نوجوانان کمحوصله میتوانند در تعطیلات آخر هفته، رمان «شجاع مثل تو» نوشته جیسون رینولدز، را بخوانند و راز پدربزرگی را که خودش را در یک اتاق پر از پرنده حبس کرده، کشف کنند.
این رمان که با ترجمه شقایق قندهاری از سوی بخش کودک و نوجوان انتشارات افق راهی کتابفروشیها شده، میتواند پیشنهاد خوبی برای مطالعه آخر هفته به نوجوانانی باشد که اصلا حوصله خواندن داستانهای خستهکننده را ندارند.
این رمان پر از بازیهای زبانی است و رگههای طنز دارد و داستان دو نوجوان به نامهای جینی و ارنی که برادر و خواهر هم هستند را بیان میکند. پدر و مادر این دو میخواهند به سفر بروند و آنها را به پدربزرگ و مادربزرگی که در حومه شهر زندگی میکنند، میسپارند. جینی و ارنی اصلا توقع ندارند تابستان را در خانه روستایی پدربزرگ و مادربزرگ سپری کنند اما حالا آنها کوچکترش ناچارند تابستان را در آن خانه بمانند و سخت کار کنند.
جینی دختری یازده ساله است و باید مراقب ارنی هم باشد. جای خالی پدر و مادر سبب میشود که بین بچهها با پدربزرگ و مادربزرگ رابطه تنگاتنگی ایجاد شود اما پدربزرگشان مشکل بینایی دارد. غافلگیری بزرگ جینی و برادرش زمانی است که راز بابابزرگ را متوجه میشوند و به علت اینکه چرا خودش را در یک اتاق پر از پرنده حبس کرده، پی میبرند.
نگاه نویسنده در این کتاب، حالت طنز دارد و رابطه این خواهر و برادر که مواظب هم هستند و اتفاقهایی که برایشان میافتد، جالب است.
داستان اینگونه آغاز میشود: «جین چند متر آن طرفتر از لانه کثیف و کهنه سگی به نام سامانتا ایستاد و پشت سر هم با خط خرچنگ قروباغه در دفتر یادداشتش کلمههایی درهم برهم نوشت. ارنی، برادر بزرگترش، با ظرف بزرگی از پسماندههای غذا – مرغ، ژامبون، شوربا، سبزیجات و هرچیز دیگری که مناسب صبحانه سگ بود- سگ دورگه را به جای تمیزتری در محوطه کشاند و برد. ارنی که موفق شده بود سگ را فریب دهد گفت: «بسیار خب، همین باید چند دقیقهای سرگرمش کند.» بعد راه افتاد و به طرف دیگر خانه مامانبزرگ و بابابزرگ رفت، بدون معطلی یک بیل زنگزده برداشت و برگشت پیش جینی. با بیل کپهای از پیپی خشکشده سگ را جمع کرد...»
رمان «شجاع مثل تو» در ۲۱ فصل نوشته شده و در قالب ۴۰۰ صفحه با شمارگان هزار و ۵۰۰ نسخه و قیمت ۴۰هزار تومان از سوی بخش کودک و نوجوان انتشارات افق، راهی کتابفروشیها شده است.
نظر شما