کتاب «جامعهشناسی هنجارها و اصلاح اجتماعی» شرح میدهد؛
مسئلهای به نام واجب و مستحب در جامعهشناسی وجود ندارد
در نگاه مولف کتاب «جامعهشناسی هنجارها و اصلاح اجتماعی» در جامعهشناسی مسئلهای به نام واجب و مستحب وجود ندارد، هرآنچه هست واجب است. یعنی کم و زیاد کردن ارزش و قداست هنجارها به معنای دوگانگی ارزشی است و همه هنجارهای اجتماعی از نظر عمل به آنها در یک حد و همه واجباند.
او هنجار اجتماعی را تنها وسیله اصلاح جامعه نمیداند، اما تاکید دارد که آنطور که به نظر میرسد مهمترین وسیله است. درباره چرایی این اهمیت هم متذکر میشود که جامعهشناسی از طریق هنجارهای اجتماعی تلاش میکند اپیدمی کهنه و همیشگی تعارضات رفتاری را که مسبب اصلی اختلافات و نارضایتیهای اجتماعی است، تا حدودی مداوا کند. به عبارت دیگر هنجارشناسی یک راه اساسی برای حل مسئلههای بنیادین جامعه است.
یعنی جامعهشناسی بهمثابه نظام تولید شهروند خوب، الگوها و رفتارهای خوب را ترویج میدهد و میتواند از طریق بررسی، نقد و نظریهپردازی مفاهیم و مسائل جامعه به رشد علوم انسانی و امداد اجتماعی کمک کند. این مقوله امید دارد با بررسی و کنکاش یکی از مصداقهای اصلی رفتار و کنش یعنی هنجارهای اجتماعی زمینههای رفتار بهینه را در راستای کاهش معضلات و اصلاح اجتماعی مهیا سازد.
در نگاه مولف در جامعهشناسی مسئلهای به نام واجب و مستحب وجود ندارد، هرآنچه هست واجب است. یعنی کم و زیاد کردن ارزش و قداست هنجارها به معنای دوگانگی ارزشی است و همه هنجارهای اجتماعی از نظر عمل به آنها در یک حد و همه واجباند.
اگر هم قبول کنیم که هنجارها بینهایتاند؛ همین هنجارها مسئله دوگانگی و تردید در باورها را برای سازمان عمومی جامعه پدید میآورند. پس آنطور که حسنی میگوید؛ وظیفه جامعهپذیری و کنترل اجتماعی به عنوان شیوههای کاربرد هنجارها در جامعهشناسی این است که هنجارها را چنان تحکیم بخشند که باورهای تردیدآمیز و هنجارهای غلط، راههای زوال و انحطاط اجتماعی را مسدود ساخته و به اصلاح اجتماعی کمک کنند.
مولف همچنین تشریح میکند که دیدگاه کنشگرایی برخلاف ساختارگرایی، جوهر جامعه را نه در ساختار، بلکه در میان کنشگران و کنش متقابل آنها جستجو میکند. مثلا بلومر عقیده دارد جامعه بشری را باید مرکب از آدمهای عملکننده دانست و حیات جامعه را باید متشکل از کنشهای انسانها در نظر گرفت و جامعه بشری همان کنش است و زندگی گروهی درواقع مجموعهای از افعال و عملکردهای جاری زندگی است. هنجارها یعنی صور پذیرفته شده رفتار اجتماعی در این میان نقش عمدهای در حیات جامعه دارد.
پشت جلد کتاب هم میخوانیم: «همه ما انتظار جامعهای سالم داریم و به همین دلیل همیشه از عملکرد دیگران انتقاد میکنیم، ولی معمولا «من» و «ما» و «دیگران» خمین رفتارهای سوء را تکرار میکنیم. از اینکه دیگران در صف اتوبوس از بقیه جلو میزنند عصبانی میشویم، اما اگر ما هم از یک کودک و یا نوجوان ضعیفتر و یا یک مهاجر غریب جلو بزنیم و دیگران اعتراض کنند، دوباره عصبانی میشویم. تا عقلانیت اجتماعی چشم ما را در برابر دیگران باز نکند و ما را از آستر خودخواهی پیاده نکند، احساس ثبات و امنیت انتظار بیهودهای است. عقلانیت تا از دو بعد جزئی و کلی (استدلالی و شهودی) خود استفاده نکند، نمیتواند تعارضات اینچنینی را از بین ببرد. عقل استدلالی میگوید اگر در صف نایستی زودتر به هدف میرسی، اما عقل شهودی ضمیر ما را افسرده میکند، چون از وجدان جمعی میهراسیم.»
کتاب «جامعهشناسی هنجارها و اصلاح اجتماعی» نوشته حسین حسنی در ۲۹۱ صفحه، شمارگان ۵۰۰ نسخه و به قیمت ۴۵۰۰۰ تومان از سوی انتشارات اندیشه و فرهنگ جاویدان منتشر شده است.
نظر شما