با توجه به اینکه فانتزی از ژانرهایی است که امروزه طرفداران زیادی در سطح جهان پیدا کرده، به نظر شما نویسندگان ایرانی تا چه اندازه به این موضوع در خلق آثارشان توجه میکنند؟
فانتزی ژانر بسیار مهمی است و یکی از دلایلی هم که در دنیا رواج یافته استقبال مخاطبان مخصوصا بچههاست، چون در این حوزه میتوانند داستانهای متفاوتی بخوانند. اما در ایران بسیاری از نویسندگان در نوشتن داستانهای رئال هم مشکل دارند. وقتی داستانی را میخوانیم و میبینیم جذابیت ندارد به این دلیل است که ساختار رمان حتی در حوزه رئال هم خوب درنیامده و تعلیق و شخصیتپردازی در آن خوب انجام نشده است. براین اساس وقتی ما نمیتوانیم در تولید داستان رئال خوب عمل کنیم، در تولید داستان فانتزی که کار بسیار سختتری است و به ساختن دنیای فانتزی نیاز دارد، هم موفق نخواهیم بود. البته یک فرم از داستان هم رئال-فانتزی است، یعنی داستانی هم رئال است و در زمان حال میگذرد و هم فانتزی. و رفتن از دنیای رئال به دنیای فانتزی هم نیازمند قوانین و قواعدی است که اکثر نویسندگان آن را رعایت نمیکنند. خیلیها فکر میکنند چون دنیای فانتزی است پس هر اتفاقی ممکن است در آن رخ دهد. اما باید توجه داشت این کار مستلزم رعایت قواعدی است که اگر نباشد داستان، قابل قبول واقع نمیشود.
یعنی به نظر شما نویسندگان ایرانی در خلق آثار فانتزی موفق نبودهاند؟
نه. به نظر من بعضیها تخیل و داستانهای تخیلی را با فانتزی قاطی میکنند. در حالی که تخیل با فانتزی فرق میکند، البته نمیخواهم بگویم در فانتزی تخیل وجود ندارد اما اغلب اتفاقات دنیای فانتزی امکان وقوعش در دنیای واقعی نیست، ولی در تخیل اینگونه نیست و این موضوع خیلی مورد توجه قرار نمیگیرد. از سویی به دلیل اینکه فانتزی ژانر سختی است خیلی در ایران روی آن کار نشده است. مثلا من از بین 10 رمان نوجوانی که نوشتهام، دو اثر فانتزی وجود دارد، چون نوشتن فانتزی کار سختی است و طبیعتا باید برای آن فضای درستی تعریف کرد. من کمتر داستان فانتزی موفق ایرانی دیدهام.
مهمترین معیارهایی که در خلق آثار فانتزی باید مورد توجه قرار گیرند، چه معیارهایی هستند؟
هر داستانی ویژگیها و معیارهای مشخصی دارد که نویسنده باید به آنها پایبند باشد. مثلا وقتی میگوییم داستان جنگی بنویسید به این معنا نیست که ویژگیهای اصلی داستان مانند شخصیتپردازی، تعلیق و ... مورد توجه قرار نگیرد. در فانتزی هم به همین شکل است باید ویژگیها و عناصر اصلی داستان مورد توجه قرار گیرد و در عین حال باید قابل باور باشد. وقتی در داستان فانتزی میگوییم انسانی با یک چوب تغییر حالت میدهد باید قواعدی هم برای این کار تعریف کنیم تا برای مخاطب باورپذیر شود. اما اغلب نویسندگان به این مساله توجه نمیکنند و هرطوری که میخواهند داستان را پیش میبرند و بچهها هم از اینکه در داستان، موضوعی برایشان باورپذیر نباشد خیلی خوششان نمیآید. با نگاهی به آثار فانتزی خارجی که در کشور ما ترجمه و منتشر شده است، میبینیم نویسندگان این آثار توجه زیادی به باورپذیری داستان داشتهاند. مثلا در داستان معروف فانتزی اسباببازیها میبینیم ماجراهایی برای تعدادی اسباببازی پیش میآید اما این اسباببازیها فقط وقتی جان میگیرند که فردی که صاحب آنهاست حضور ندارد و این قانون در همه داستان وجود دارد و سبب میشود باورپذیری داستان زیاد شود چون همه اتفاقها در دنیای عروسکها رخ میدهد و با دنیای واقعی ارتباطی ندارد.
سختترین کار در نوشتن داستان فانتزی چیست؟
یکی از کارهای سخت نوشتن داستانهای فانتزی و نیمهفانتزی این است که آنها را باورپذیر کنیم و این کار مستلزم به وجود آوردن قواعدی است که در طول داستان باید درنظر گرفته شود و این قواعد دست و پای نویسندگان را میبندد و کار را سخت میکند. مثلا در داستان هری پاتر برای اینکه به مدرسه جادو بروند باید از دیواری در راه آهن بگذرند و برگشتنشان هم باید از همین کانال باشد و این یک قاعده است که نویسنده رعایت کرده و داستان را باورپذیر کرده است.
به نظر شما در حوزه فانتزی کدام ژانر در میان نویسندگان و مخاطبان طرفداران بیشتری دارد؟
ژانر وحشت فانتزی بیشتر راه میدهد و کاربرد بیشتری دارد.
برخی روانشناسان معتقدند خلق آثار فانتزی در ژانرهایی مانند ترس و وحشت تاثیرات سویی بر روح و روان دانشآموزان دارد، نظر شما چیست؟
نه من با این مساله موافق نیستم. هرکدام از روانشناسان در این باره نظرات مختلفی دارند و بسته به فرد، نظرات هم عوض میشود. اتفاقا خواندن کتابهای فانتزی میتواند ذهن را باز و خلاق کند، مثل خواندن داستانهای جن و پری.
اشاره کردید بسیاری از فانتزیهایی که در کشور تولید میشود، فانتزیهای ضعیفی هستند، این آثار چه تاثیری روی مخاطبانشان دارند؟
واقعیت این است که نویسنده باید بنویسد تا کار خوبی تولید شود اما وقتی اثر ضعیف که باورپذیری کمی دارد در اختیار مخاطب قرار میگیرد او را جذب نمیکند و به تدریج مخاطب را از کتابهای فانتزی زده میکند چون به این نتیجه میرسد که همه آثار فانتزی به همین شکل هستند و باورپذیر نیستند. خوشبختانه ترجمههای زیاد و خوبی هم مانند ترجمههای فرزاد فربد در این حوزه منتشر شده و امیدواریم تالیفات هم زیاد شود. با اینکه پروسه تالیف در ایران بسیار سخت است اما کلا تالیف در کشور ما مشکل دارد و ناشران زیاد از آن استقبال نمیکنند. چون چاپ کتاب تالیفی برایشان هزینهبرتر و طولانیمدتتر است. معمولا هم سنبلکاری میشود مثلا رمانی مینویسند حدود 14 هزار کلمه و اصرار دارند که رمان است و باید منتشر شود. البته
آیا در خلق آثار فانتزی برای گروه سنی کودک و نوجوان، محدودیت وجود دارد؟
نه. به نظر من تنها محدودیت در خلق داستانهای فانتزی، باورپذیریشان است. حتی به بسیاری از مسائل و موضوعاتی که در فضای رئال نمیتوان به آنها پرداخت در فضای فانتزی میتوان به آنها پرداخت و درواقع فانتزی راه فراری برای نویسندگان است اما چون کار سختی است کمتر به سوی آن میروند. فانتزی یک امکان است که مستلزم توانایی در ساختن این دنیا است و هیچ محدودیتی برای نویسنده وجود ندارد، فقط اینکه همه قوانین داستاننویسی باید در داستان فانتزی هم رعایت شود. و همان مشکلاتی که در بررسی داستانهای رئال از سوی هیات بررسی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی وجود دارد درباره این آثار هم صدق میکند.
کودکان و نوجوانانی که در دو دهه اخیر ذهن و روحشان با آثار فانتزی پرورش یافته و فانتزیخوان هستند چه تفاوتی با سایر کودکان دارند؟
کلا بچههای کتابخوان با بچههایی که کتاب نمیخوانند تفاوت دارند. در بین کتابخوانها هم به نظر من آنهایی که فانتزیخوان هستند نسبت به دیگران باهوشترند چون تخیلشان بهتر پرورش یافته است و طبیعی است که به کتابخواندن هم علاقه بیشتری دارند. فانتزی یکی از راههایی است که میتوان بچهها را به کتابخوانی جذب کرد.
به نظر شما نویسندگانی که فقط در یک ژانر به صورت تخصصی مینویسند موفقترند یا نویسندگان دیگر؟
طبیعی است که تخصصینویسی بهتر است اما به شرطی که نویسندهای خودش تمایل داشته باشد فقط در یک حوزه بنویسد و تواناییهایش در آن حد باشد. اما به نظر من کلیت آثار کودک نوجوان مختصاتی دارد که باید رعایت شود مثلا من تمایلم به رمان نوجوان است اما محمدرضا شمس تمایلش به رمان کودک است و ما او را به عنوان نویسندهای که در حوزه افسانهها فعالیت میکند، قبول داریم چون مطالعات زیادی در این حوزه داشته و متخصص است. اما افراد دیگری هم هستند که اطلاعاتی در این زمینه دارند ولی به صورت تخصصی در حوزه افسانه ها فعالیت نمیکنند. به طورکلی وقتی تعداد نویسندگان فعال زیاد است خیلی نمیتوانیم آنها را به صورت تخصصی تفکیک کرده و کارشان را بررسی کنیم.
برخی از نویسندگان جوانی که در حوزه ژانرنویسی فعالیت میکنند، افرادی هستند که در دوره کودکی و نوجوانی ژانرخوان بودهاند. به نظر شما این نویسندگان چه تفاوتی با نویسندگان دیگر دارند؟
قطعا آنها اگر قواعد را درست رعایت کنند، موفقترند اما به نظر من بیشتر آنها به جای اینکه فانتزی بنویسند بیشتر تخیلی مینویسند. البته دارند تلاش میکنند و میتوانند راه باز کنند و موفق باشند. وقتی شخصی در ژانری به صورت تخصصی کار میکند ایرادهایش را پیدا رده و برطرف میکند.
نویسندگان ما چقدر از نویسندگان خارجی تاثیرپذیرفتهاند؟
نویسندگان ما میتوانند از نویسندگان خارجی الگو بگیرند و کار بدی نیست. ما نمیتوانیم درباره برخی موضوعاتی که آنها مینویسند، بنویسیم اما میتوانیم الگو بگیریم. مثلا کتاب «اقیانوس انتهای جاده» اثر نیل گیمن با ترجمه فرزاد فربد، نمونه خوبی است برای افرادی که میخواهند داستان فانتزی بنویسند و میتوانند از این کتاب، الگو بگیرند.
به نظر شما موفقترین آثاری که در حوزه فانتزی خلق شدهاند، کدام کتابها بودهاند؟
آثار نیل گیمن مانند «اقیانوس انتهای جاده»، «خوشبختانه شیر» و «گورستان» و مجموعه «هری پاتر» اثر رولینگ.
آثار ایرانی چطور؟
بهتر است وارد آثار ایرانی نشویم.
مطالعه چه کتابی را به نوجوانهای علاقهمند به آثار فانتزی پیشنهاد میکنید؟
به آنها پیشنهاد میکنم کتابهای «خوشبختانه شیر» و «اقیانوس انتهای جاده» از آثار نیل گیمن را بخوانند. این آثار باورپذیری بالایی دارند ضمن اینکه داستان کتاب خیلی راحت و روان پیش میرود و انسان احساس میکند داستانی واقعی میخواند.
به کدام اثرتان در ژانر فانتزی بیشتر علاقه دارید؟
من در حوزه فانتزی، دو کتاب «آرزوی سوم» و «بازجویی خانواده قلندری» را نوشتهام و اگر بخواهم یکی از اینها را انتخاب کنم «بازجویی خانواده قلندری» را بیشتر دوست دارم. اما الان خیلی وقت است که چاپش تمام شده و تجدید چاپ نشده است.
نظر شما