وی در مقایسه داستان کوتاه با بلند افزود: داستان کوتاه گونهای از ادبیات داستانی یا روایی است و نسبت به داستان بلند حجم کمتری دارد در حالی که داستان بلند روایتگر یک زندگی است. داستان کوتاه مقطعی از حوادث و برشی از زندگی را روایت میکند و شخصیتهای کمتری دارد؛ در داستان کوتاه همانند داستان بلند باید به بسیاری از فرمهای نمایشی، روایی، موضوع، زمینه، درونمایه، ساختار، گرهگشایی، نوع پایانبندی و... توجه شده و بهخوبی ساخته و پرداخته شوند.
این منتقد ادبی در پاسخ به این سوال که یک طرح خوب در داستان کوتاه باید چه ویژگیهایی داشته باشد، گفت: شخصیتپردازی، خلق شخصیتهای ساده و پیچیده، ایستا و پویا، زاویه دید، راوی، تقابلها و کشمکشها، چگونگی به تصویر کشیدن رویدادها، صحنه و ... به عنوان مهمترین جنبهها و عناصر باید در طرح یک داستان کوتاه خوب به کار رود.
کاظمی ضمن تقدیر از نویسنده «یک بار برابر تیربار» برای نوشتن اثری متعهدانه و متلزم و معناگرا در ادبیات پایداری، ضمن تاکید بر این نکته که نوشتن داستان کوتاه کار چندان سادهای نیست و نویسنده راه سخت و دشواری پیش رو دارد، بیان کرد: نویسنده برای کاربسط تمام آنچه که نام بردیم، مجال اندکی دارد. مجموعه «یک بار برابر تیربار» شامل هفت داستان است که همه آنها بیتردید در جرگه ادبیات پایداری به شمار میآید و هر هفت داستان محتوایی دینی و آیینی دارد.
وی مذهب را عنصر اصلی و غالب مجموعه «یک بار برابر تیربار» دانست و تصریح کرد: سه داستان در این مجموعه بهطور مستقیم و غیرمستقیم به جنگ تحمیلی پرداخته و به همین خاطر به ادبیات دفاع مقدس هم تعلق دارد. داستان اول «یک بار برابر تیربار» با موضوع دفاع مقدس روایتگر صحنههایی دردناک از جنگ است و کمبود امکانات و تجهیزات، سلاح و مهمات جنگی از جمله درونمایههایی است که در این داستان بازتاب داشته و برجسته شده است.
این شاعر اهوازی ضمن تقدیر از نوع نگاه نویسنده به مقوله جنگ و بازنگریهای پس از جنگ افزود: رسیدن به همه زوایای پنهان، مثبت و منفی، تاریک و روشن در هر دو جبهه (خودی و دشمن) اتفاق خوبی است که نویسندگان ما پس از جنگ به آن دست یافتهاند.
شاعر مجموعه «پلکی بزن به رقص، درآیند جامدات» اغلب عناصر داستان در این مجموعه را در حد متعارف و مورد توجه کانون نویسنده دانسته و عنوان کرد: داستان آغازی برجسته، شگرف، غافلگیرکننده، پرمخاطره و حساس دارد. صحنهپردازی و تضاد به گونهای است که خواننده احساس ترس و کشمکش به سمت خواندن را توامان تجربه میکند. صحنه با نثری محکم و جذاب پیوند میخورد و زیباترین پارگراف را در این مجموعه داستان رقم میزند و انتخاب این عنوان (یک بار برابر تیربار) برای پشت جلد کتاب انتخابی مناسب بوده است.
وی با اشاره به اینکه نویسنده دست روانی دارد، اما نثر او چندان که باید و شاید منقح، آراسته و پیراسته نیست، توضیح داد: بعضی ضعفهای زبانی، آوایی، واژگانی و دستوری در این داستان و داستانهای دیگر وجود دارد که نمیتوان آنها را نادیده گرفت. اما تنوع و حسن انتخاب راوی در زاویه دید داستان حاکی از هوشمندی نویسنده است.
حامد صافی پژوهشگر و روایتشناس ادبیات دفاع مقدس به نقد دیگری از مجموعه «یک بار برابر تیربار» پرداخت و گفت: روایتشناسی میخواهد به مطالعه روایت بپردازد و بین دو اصطلاح داستان و روایت اختلاف است. داستان، موضوعی است که اتفاق افتاده اما روایت گزارش اتفاقی است که در صحنه واقعه رخ داده است.
صافی با بیان اینکه در روایتشناسی با مطالعه روایت کار داریم اظهار کرد: در مطالعه روایت باید آن را به اجزای کوچکتر تقسیم کنیم تا به دستور روایت برسیم. عناصر روایت شامل: توالی زمانی، تکرار یا بسامد، تداوم روایت، آوا و لحن، حالت یا وجه است که باید در داستان بررسی شوند. داستان اول این مجموعه «یک بار برابر تیربار» با راوی روبهرو هستی که به اندازه یکی از شخصیتهای کانونی میداند، راوی ترجیح میدهد به شخصیت روایت دهد چون بیشتر نمیداند سپس شخصیت جای راوی را میگیرد.
این پژوهشگر با اشاره به داستان «شهدای حله» در این مجموعه اضافه کرد: در این داستان سرعت با روایت برابر است و به همین دلیل مخاطب لذت برده چون با داستان حرکت میکند و احساس توقف ندارد. نویسنده در این داستان قصد داشته بر روی مخاطب تاثیر احساسی گذاشته و اشک او را دربیاورد. صحنه در داستان کوتاه بهترین نوع تداوم روایت و سرعت است.
صافی یکی از شگردهای پورعاطف، نویسنده مجموعه «یک بار برابر تیربار» را استفاده مناسب از گفتوگوها عنوان و بیان کرد: یکی از نقاط قوت در بیشتر داستانهای مجموعه «یک بار برابر تیربار» استفاده از شگرد گفتوگو است که نویسنده زمان را همزمان با داستان پیش برده و گفتوگوی بین شخصیتها را پیش میآورد.
وی در پایان ضمن قدردانی از نویسنده برای ارائه این اثرِ به گفته او درخشان یادآور شد: هرچه نویسنده با عناصر داستان بازی کند، داستانش جذابتر میشود؛ من با توجه به شناختی که از این نویسنده دارم، محتاط عمل کرده و در این مجموعه از بازی با عناصر کمتر استفاده کرده است.
نظر شما