رئیس سازمان اسناد و کتابخانه ملی در اختتامیه جایزه ادبی چلال آلاحمد بیان کرد؛
جلال خلاف تربیت سنتی و بومی خود اندیشید
اشرف بروجردی، در اختتامیه دوازدهمین دوره جایزه ادبی جلالآلاحمد با بیان اینکه جلال خلاف تربیت سنتی و بومی خود اندیشید و سخن گفت، بیان کرد: آلاحمد نحلهها و اندیشههای گوناگون را آزمود، با بسیاری، چه موافق طبع و چه مخالف طبع نشست و برخاست.
بروجردی با اشاره به اهمیت تکریم علما و دانشمندان بیان کرد: تکریم دانشمندان و علما که گنجینه و سرمایه هر ملتی هستند و ادای احترام و پاسداشت آرا و افکار آنان، سنت بسیار حسنه و شایسته ستایشی است که در میان تمامی ملتها و دولتهایی که طلایهدار تحقق آمال و آرزوهای اصیل انسانی و هویتهای فرهنگی هستند، از جایگاه بسیار متعالی در نزد آنان برخورد است.
وی افزود: آنچه مرزهای جغرافیا و فرهنگ و هویت و آداب و رسوم و محدودههای زمان و مکان را همواره در طی تاریخ درنوردیده است و بی هر گفت و بحثی، در پیوند و گسستگی با اصالت همین «مفاخر» است. ادای احترام به ارباب فکر و زنده نگهداشتن یاد و خاطره آنان، تلاشی است به قدر همت خود و قدم برداشتن در طریق میل به جاودانگی انسانها و اندیشه آنان.
رئیس سازمان اسناد و کتابخانه ملی ایران با اشاره به جایگاه جلالآلاحمد ادامه داد: یکی از آشفتهحالان و بیقرارانِ گام برداشته در راه پرپیچ و خم و پر فراز و پردردسر فکر و اندیشه، زندهیاد جلال آلاحمد، بود. او روح ناآرام جامعه روزگار خود و زیرساحتهای گوناگون عرصه فرهنگ و ادبیات و اجتماع و سیاست بود.
بروجردی بیان کرد: آل احمد، در نخستین قدمهای راه سپردن در وادی «شدنها» به هرکجا که ذهن پرسشگر او میل میکرد سرکها کشید، نحلهها و اندیشههای گوناگون را آزمود، با بسیاری، چه موافق طبع و چه مخالف طبع نشست و برخاست. باتمام وجود خود طعم سیاست و سیاستگری را چشید. در مسیر «خلاف آمدها» و «خوشامدهای» پر وسوسه و پرجذبه زمانه خود چند صباحی قدم زد.
وی با بیان این مطلب که جلال خلاف تربیت سنتی و بومی خود اندیشید و سخن گفت، ادامه داد: در زندگی همواره در پی یافتن جایگاه مستحک و قابل اعتنا و اتکا برای اندیشیدن و اظهارنظر بود. تجربههای بسیاری اندوخت. تجربههای بسیاری در آثار خود به یادگار گذاشت. از رنجی که مردم روزگارش میبردند. سخن گفت.
بروجردی با اشاره به آثار جلال آلاحمد افزود: از سرگذشت کندوها گفت، از «مدیر مدرسه» گفت، از تاتنشینان بلوک زهرا و از دُریتیم فارس و از اورازان گفت. داستان، سفرنامه، تکنگاری، جستارنویسی، خاطرهگویی، ترجمه و ... عرصههایی بود که مشتاقانه پیمود و استعدادهای خود را در آن زمینهها آزمود و بارور و ماندگار کرد. آنچه امروز از آن با عنوان مطالعات بیشن رشتهای یاد میشود.
وی در تشریح ویژگیهای شخصیتی جلال آلاحمد گفت: به هرچه در اطرافش میگذشت منتقدانه نگریست و به قلم و بیان آورد. از کلانترین موضوعات اجتماعی و فرهنگی و سیاسی و ادبی گرفته تا جزئیترین و رازناک و مگوترین حرف و حدیثها و اسرار زندگی خصوصی خود را، در عین شجاعت و گاه صراحتی که بسیاری بر نمیتابیدند، در نامهها و آثار خود به قلم آورد. ابایی نداشت و واهمهای هم نکرد که دیگران درباهاش چه قضاوت کنند.
رئیس سازمان اسناد و کتابخانه ملی ادامه داد: وقتی نیمای بزرگ شعر معاصر درگذشت، الاحمد در سوگ او نوشت: پیرمرد چشم ما بود. این تعبیر بسیار استعاری آلاحمد از نیما، امروز گویای حقیقی است بسیار ملموستر از وجود خود آلاحمد در روزگار ما، امروز باید گفت آلاحمد چشم و گوش ما بود. نسلهای بسیاری، حکایتهای تلخ و شیرین زندگی مردم رنجیده این دیاران را از چشم آلاحمد دیدهاند.
بروجردی ادامه داد: تجربه شخصیتی و پختگی و بلوغ فکری آلاحمد او را به سمتی سوق داد که در عرصه نظر و اندیشه، راهبرون شد از سردرگمیهای رایج روزگار خود را در دو مقوله «مذهب» و «معنویت شرقی» جستوجو کند.
به گفته رئیس سازمان اسناد و کتابخانه ملی، او عمیقاً به مواجهه ذهنیت عنصر ایرانی با مظاهر فریبنده غرب توجه کرد. جلال آلاحمد، تا جایی که در کتاب «غربزدگی» از آن با عنوان «بازدهگی» یاد میکند و در نهایت میرسد به «متنزدهگی» و اینکه گندم پوسیده ظاهر سالمی دارد اما درونی تهی و پوسیده و جامعه غربزده از محتوای تهی خواهد شد و شیفتگی و از خود بیخود شدن روشنفکران را در رویارویی با چنین پدیده پررنگ و لعابی مطمح نظر قرار دارد.
بروجردی بیان کرد: در سفرهای خود به بلاد غرب نیز کوشید تا با تیزبینی و زوایا و خفایای فرهنگی و اجتماعی جامعه غرب بهخوبی توجه کند. بازگشت به اصالت هویتهای اصیل فرهنگی و اعتقاد و دینی و تمسک جستن به معنویت شرقی و ایرانی، و نیز تمام منیتهای فردی را از ساخت اندیشه و خودخواهیها زدودن و «خسی شدن» در میقاتها، دستآوردهای معنوی و ارمغان هجرت فکری آلآحمد برای خود و برای جامعه ایران بود.
وی با تاکید بر اهمیت بازگشت به خویشتن گفت: آنچه نیاز امروز جامعه ماست همان بازگشت به خویشتن و اصالت بخشی به هویت ملی و فرهنگی و تعلق خاطر داشتن به سرزمین است.
نظر شما