نظریه «نظام جهانی» را میتوان در چارچوب نظریات اقتصاد سیاسی مورد توجه قرار داد. از نظر وی غالبترین شکل سازمان اجتماعی همان چیزی است که او آن را «نظامهای جهانی» مینامد.
در چارچوب چنین تحلیلی، امانوئل موریس والرشتاین توصیه می نماید که جهان سوم باید رابطه خود را با غرب و نظام صنعتی غرب قطع نکرده و آن را حفظ کند، ولی ضمن اینکه رابطهاش را حفظ میکند باید مواظب باشد که تحت استعمار و وابستگی غرب قرار نگیرد.
سید حسین سراجزاده در پیامی در این باره نوشت: «والرشتاین میراث گرانسنگی برای جامعه شناسی و علم اجتماعی داشته است:
نخست اینکه او یکی از نظریهپردازان برجسته سنت چپ است و نقد او از نظام هژمونیک جهانی بر مبنای رابطه یک سویه و نامتوازن مرکز ـ پیرامون، بسیار تاثیرگذار و الهام بخش بوده است.
دوم اینکه، والرشتاین، از جمله جامعه شناسانی است که رویکردی کلان و تاریخی به جامعه شناسی دارد. این رویکرد در دورههایی که جامعه شناسی آمریکا و تا حدودی جامعه شناسی جهانی به سمت رویکردهای خرد تمایل پیداکرده بود، سنت جامعه شناسان کلاسیک را مبنی بر اهمیت داشتن رویکرد کلان و تاریخی برای تحلیل و تبیین جامعه شناسی تداوم بخشید.
سوم اینکه، والرشتاین علاوه بر اینکه یک دانشگاهی و پژوهشگر ممتاز و یک نظریه پرداز بلندآوازه بود، در فعالیتهای انجمنی و سازمانهای علمی جامعه شناسان هم کنشگر بسیار فعالی بود. او با بخش های مختلف انجمن جامعه شناسی آمریکا و انجمن بینالمللی جامعه شناسی همکاری موثری داشت؛ و در سال های 1994 تا 1998 رئیس انجمن بینالمللی جامعه شناسی بود.
والرشتاین برای اجتماع علمی جامعه شناسی ایران چهره آشنایی است. وی در اسفند ماه سال 1392 به دعوت انجمن جامعه شناسی ایران به ایران سفر کرد و در «سمینار برسی آراء والرشتاین» که توسط انجمن برگزار شد سخنرانی داشت.
درگذشت والرشتاین که تا آخرین روزهای زندگی، ماهانه دو یادداشت تحلیلی اجتماعی در سایت دانشگاه بینگامتن منتشر میکرد، ضایعهی بزرگی برای علوم اجتماعی است.
امید است در فرصتهای دیگر، انجمن جامعه شناسی ایران و صاحبنظران علوم اجتماعی ایران، بیشتر به بحث و گفتگو درباره آثار و آراء و میراث گران سنگ این نظریه پرداز برجسته بپردازند.»
نظر شما