا بود و برای افرادی مثل همینگوی، ویرجینیا وولف، جیمز جویس و این قبیل افراد «سبک» اولویت اول بود، این کار هم دغدغه «سبک» داشته و خیلی خوب هم از عهده این کار بر آمده است.

رد پای لهجه شیرازی در ترجمه کریم امامی از «گتسبی بزرگ»
دبیر نشست در ادامه به ترجمه «گتسبی بزرگ» اشاره کرد و گفت: چیزی که در این کتاب چالش ترجمه به حساب می‌آید، همان مسئله تنوع زبان است، که مدام در ترجمه اثر اتفاق می‌افتد و در تغییر بیان رسمی به غیررسمی، لحن، تن و گونه‌های عاطفی زبان شاهد آن هستیم. کریم امامی این کتاب را به سفارش موسسه فرانکلین ترجمه کرد و سال ۱۳۴۶ برای اولین بار توسط یک ناشر ناشناس و با نام «طلا و خاکستر» منتشر شد. بعدها توسط انتشارات امیرکبیر در قطع جیبی مجددا تجدید چاپ و با همان نام اصلی یعنی «گتسبی بزرگ» منتشر می‌شود. در این فاصله یک‌سری نقد به این ترجمه وارد می‌شود.

وی اضافه کرد: اولین واکنش‌هایی که به ترجمه امامی وارد می‌شود  از طرف فردی به نام «بهمن فرسی» است. ایراد اساسی که او به ترجمه امامی می‌گیرد، به برگرداندن دیالوگ‌های داستان است و معتقد است که لهجه شیرازی امامی ناخودآگاه در دیالوگ‌ها دخالت داده شده است. امامی این نقد را می‌پذیرد و سعی می‌کند در ویراست دوم  کتاب، این نقیصه را رفع کند؛ هرچند که هنوز امروز هم رد پای لهجه شیرازی را در این اثر می‌بینیم. علاوه بر این ترجمه امامی از این اثر چند ایراد درک مطلب داشته، که خود او متوجه می‌شود و آن را رفع می‌کند.
 

اعتراف امامی به ترجمه محافظه‌کارانه
او ادامه داد: کتاب «گتسبی بزرگ» بعدها در قطع بزرگ‌تر در همان انتشارات امیرکبیر چاپ می‌شود. بعد از انقلاب تا سال ۱۳۷۹، یعنی چند سال قبل از فوت امامی، خبری از بازچاپ این اثر نیست. در این سال انتشارات نیلوفر مجوز بازچاپ آن را از انتشارات امیرکبیر خریداری می‌کند و مجددا کریم امامی یک سری بازنگری‌های اساسی در کار انجام می‌دهد. نتیجه کار او هم چیزی است که ما امروز در دست داریم. خود امامی در مقاله «مسئله لحن در ترجمه» اعتراف می‌کند که من اگر خیلی محافظه‌کار نبودم، در برگردان دیالوگ‌ها و نزدیک کردن زبان راوی به زبان دیالوگ‌ها در ترجمه این کتاب، آزادتر عمل می‌کردم.

وی افزود: این حرف، همان سال ۷۲ هم حرف مهمی بوده است؛ چون هنوز و همین الان هم مترجم‌های بزرگی داریم که قائل به شکسته‌نویسی حتی در ترجمه دیالوگ نیستند. همین رضا رضایی که گتسبی بزرگ را مجددا ترجمه کرده، اولین کاری است که در شکسته‌نویسی و محاوره _به آن مفهومی که در نظر ما است _ ترجمه کرده است و بیشتر همچنان مخالف این ماجرا است.

گتسبی بزرگ مهم‌ترین ترجمه ادبی امامی است
خانجان در بخش دیگری از سخنان خود ضمن اشاره به کار ترجمه کریم امامی گفت: امامی را همه ما به عنوان مترجم می‌شناسیم، منتها خیلی کم کار کرده است. هشت کتاب ترجمه کرده، که شامل یک نمایشنامه، سه رمان و ما‌بقی کتاب‌های غیر ادبی است. امامی بیشتر به مترجم فارسی به انگلیسی شناخته می‌شود، که خیلی از شاعر‌های معاصر و نویسندگان امروز ما به قلم او به دنیای غرب معرفی شدند. با این حساب می‌توان گفت که ترجمه «گتسبی بزرگ» مهم‌ترین ترجمه ادبی امامی است. البته غیر از کریم امامی و رضایی، چهار یا پنج مترجم دیگر هم این اثر را ترجمه کرده‌اند که معمولا مترجم‌های جوان و کمتر شناخته‌شده هستند.

مترجم رسمی قوه قضاییه در ادامه درباره چرایی تمرکز بر ترجمه رضا رضایی در کنار کریم امامی در این نشست، عنوان کرد: رضایی در مصاحبه‌ای ادعا کرده که به علت اینکه بخش‌هایی از ترجمه امامی معیوب است، به سراغ این اثر رفته است؛ یعنی هم در درک مفاهیم و هم در تنوع زبان ایرادهایی در کار ترجمه اما‌می دیده و به همین دلیل با هدف رفع کاستی‌ها، سراغ ترجمه مجدد این کتاب رفته است. رضایی مترجم پرکاری است، که مثل خیلی از مترجم‌های ادبی ما تحصیلات آکادمیک در زبان‌های خارجی و ترجمه ندارد و از یکی از رشته‌های فنی به سراغ ترجمه آمده است. در سال‌های  اخیر هم موجی از ترجمه‌های مجدد راه‌اندازی کرده و مدام هم در مطبوعات از این کار دفاع می‌کند که به این بازترجمه نیاز است.

نیم قرن طول می‌کشد تا منتقدان به «گتسبی بزرگ» روی خوش نشان دهند
در ادامه نیلوفر رحمانیان، مترجم و دانشجوی سال آخر کارشناسی ارشد ادبیات انگلیسی به عنوان منتقد و سخنران نشست، در شروع بحث خود گفت: چون تحصیلات من در حوزه ادبیات انگلیسی است و در حوزه ترجمه نیست، نگاه متفاوت‌تری به بحث امروز دارم. در نقد ترجمه، بحثی که بیش از همه چیز برای من اهمیت دارد، فلسفه نقد ترجمه، یا به طور کلی نظریه‌هایی است که درباره ترجمه از سمت بزرگانی در طول تاریخ مطرح شده است.
 

نیلوفر رحمانیان
وی ادامه داد: زمانی که «گتسبی بزرگ» برای اولین بار منتشر می‌شود، نه فروش خوبی می‌کند و نه منتقدها از آن خوششان می‌آید. تقریبا حدود نیم قرن طول می‌کشد تا منتقدها رویکرد خود را به متون ادبی عوض کنند و در همین راستا این اثر را با نگاه جدیدی بخوانند و این بار آن را کنار داستان‌هایی بگذارند، که از همینگوی، فاکنر و این قبیل افراد خوانده‌اند و بین داستان‌های آمریکایی ارج و قرب بالایی پیدا کند. تا آن جا که آن را بعد از اولیس قرار می‌دهند، یا در اکثر لیست‌هایی که تحت عنوان رمانی که باید خواند و امثالهم، نام «گتسبی بزرگ» دیده می‌شود.

سخنران نشست در ادامه گفت: «اسکات فیتز جرالد» در داستان‌کوتاه‌نویسی آدم شناخته‌شده‌ای بوده و درآمد بالایی هم داشته است، اما قبل از گتسبی بزرگ چنان رمان‌نویس قهاری نبوده است. گفته می‌شود داستان گتسبی بزرگ خیلی شبیه به زندگی واقعی خود فیتز جرالد است. این نویسنده مانند گتسبی، زندگی مرفهی داشته و خیلی تجملاتی و پر زرق و برق زندگی می‌کرده است. حتی می‌توان گفت که رابطه عاطفی او هم مانند گتسبی است.

ترجمه امامی اولین شکل ترجمه ادبیات محاوره‌ای عامیانه است
رحمانیان در ادامه و درباره لحن رمان گتسبی بزرگ گفت: لحن این رمان یک لحن عامیانه است؛ چرا که کاراکتر راوی از اول داستان اینطور نشان می‌دهد که با ما صحبت می‌کند و می‌خواهد داستان زندگی فردی به نام "گتسبی" را برای ما روایت کند. مدل حرف زدن او هم بسیار آمریکایی است. گرچه ترجمه امامی از «گتسبی بزرگ» اولین شکل از ادبیات محاوره‌ای عامیانه است، که ما در ترجمه می‌بینیم، ولی جالب است که خود امامی در نامه‌ای درباره چرایی انتخاب و ترجمه این کتاب می‌گوید: بهترین حالت این بود که من کل کتاب را به حالت محاوره ترجمه می‌کردم، ولی جرات آن را نداشتم. که این حرف، به نظر من اعتراف بزرگی است.

وی افزود: زمانی که خود امامی درباره ترجمه صحبت می‌کند، بخشی از آن راجع به ترجمه دقیق است و می‌گوید که قدمت طولانی هم ندارد. شاید یکی از دلایلی که محاوره‌نویسی در ترجمه هنوز و تا به امروز هم برای ما یک کار ساختار‌شکنانه است و خیلی وقت‌ها بازخوردهای خوبی نمی‌گیرد، این است که ما آن را امتحان نکرده‌ایم. یعنی این سابقه را نداشته‌ایم و برای ما کار جدیدی است که درباره ترجمه‌ها و کیفیت آن‌ها بحث می‌کنیم. چیزی که خود امامی می‌گوید، این است که از یک زمانی پیشتر مسئله این بود که مترجم‌ها بتوانند معنا را درست منتقل کنند و شاید اصلا قدمت آن شکل از وفاداری به متن که امروز از آن صحبت می‌شود، به بیش از ۱۰۰ سال نرسد. قبل از آن ترجمه‌ها، به نوعی بازنویسی متن بوده است.

سخنران نشست در ادامه درباره لزوم یا عدم لزوم باز ترجمه و نیاز به ترجمه مجدد گفت: در این مورد به‌خصوص که مورد بحث جلسه امروز ماست، فاصله بین دو ترجمه امامی و رضایی نزدیک به ۵۰ سال است؛ که اگر با دید غیرتخصصی به آن نگاه کنیم و خیلی در آن دقیق نشویم، می‌بینیم که ما هم خیلی شبیه به ۵۰ سال پیش حرف نمی‌زنیم. بنابراین اگر کتابی با لحن محاوره‌ای نوشته شده، که مترجم محافظه‌کارانه آن را خیلی هم محاوره ترجمه نمی‌کند، مترجم دیگر آن را نزدیک به زبان امروز ترجمه می‌کند. متن اصلی گتسبی بزرگ که به زبان محاوره نوشته شده، تا به حال تغییر نکرده و انگار همین دو ماه پیش نوشته شده است. از قرار معلوم زبان محاوره، به نسبت آن چیزی که آن را زبان معیار می‌گویم، خیلی تغییر نمی‌کند. اصلا ترجمه است که می‌تواند تغییر کند، وگرنه متن اصلی ثابت می‌ماند. البته باید دقت داشت که هیچ دو ترجمه‌ای هم نمی‌توانند، شبیه به هم باشند و ویژگی مترجم همیشه خیلی پررنگ در متن ترجمه‌اش باقی می‌ماند.
 

 
ترجمه مجدد «گتسبی بزرگ» لازم بوده 
رحمانیان در ادامه درباره لزوم باز ترجمه به مقاله «پل دومان» که جوابیه‌ای به مقاله «رسالت ترجمه» والتر بنیامین نوشته، اشاره کرد و گفت: پل دومان به بررسی ترجمه‌هایی که از مقاله بنیامین شده می پردازد، تا ببیند مرجعی که قرار است به ما بگوید یک متن چگونه ترجمه شود، خودش چگونه ترجمه شده است. نتیجه عجیبی هم می‌گیرد، این است که در ترجمه فرانسوی اثر، مترجم که از قضا مترجم بنام و معروفی هم بوده، یک‌جا اشتباهای کلمه «ترجمه‌پذیر» را «ترجمه‌ناپذیر» معنا می‌کند و این اشتباه همین‌طور بازنشر می‌شود. در نهایت انگار پل دومان در این مقاله می‌خواهد مهر تاییدی بر آنچه که مورد نظر والتر بنیامین است، بزند. چون بنیامین درباره ترجمه بر این نظر است که هر ترجمه مانند یک تکه ناقصی از یک کوزه است، که متن اصلی همان کوزه کامل است.

وی اضافه کرد: بنابراین هر ترجمه، بخش کوچکی از حقیقت را نشان می‌دهد و همه آن‌ها در کنار هم، درک صحیحی از متن اصلی به ما می‌دهند. البته بنده قصد ندارم اینجا نظر قطعی به لزوم باز‌ترجمه بدهم و نتیجه قطعی از حرف پل دومان بگیرم، که خود او از گرفتن این نتیجه اجتناب کرده است؛ ولی در رابطه با این مورد به‌خصوص که امروز درباره آن صحبت می‌کنیم، به نظر من ترجمه مجدد این اثر لازم بوده است.

رحمانیان ضمن خواندن بخشی از مقدمه رضایی بر ترجمه کتاب گتسبی بزرگ گفت: ترجمه رضایی قبلا هم در جلسه‌ای  نقد و بررسی شده و منتقدین ترجمه او را شاهکار دانسته بودند، اما دو نقد به آن وارد می‌کنند، یکی راجع به اسامی است، که درست برگردان شده یا خیر و دیگر اینکه پانوشت‌ها می‌توانست بهتر کار شود؛ آنجا رضایی از کار خود دفاع می‌کند و می‌گوید لزومی برای پانوشت وجود ندارد. البته در ترجمه امامی هم پانوشت‌ها خیلی پانوشت‌های توضیح‌داری نیست و شاید بتوان از این موضوع پانویس گذشت کرد، چرا که شاید جزو همان چیزهایی است که کوروش صفوی آن را به انتخاب و سلیقه مترجم واگذار می‌کند و جزو جاهایی است که دست مترجم باز است.

ضرورت ترجمه‌های مجدد گتسبی بزرگ همچنان وجود دارد
سخنران نشست در پایان گفت: به نظر من ضرورت ترجمه‌های مجدد گتسبی بزرگ همچنان وجود دارد؛ چون هنوز هم به متن اصلی که یک لحن دیگر دارد، میل هم نکرده‌ایم. از ترجمه امامی زمان زیادی می‌گذرد. ترجمه رضایی هم در بهترین حالت خیلی شبیه به ترجمه امامی است؛ بنابراین هر دو ترجمه در مقایسه با متن اصلی، خیلی فاصله دارند، که این مسئله مهمی است.

در پایان نشست هم بخش‌هایی مشترک از ترجمه ۲ مترجم، توسط رحمانیان قرائت شد و تفاوت ترجمه‌های امامی و رضایی از «گتسبی بزرگ» به صورت موردی و با مشارکت حاضرین در نشست بررسی شد.

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.

برگزیده

پربازدیدترین

تازه‌ها