سه‌شنبه ۲۶ آذر ۱۳۹۸ - ۱۶:۰۸
کتاب گویا، صدای احساس یک نوشته

احساس در صدا جریان دارد و این صدا و صوت انسان است که به آن زندگی می‌بخشد و آن را مانند روحی در جان می‌دمد.

خبرگزاری کتاب ایران(ایبنا): آیا شنیدن صدای دوست، زیباتر و صمیمی‌تر از خواندن نامه آن نیست؟ احساس در صدا جریان دارد و این صدا و صوت انسان است که به آن زندگی می‌بخشد و آن را مانند روحی در جان می‌دمد. از این رو به گوش‌هایتان اعتماد کنید.

احتمالا تاکنون عبارت‌های ماقبل تاریخ و مابعد تاریخ را شنیده‌اید. این‌ها عبارت‌هایی هستند که به نوعی انسان را به مبدأ تاریخ می‌‌رساند. مبدا و مرکزی که آن را اختراع خط می‌نامند. در حقیقت اگر قرار باشد به شکل دیگر به این داستان نگاه کرد، اعتبار تاریخ به این عظمت، تاریخی که همه گذشته زمین و انسان‌ها را در خود جای داده است به خط وابسته است. خط در حقیقت همان قلم است. بنابراین با یک استدلال ساده می‌توان به این نتیجه رسید که تاریخ با تمام هیبت و بزرگی خود وابسته به قلم است که اگر این قلم نبود تاریخی هم نبود و تاریخ یعنی تمام هستی، تمام دانش و علم و بزرگی انسان.

نبود قلم یعنی نابودی هر آنچه تا امروز به دست آمده است. از این روست که در قرآن نیز به زیبایی به این اهمیت اشاره شده و خدا، با تمام عظمت و بزرگی که دارد به قلم قسم می‌خورد و آن را گواه حرف‌های خود قرار می‌دهد. از وقتی که خط بوجود آمد، جایی را برای نگاشتن و نوشتن نیاز داشت که با طول و تفسیر‌های بسیار، کاغذ و کتاب آخرین مقصد امن این موجود با ارزش شد.

گرچه بعد از کتاب و دفتر بسیاری جای دیگر توانایی پذیرش قلم را داشته‌اند اما همچنان خانه امن و ابدی آن، کتاب است. کتابی که در انواع مختلف آن، در طرح‌ها و حالت‌های مختلف خواسته است که برای انسان سخن بگوید و قلم و یا در کلام بهتر تفکر و احساس را نمایان کند، کتاب ، این روزها به سخن آمده، کتاب گویا شده و می‌خواهد خود احساسش را بیان کند. شاید این از بی توجهی و کج فهمی‌های انسان از احساسات کتاب باشد و شاید هم لازمه انسان امروز این چنین اقتضا کرده است. اما هرچه که وجود دارد یک نیاز است، نیازی که خود کتاب آن را برای ما رقم زده، بنابراین نمی‌توان از آن گذشت و آن را نادیده گرفت.

با کتاب گویا پرواز کنید
در دنیای امروز به اقتضایی که دارد، باید سریع بود. در حقیقت جریان زندگی در این روزها چنان با سرعت و قدرت بالایی پیش می‌رود که اگر حواسمان نباشد خود را فراموش می‌کنیم. حال در چنین دنیایی که زمان بهای بقا است آیا می‌‌توان سراغ کتاب که نماد واقعی تفکر و احساس انسانی است نرفت؟ همانطور که در بالا گفته شد به نوعی زندگی امروز مدیون همین قلم و کتابی است که اکنون بر سر بود و نبودش بحث می‌شود. به وضوح می‌توان گفت که نمی‌توان این ویژگی و این اساس اصلی را زیر پا گذاشت و از آن به سادگی گذشت.
این دو اتفاق کنار یک دیگر انسان را به بن بستی می‌رساند که نمی‌توان از آن برگشت و نمی‌توان در آن پیش رفت. راه چاره شاید تنها پرواز کردن در این مسیر بن بست باشد.

فریب مهم دنیای امروز، این است که زمان، روزمره را به بخش‌های خیلی جزئی تبدیل کرده است. بخش‌‌هایی که در حالت عادی به هیچ دردی نمی‌خورد و تقریبا استفاده‌ای نمی‌توان از آن کرد. زمان‌هایی چون سفرهای داخل شهری، زمان انتظار برای رسیدن قطار و ... این زمان‌هایی است که در علم روانشناسی به آن زمان‌های مرده می‌گویند. راه فرار از بن بست استفاده از همین زمان‌های مرده است چرا در مسیر رسیدن به محل کار که عموما تنها کاری که می‌توان انجام داد دیدن خیابان یا گوش دادن به آهنگ است، کار دیگری نمی‌توان نکرد؟
کتاب گویا همان بال پروازی است که به دنبال آن هستیم. کوچک شدن زمان‌ها و از بین رفتن آن‌ها گرچه بسیار اتفاق بدی است اما یک ویژگی بسیار مثبت دارد و آن این است که ذهن انسان در آن لحظات در آرام ترین وضعیت خود به سر می‌برد از این رو آماده است تا با تمام وجود احساس را درک کند و کتابی را بشنود.

گوش‌ها را باور کنید
کتاب دوست انسان است و این عبارت و مفهومی است که همه به نوعی آن را قبول دارند. این دوست عزیز برای کنار انسان بودن خود را با هر اتفاقی تطبیق داده است. این همراهی که به قدر طول تاریخ قدمت دارد امروزه به شکل‌های متنوعی در آمده است.

از دانلود رایگان کتاب به شکل متنی گرفته تا همراهی کتاب به شکل گویای آن. این همراهی به هر شکلی که باشد می‌تواند بسیار ارزشمند باشد و واسطه‌هایی مانند سایت کتابچین این ارزش را درک کرده و سعی در تسهیل این همراهی دارند؛ اما در نهایت آیا شنیدن صدای دوست زیباتر و صمیمی‌تر از خواندن نامه آن نیست؟
احساس در صدا جریان دارد و این صدا و صوت انسان است که به آن زندگی می‌بخشد و آن را مانند روحی در جان می‌دمد. از این رو به گوش‌هایتان اعتماد کنید. بگذارید در دورانی که هر صدایی ارزش شنیدن ندارد، صدای یک احساس را بشنوید و بگذارید این احساس در میان این زمان‌های مرده و از بین رفته، در بین این دود و دم و دوندگی‌ها انسان را زنده کند و روحی دوباره به او بدهد.
 

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.

برگزیده

پربازدیدترین

تازه‌ها