ناصر عباسپور مترجم کتاب «دلالة الحائرین» در این نشست گفت: این کتاب مهجور است و در تواریخ فلسفه اسلامی بسیار کم از آن یاد شده و میشود. در کتابهای رسمی فلسفی که در حوزهها تدریس میشود نیز نامی از موسیبن میمون برده نشده و تبریزی تنها فیلسوف مسلمانی است که به این کتاب توجه داشته است، حتی در کتابهای کلامی هم سخنی از این اثر نیست با اینکه بار کلامی آن بیش از بار فلسفیاش است و موسی بن میمون فلسفه را برای کلام و کلام را برای شریعت میخواهد. البته این موضوع به دلیل این نبوده که موسیبن میمون یهودی بوده، کسانی مثل ابن کمونه بودهاند که یهودی بوده و بعداً مسلمان شدهاند که آراء اینها وجود دارد و نقد میشود.
وی اظهار کرد: آراء طبیعیدانان و پزشکان غیر مسلمان و آراء دیگر اندیشمندان در کتابهای اسلامی وجود دارد، بنابراین یهودی بودن دلیل توجه نکردن به این کتاب نبوده و انگیزههای دیگری مطرح است. اولین مسئله این است که اندیشههای اندلسیان در حوزههای علمیه ایران مثل قم، مشهد، اصفهان و حتی نجف کمتر شناخته شده و نجف گرچه به فقه و اصول مشهور است، اما توجهی به این موارد ندارد، حتی محدثان با کتاب مقدس آشنایی ندارند و یکی از دلایل کلی این است که اندیشههای اندلسیان ناشناخته مانده و حتی کتابهایی که اندلسیان درباره هیأت و ریاضیات نوشتهاند در تحقیقات بعدی منجمان بازتاب پیدا نکرده است.
عباسپور به مسأله دیگری در این باره اشاره کرد و افزود: موسیبن میمون این کتاب را به گونهای نوشته که یهودیها و مسلمانان بتوانند از این کتاب استفاده کنند، گرچه از قرن نهم خط عبری به خط عربی برگشته ولی آیاتی که از کتاب مقدس نقل شده با رونوشت عربی نوشته شده و لازمه استفاده از کتاب این بوده که اگر کسی میخواست از آن بهره ببرد، با توجه به اینکه جای جای آن از تورات و فرهنگ عبری استفاده شده باید توجه میکردند و به تورات عطف نظر میکردند، اما تورات ناشناخته بوده است.
وی با بیان اینکه ابوریحان جزء محققانی به شمار میآید که از نظر عمق پژوهش نمونهای ندارد و در شناخت تورات تحقیقات وسیعی انجام داده است، گفت: تعداد کمی از محدثان با تورات آشنایی داشته و دارند و سندیت تورات به عنوان کتاب باعث شده که مسائلی را به این کتاب ارجاع دهند.
مترجم کتاب «دلالة الحائرین» عنوان کرد: در فضای فرهنگی که اسلام ظهور کرد، تورات جایگاه خاص خود را داشته گرچه بسیاری از افراد تورات را ندیده بودند و نخستین عالم شیعه 12 امامی که مدعی است تورات را دیده سید طاووس است. در کل تصویری که از تورات وجود داشته، تصویر مغشوشی بوده و در روایات شیعه نیز اینگونه آمده است که تصویر درستی از تورات وجود ندارد.
وی بیان کرد: تأویلهای موسیبن میمون بیشتر تأویلهای فلسفی است تا تأویلهای عرفانی، اگر تأویل عرفانی به معنای پژوهشهایی که در زمان یهود شده بود، بعداً در مسیحیت و اسلام انجام میشد، شاید در کنار عرفان نظری میتوانست حضور پیدا کند، ولی این اتفاق نیفتاد.
عباسپور تصریح کرد: دورهای که یک مترجم سالها برای ترجمه کتاب زحمت میکشید و چاپ آن چند سال زمان نیاز داشت، سپری شده به هرحال این کتاب مهجور است و یکی از دلایل آن این است که به طور مستقیم نمیتوان برای مسائل امروز چیزی از آن استخراج کرد.
محمدجواد اسماعیلی، نویسنده و منتقد نیز در این مراسم به بررسی ارزش فلسفی کتاب دلالة الحائرین و پژوهشهای صورت گرفته پرداخت و به نکاتی درمورد ترجمه این کتاب اشاره کرد.
وی با اشاره به عنوان کتاب دلالة الحائرین گافت: اینکه موسیبن میمون به چه دلیل این عنوان را برای کتاب انتخاب کرده است در سطر آغازین آن آمده است و دلیلش این است که در صدد نوعی تفسیر و تأویل از احادیث پیامبران است و همینطور مثلهایی که در این کتاب ذکر شده و درک مثلها نیازمند پژوهشهای دقیق است و کسانی که این رمز و راز نهفته در این کار را به دقت مورد توجه قرار ندادهاند دچار سرگشتگی میشوند و این درواقع یک جور رمزگشایی است و به نوعی تأویل و تفسیر محسوب میشود، اما اینکه این تأویل و تفسیر چه معنایی دارد به پیشینه تعلیم و تربیتی که موسیبن میمون داشته بر میگردد. اگر به منابع و مستنداتی که در این کتاب به آن اشاره میشود نگاه کنیم میبینیم که طیفی از آراء و اندیشهها و آموزههای فلسفی و کلامی در کتاب بروز پیدا کرده است.
اسماعیلی اظهار کرد: نکته جالب توجه کتاب این است که در آن دو پیشینه را خیلی برجسته میبینید یکی سنت ارسطویی است که در منطق ظهور و بروز پیدا کرده و همینطور به سنت تفسیری پرداخته شده است.
وی با بیان اینکه فلسفه اساساً با حیرت آغاز میشود، عنوان کرد: حیرت باعث میشود ذهن انسان به جوشش بپردازد، عبارتهایی که در متون مقدس آمده است و تفسیرهای فلسفی که صورت گرفته ذهن بسیاری را دچار آشفتگی کرده، اما در آن زمان، افراد در صدد حل پاسخ برای مشکلات نبودند و مشکل را میپذیرفتند ولی موسیبن میمون سعی میکند با استفاده از تمام میراث فکری که در اختیار دارد به رمزگشایی بپردازد.
این نویسنده اقزود: اگر این کتاب خوانده شود بخشی از میراث ما مسلمانان نیز در این کتاب وجود دارد و به واسطه مراجعه موسیبن میمون به قدما ما میتوانیم آنها را مورد توجه قرار دهیم و استفاده کنیم، اما زمان طولانی سپری شد تا نکات ارزندهای که در این کتاب است برجسته شد و ما امروز به آن التفات میکنیم.
وی با بیان اینکه سال 2004 میلادی هشتصدمین سال درگذشت موسیبن میمون بود و در بسیاری از کشورهای جهان مجلس یادبودی در باب آراء و افکار ابن میمون برگزار شد، گفت: کتابهای متعددی از آثار موسیبن میمون و ترجمههای جدید نیز منتشر شده که آقای عباسپور با دقت نظری که داشتند از اکثر ترجمهها در ترجمه خود استفاده کردهاند.
عباسپور بیان کرد: اگر ما بخواهیم در سنت و فکر فلسفی خود ارزیابی کنیم و ببینیم که فکر فلسفی ما تا چه اندازه میتواند در جهان امروز نکات تازه برای بیان کردن داشته باشد میتوانیم از کسانی که از سنت فلسفی ما اثر پذیرفتهاند و در جهان امروز به آنها توجه میشود مثل موسیبن میمون، یک مقایسه انجام دهیم.
وی همچنین به نکات ترجمهای کتاب اشاره کرد و گفت: در ابتدای این کتاب اهدایهای را میبینیم که این کتاب را به استاد ارجمند جلالالدین همایی و استاد ادیب سلطانی اهدا کردند و نشانه این است که در ترجمه کتاب همان دقت و ظرافت که از شادروان همایی انتظار داریم صورت گرفته است.
این نویسنده افزود: در این کتاب پانوشتها به زبان عربی، عبری و فارسی است که از منابع گوناگون بهره گرفته شده و یادداشتها مطرح شده است، اما این امکان وجود داشت که یادداشتها را به دو دسته تقسیم کرد، یادداشتهایی که در بازگشایی متن در رتبه نخست قرار دارد و یادداشتهای ایضایی که شامل پژوهشهایی است که میتواند در رتبه دوم قرار بگیرد.
وی به نکته جالبی در این کتاب اشاره کرد و گفت: چیزی که جالب توجه است اینکه برخی واژهها به کار برده شده مانند واژه ناگوهر که ابداعی مترجم کتاب است و باید فهرستی از این معادلاتی که خود مترجم انتخاب کرده تهیه شود تا رد پای مترجم در کتاب پنهان نباشد.
عباسپور اظهار کرد: در بخشهایی از کتاب دقت و وسواس علمی خیلی ظهور و بروز دارد و گاهی اوقات از خط مورب استفاه شده مثل وقتی که از پاره و جزء استفاده میشود. سؤال این است که چرا انتخاب نهایی صورت نگرفته است همیشه مترجم دغدغه دارد که از میان چند معادل کدام معادل میتواند رساتر باشد و اگر در انتها فهرستی از معادلات وجود داشته باشد، خواننده با انتخاب متعدد مواجه نمیشود.
رضا اکبری، عضو هيئت علمی گروه فلسفه و کلام دانشکده الهيات، معارف اسلامی و ارشاد نیز ترجمه این کتاب را به اعتبار تحقیقی که در کنار آن صورت گرفته، کاری دشوار دانست و گفت: در این کتاب فقط بحث زبان مطرح نیست، ما با یک فرد فیلسوف که نگاه تفسیری و عرفانی دارد رو به رو هستیم و بهترین تعریف ابن میمون این است که دارای یک شخصیت بین رشتهای است.
وی اظهار کرد: این کتاب در سه جلد چاپ شده و شامل سه بخش است، محور بخش اول که ترجمه و چاپ شده، نفی انسانوارانگاری نسبت به خداوند است و محور اصلی این است که صفاتی که به خداوند نسبت داده شده و در تورات به صورت مفصل آمده است و برای برخی تبادر اولیه ایجاد میکند که نکند خداوند ساختار جسمانی داشته باشد، تلاش ابن میمون نشان میدهد که اینگونه نیست.
اکبری عنوان کرد: ابن میمون در این تلاش از ابزارهای مختلف استفاده میکند، کاری که ما امروزه در سنت خود از تفسیر آیه به آیه یاد میکنیم. وی تلاش میکند که معناشناسی کند و صفاتی که درمورد خداوند در تورات بکار رفته را تحلیل کند به گونهای که از دل آن مفهوم انسانوارانگاری بیرون نیاید.
وی افزود: کار ابن میمون کار تفسیری بزرگی است که معناشناسانه است و اقتضای ترجمه این کتاب زحمت بسیار است و در جلد دوم که وارد بحثهای مربوط به نگاه تفضیلی به تفسیر تمثیلی نسبت به آفرینش میشود باید تحلیل شود که چگونه میتوان الگوی تمثیلی خود را موجه دانست و در این راستا امید است جلد دوم و سوم نیز منتشر شود.
عضو هيئت علمی گروه فلسفه و کلام دانشکده الهيات، معارف اسلامی و ارشاد با بیان اینکه ابن میمون تا 11 سطح نبوت را تقسیم بندی میکند، اظهار کرد: جلد سوم کتاب «دلالة الحائرین»، شامل بعضی از رؤیاها و مکاشفات پیامبران است و در این بخش مکاشفه پیامبران آمده است و رابطه بین خدا و جهان و تحلیل مسأله شر و احکام مورد بررسی قرار گرفته است.
وی عنوان کرد: ترجمه این کتاب بسیار ارزشمند است و برای ترجمه جلد سوم باید میز پژوهش در نظر گرفته شود و برخی افراد هم که در زمینههای مختلف کارهای جدید ارائه میدهند دعوت شوند و پاورقیهای دقیقتر ارائه شده و زمینه ارتباط بین فرهنگی ما وسنت یهود پررنگتر شود.
اکبری تصریح کرد: نکته دیگر که این کتاب را مهم میکند این است که کار ابن میمون کار آگاهانه است و ابن میمون در این کتاب انسانها را سنخشناسی میکند، یعنی تشخیص توانمندی معرفتی افراد و اینکه با هر شخص باید بر اساس چه زبانی سخن گفت و نکته دیگر که در این کتاب به آن پرداخته شده است مسأله الهیات سلبی است.
نظر شما