سعید مدنی در همایش «طالقانی و زمانه ما» مطرح میکرد:
طالقانی توحید را زیربنای توسعه جامعه انسانی میدانست
سعید مدنی گفت: طالقانی توحید را زیربنای توسعه جامعه انسانی میدانست، در واقع نوع نگاه وی به توحید میتوانست با دنیای مدرن گره بخورد. طالقانی عقل و علم بشری را بر بنیانهای آزادی پی ریزی کرد و در تفسیر «پرتویی از قرآن» هم تاکید داشت که پیشرفت اولیه اسلام به همین دلیل بوده است.
مدنی با یادکردی از مرحومه اعظم طالقانی ادامه داد: موضوع توسعه پروژهای بود که مرحوم سحابی از اوایل دهه 60 و پس از پایان مجلس اول دنبال میکرد. وی همواره به متفکران دینی و نواندیشان دینی مبحث توسعه را تاکید میکرد و اصرار داشت تا هر متفکری دیدگاه خود در رابطه با توسعه بیان کند.
وی نداشتن رویکرد توسعه مشخصی در ایران را یک آسیب بزرگ توصیف کرد و افزود: مفهوم توسعه در کلیت خود میگوید، بدون در نظر گرفتن اولویتها به سادگی نمیتوان مسائل جامعه را با منابع محدود حل کرد. توسعه مساله مهمی است، چون با معیشت مردم ارتباط عمیقی قرار دارد. نگاه به توسعه و رویکردهای غلط نسبت به آن دارد مانع رشد کشور شده است و از این نظر مساله توسعه اهمیت حیاتی دارد.
مدنی در ادامه به تاریخ ایجاد مفهوم توسعه در ایران پرداخت و گفت: از نظر تاریخی توسعه از روز شکست قشون ایران در برابر روسها در میان سیاستمداران ایرانی شکل گرفت و روشنفکران نیز در پی پاسخ به این سوال بر آمدند که چرا ما نسبت به سایر کشورها از پیشرفت و رشد کافی برخوردار نیستیم؟ در دوران پهلوی اول و دوم هم تلاشهایی در پاسخ به این پرسش بود و به همین دلیل تمایل به مدرنیسم اتفاق افتاد که همین نگاه غلط موجب انقلاب در دهه 50 شد.
این استاد دانشگاه افزود: پس از انقلاب، تاکید بر هویت ایرانی و اسلامی مورد توجه قرار گفت، اما چون نگاه منسجمی وجود نداشت، از دیدگاههای مختلف مورد نقد قرار گرفت. منتقدان در این دوره دو دسته بودند؛ متفکران پست مدرن که به الگوی توسعه موجود نقد داشتند و دیگری نخبگان مذهبی به ویژه ارتجاعیونی که با هر نوآوری مخالف بودند. همین نوع نگاه تا جایی پیش رفته که اکنون برای حل مسئله جمعیت، به راه حل ترویج چند همسری پرداخته شده است.
مدنی در ادامه به نگاه آمارتیاسن در مورد توسعه پرداخت که آن را به مثابه آزادی توصیف میکند، سپس گفت: حال به این سوال که چرا برخی جوامع توسعه یافتهاند، میپردازیم که از زمان عباس میرزا مطرح شد. برخی آن را مربوط به مسائل اجتماعی میدانند و برخی آن را عوامل جغرافیایی و برخی وابسته به مسائل سیاسی و فرهنگی میدانند. در مورد مسائل فرهنگی میتوان به مراجع فرهنگی اشاره کرد. مراجع فرهنگی صرفا نه مراجع تقلید، بلکه به افرادی که مردم راه و روش خود را از آنها میگیرند، اطلاق میشود.
وی با معرفی طالقانی به عنوان یک مرجع فکری و فرهنگی در جامعه ایرانی درباره نوع نگاه او درباره توسعه توضیح داد: مراجع فرهنگی در زمینه توسعه سه واکنش داشتند؛ کسانی که مسکوتند، یعنی در رابطه با توسعه هیچ نظری ندارند، دیگران ضد توسعه هستند که قبلا اشاره شد و گروه سوم کسانی هستند که به توسعه کمک می کنند و پشتوانه نظری برای آن فراهم میکنند. دیدگاه گروه سوم محوری ترین خط عبور سنت به مدرنیته است. در جوامع غربی این مسیر گذر از سنت به مدرنیته زمینه شکل گیری تفکر جدید علمی به جای مرجعیت مذهبی شد.
مدنی ادامه داد: تفکرات جدید که از مسیر سنت به مدرنیته عبور کردند، مفاهیم جدید را بازتولید کردند. مهمترین مختصات این تفکر جدید که پایه توسعه بود، چند ویژگی داشت؛ بهرهگیری از علم برای حل مسایل زندگی، به طبیعت و دنیای مادی به عنوان مبنای ثابت تفکر و شناخت نگاه میکرد، کلیت مستقل جامعه و مستقل از فرد را به رسمیت میشناخت، اراده گرایی را به جای تقدیرگرایی میپذیرفت، بر چیستی حکومت نه کیستی حاکم تاکید داشت و معتقد بودند نظام ها و ساختارها باید جامعه را اداره کنند، نه نهادهایی مثل دین. در واقع تنوع قدرت در اداره جامعه باید از بین برود.
این پژوهشگر اجتماعی درباره مبانی فلسفی و نظری توسعه در آرای طالقانی گفت: طالقانی توحید را زیربنای توسعه جامعه انسانی میدانست، در واقع نوع نگاه وی به توحید میتوانست با دنیای مدرن گره بخورد. طالقانی عقل و علم بشری را بر بنیانهای آزادی پی ریزی کرد و در تفسیر «پرتویی از قرآن» هم تاکید داشت که پیشرفت اولیه اسلام به همین دلیل بوده است. او اندیشههای علمی را به رسمیت میشناخت و در برنامه پرتویی از قرآن هم از منابع علمی مختلف استفاده میکرد. طالقانی برای تفکر و شناخت به طبیعت و دنیای مادی توجه میکرد و از فلسفه سیاسی برای تامین مصلحت عمومی برخوردار بود.
وی با اشاره به توصیف مهندس سحابی مبنی بر پایه گذاری مکتب سوسیال دموکراسی توسط طالقانی گفت: پلورالیسم در آرای طالقانی برجسته بود و وی این موضوع را لازمه توسعه میدانست. شواهد و منابع نشان میدهد وی توسعهگرا بود و مشوق رویکرد توسعه بود. مهندس سحابی چهار خصلت قرآنی طالقانی را ظلم ستیزی، غمخوار فقرا، اهل خدمت بی منت و تسامح و تساهل میدانست که این موارد نوشداروی وضعیت جامعه امروزی است که با بازتولید تفکر طالقانی ممکن میشود.
سپس فاطمه گوارایی، پژوهشگر حوزه زنان به ارائه مختصری از مقاله خود با عنوان «زن در اندیشه و عمل طالقانی» پرداخت و گفت: مسئله حقوق زنان به مفهوم امروزی در دهه 30 و 40 یعنی دوران اصلی زندگی آیتالله طالقانی وجود نداشت و هنگام بررسی این مسئله باید به این نکته توجه کرد. همچنین باید به این نکته توجه داشت که بخش عمده مواضعی که آیتالله طالقانی گفته میشود، مربوط به دوران قبل از حاکمیت دینی است و تجربه حکومت اسلامی مسائل قبل و بعد از انقلاب را دچار تغییر کرد.
وی طالقانی را یک نواندیش دینی توصیف کرد و گفت: ما میخواهیم از متد او برای بررسی مسئله حقوق زنان استفاده کنیم. این که باید انگارههای اسلامی با انگارههای مدرن و انگارههای مذهبی با انگاره های اجتماعی و سیاسی سازگاری و ارتباط دو سویه پیدا کنند. او مفاهیم مدرن را بومی و درونی می کرد و حالت قهر و ستیز با آنها نداشت. نقد توأمان سنت و مدرنیته را داشت. اما در عین حال به هر دو رویکرد نگاه انتقادی نیز داشت. ضمن این که به سنت پشت پا نمیزد. به جهان بینی توحیدی اعتقاد داشت. از انسانشناسیای برخوردار بود که در آن انسان فارغ از جنسیت آزاد و آگاه بود.
گوارایی طرح بحث حقوق زنان در میان نواندیشان دینی را به دوران سید جمال مربوط دانست و تذکر داد: اما این مساله دغدغه آن دوران نبود و حتی علما و افراد دوراندیش هم ورود جدی به مسئله زنان را نداشتند. در میان مباحث مربوط به زنان دو مسئله آن زمان، یک بی حجابی، به معنای برداشتن روبنده از صورت زنان، و دیگری مسئله برابری جنسیتی است. میراث سید جمال به اقبال لاهوری رسید و در ادامه این میراث به آیتالله طالقانی و دیگران رسید.
وی افزود: این که آفرینش انسان از نفس واحد است و انسان فارغ از جنسیت آزاد و آگاه است. در فرهنگ سنتی، جنس زن مذموم و درجه دوم و سوم محسوب میشد و دیدگاهی که این نگاه را رد میکرد انقلابی به حساب میآمد. آیتالله طالقانی علاوه بر منشا آفرینش انسان که واحد است به خود زن هم به عنوان یک عنصر مفید در جامعه نگاه میکند. او معتقد است زن هم فارغ از جنسیت مانند مرد یک انسان آگاه و آزاد است. در انتخاب همسر، در حق زن در ازدواج و طلاق. آیتالله طالقانی تعدد زوجات را تحدید کرد و آنقدر محدودیت برای آن در نظر گرفت که عملا امکان آن را سلب میکند. اما حالا میبینیم که 40 سال بعد از طالقانی، دوباره بحث تعدد زوجات در جامعه جلوه قانونی پیدا میکند.
این پژوهشگر حوزه زنان با اشاره به تحولات دوران زندگانی طالقانی افزود: در زمان طالقانی مساله زنان یک پله جلوتر میآید اما در همین زمان هم اگر فردی مجتهد باشد و موافق حضور زنان در احزاب سیاسی باشد یک انقلاب بزرگ بود. زنان خانواده طالقانی از آزادی در انتخاب راه زندگی، حجاب و انتخاب همسر برخوردار بودند. حتی دختر او اعظم خانم گفتند در دورانی بدون حجاب بود و پدرش او را تحت فشار برای حجاب نمیگذاشت و در نهایت او خودش با شناخت به حجاب میرسد و آزادانه آن را انتخاب میکند. آیتالله طالقانی به همراه سید رضا زنجانی به عنوان دو مجتهد ملیگرا، از حضور یک زن در در مرکزیت نهضت آزادی و حضور دو زن در کنگره جبهه حمایت کرد که از سوی برخی چهرههای ملی برتابیده نشد.
وی نوع برخورد طالقانی با گروههای افراطی که خواهان نابودی روسپیان بودند و مسئله غائله حجاب را در پس از انقلاب معیار نوع تفکر طالقانی در مورد زنان دانست و گفت: از مشروطه تا امروز تعارض مسائل دینی با حقوق زنان وجود دارد، مثل رفتن زنان به استادیوم ورزشی. تا زمانی که این تعارضات وجود دارد بازخوانی تفکر آیتالله طالقانی ضرورت دارد. اندیشه و اقدام طالقانی نشان داد امکان فرار از این تعارضات وجود دارد.
وی با اشاره به ضرورت بازخوانی اندیشه طالقانی گفت: ما نیاز داریم این پشتوانهها را حفظ و بازخوانی کنیم. تا انقطاع فرهنگی پیش نیاید. این سنتهای غنی فرهنگی باید حفظ بشود و متناسب با زمانه بازخوانی شود. این مسیر با صبوری تمام باید پیگیری شود.
نظر شما