سه‌شنبه ۱ بهمن ۱۳۹۸ - ۱۰:۳۷
چرا نقد ادبی با نام حسین پاینده گره خورده است؟

«نظریه و نقد ادبی درسنامه‌ای ميان رشته‌ای» نوشته حسین پاینده است که جوایزی چون جلال آل‌احمد و جایزه کتاب سال دانشگاهی را از آن خود کرده، در ادامه یادداشتی را در این باره می‌خوانید.

خبرگزاری کتاب ایران(ایبنا)‌-مهدی میرابی: ده سال پیش نقد ادبی را به شیوه امروزی نمی‌شناختیم و چه اندوهگین که فاصله بین تولید داستان با تولید نقد اینقدر زیاد بود! این خلاء و فضای حایل را شبه‌نقدهایی پر می‌کردند که خود در معرض اتهام بودند؛ اما به دلیل آنکه نقدی نظام‌مند بر پایه استدلال‌ها و نظریه‌های ادبی وجود نداشت آنها امکان رشد و نمو پیدا می‌کردند و مورد پذیرش مخاطبان قرار می‌گرفت. در کنار این رويه اشتباه که رواج داشت، جریانی آثار برخی نویسندگان زبده و بنام را به خاطر دیدگاه‌ها و گرایش‌های مذهبی‌شان که مورد پسند نظام حاکم نبود ایدئولوژیک‌وار تقبیح و تخریب می‌کرد؛ که البته نه تنها کمکی به ریزش مخاطبان آن نویسندگان نکرد بلکه به اعتبارشان افزود.

با ظهور عناصر و افراد برجسته حوزه نقد که دانش آموخته عالی آن بودند شاهد تحولی شگرف در این حوزه شدیم. تحولی که جامعه ادبی به شدت تشنه و نیازمند آن بود؛ تا هم جایگاه ادبیات داستانی ایران را در میان سایر ملل تقویت کند و هم تولید آثار از منظر تکنیک، مبانی و سبک‌های جدید عقب نماند.

حسین پاینده به چهار روش (تألیف، ترجمه، نقد و آموزش) هم سهم بزرگی در این تحول داشته است و هم نقش بسیار سازنده‌ای در گذار از نقد سنتی رایج به نقد ادبی مدرن ایفا کرده است.

در دوران نقد ادبي نو، نقد را از چند زاويه و به شيوه‌هاي متفاوتی می‌توان وصف كرد؛ لذا مثل خود اثر هنری شرح واحدی ندارد. به عبارتی وقتی هنر برای عرضه خود نسخه ثابتي ندارد تعريف نقد آن هم در يك قالب نمي‌گنجد.

در اثر هنری گاه به لايه هايی از متن بر می‌خوريم كه صرفا از راه نقد، معنا و مفهوم پيدا می‌كنند. امّا فراتر از آن به لايه‌های تاريك‌تر و مبهم‌تري هم می‌رسيم كه خالق‌اش گرچه در ارائه آن نقش داشته اما اطلاع و آگاهي از مفهومِ چندگانه‌اش نداشته است. پس منتقد با «كشف» به آن بخش‌ها پي مي‌برد و مفهوم آن را «خلق» مي‌كند. به معنای ديگر در خلق اثر با خالق متن شريك است. با استناد به اين رابطه مكانيكی می‌توان استنتاج كرد نقد متون مثل خود متون (رمان، داستان، شعر و ...) در ردیف آثار هنری‌اند. از همین رو مثل سایر علوم نیست که صرفا از راه تحصيلات كسب شود و حتي تجربه، ابتکار و خلاقیت هم به تنهايي کافی نخواهد بود. 

همه این الزامات افزون بر پژوهش علمی در سطوح بالا (که ذکر آن رفت) می‌تواند منتقدی را تربیت کند که در مسائل پیچیده و پرتنوع آن صاحب نظر باشد و اجازه پیدا کند دست به تأليف و تولید کتاب‌های مرجع بزند. به بیان خلاصه‌تر تجربه، علم و ابتکار باید تنگاتنگ هم برای یک منتقد از راه درستی طی شود. توجه به این نکته مهم است که اگر راه حرفه‌ای بودن در این هنر از کلاف در هم پیچ و سختی‌های سرسام‌آور نمی گذشت استادان برجسته آن در این کشور پهناور عده قلیلی نبودند. چسبندگی و وابستگی این علوم و حرفه به فلسفه و ادبیات غرب خود گواه بر اسرار پیچیده آن دارد که پيشرفت در آن بدون آشنایی به زبانْ و تسلط بر تاریخچه و ادبیات محل شکل‌گیری آن میسر نیست. 

ابتکار در بومی‌کردن تأليف این نوع کتاب‌های مرجع (دو جلدی نظریه و نقد ادبی: درسنامه‌ای میان رشته‌ای) که بتوان از روی آن نقد ادبی را فرا گرفت و در ردیف کتاب‌های دانشگاهی دسته‌بندی و با جوایز متعدد آن را ستایش و تحسین کرد نشان از این دارد که نویسنده‌اش توانسته آن را از این مسیر سخت و پرتلاطم به سلامت عبور دهد.

از سایر مزایای نقد که بگذریم تأثیر و سود نقد تنها كمك به درك و فهم متون ادبي نيست، بلكه تربيت منتقدين از ديگر دست آوردهاي آن است. اگر امروز از رمان‌ها و داستان‌های مدرن به خوبی استقبال می شود صرفا به این دلیل نیست که چون در عصر مدرن هستیم این آثار اغلب تولید و دیده می شوند بلکه بخش عمده آن به این دلیل است که مخاطبان معنا و مفهوم آن را به خوبی درک می‌کنند و قدرت تحلیل پیدا کرده‌اند. نقد داستان‌های مدرن نویسنده صاحب سبکی همچون سناپور که از طرف پاینده صورت گرفته است تأثیر بسزایی روی استقبال مخاطبان و دیده و خوانده شدن این نوع آثار دارد.

با وجود این هنوز بازار نقد رونق ندارد! و در حال پالایش است و شبه نقدها در فضای عمومی ادبیات در حال نفس کشیدن هستند. این فضای آلوده از نقد سطحی و من عندی را بیشتر نوقلمان تازه‌کاری استشمام می‌کنند که در حال آموختن هُنر داستانْ‌نویسی‌اند و نه تنها در کانون‌ها و محفل‌های ادبی شاهد تولید این نمونه نقدها هستیم بلکه در کتاب‌ها هم با آن مواجه‌ایم. برای ذکر نمونه نویسنده مطرح انگلیسی که به عنوان منتقد هم شناخته می‌شد گاه هنگام نقد دچار انحرافاتی شده است. 

کتابی که با عنوان «درباره رمان و داستان کوتاه اثر سامرست موآم با ترجم کاوه دهگان» منتشر شده است بیشتر شامل سلایق و نظرات این نویسنده در مورد ده آثار برجسته دنیاست تا صرفا نقدی نظام‌مند بر پایه استدلال‌ها و نظریه‌های مهم ادبی. از همين رو ترجمه این کتاب اگر در زمره نقد رمان قرار بگیرد نه تنها کمکی به فهم و آموزش نقد نمی‌کند بلکه مخاطبان را به گمراهی و سردرگمی سوق می‌دهد چون از روي اعتبار نام او ممکن است نقدهای او هم مورد پسند و پذیرش قرار بگیرد.

با همه این تفاسیر کتاب‌هایی از این دست (نظریه و نقد ادبی: درسنامه‌ای میان رشته‌ای) که بتواند از جنبه‌های گوناگون (میان رشته‌ای) دست به تحلیل و نقد دقیق آثار داخلی بزند و همزمان بتواند مبانی تکنیکی و جنبه‌های کیفی و آموزشی خود را حفظ کند از سوی مؤلفان داخلی بسیار کم تولید می‌شود. بنابراین نباید از این نکته غافل ماند که در كنار حسین پاینده باید صاحبان اندیشه با آثار مشابه دیگری بتوانند در قلمرو ادبیات ایران حضور مؤثر داشته باشند و از زوایای اندیشه خود دست به رمزگشایی متون بزنند تا جامعه ادبی از وجود دیگر مؤلفان و محققان این حوزه سود ببرد. آن وقت نقد ادبی که در حال نضج گرفتن است با شتاب بیشتری به مرحله ی تکامل می‌رسد.
 
                                                                                                                     
                                                                                                           

نظرات

  • نظرات منتشر شده: 9
  • نظرات در صف انتشار: 0
  • نظرات غیرقابل انتشار: 0
  • ۱۴:۴۱ - ۱۳۹۸/۱۱/۰۱
    بله معرفی مکاتب نقد ادبی سه دهه اخیر و همچنین خود نقد ادبی از نوع مکانیکی و غیر خلاق به نام دکتر پاینده ثبت شده است و جای بحث ندارد و ایشان بنیانگذار این اخیر محسوب می شوند و هیچ کس دیگر سهمی در این زمینه ندارد و نخواهد داشت.
    • هشام المغربی ۱۰:۰۰ - ۱۳۹۸/۱۱/۰۲
      خبرگزاری کتاب چرا چنین مطالب کم مایه ای را منتشر میکند؟ نقد ادبی با نام حسین پاینده گره خورده؟ ایشان نه دانش چندانی در نظریه های نوین نقد دارند و نه از صناعات بلاغی دورانهای مختلف تاریخی در ایران/اگر جلسه ای برای نقد کتابهای ایشان بگذارید حاضرم بیایم و حرفهایم را اثبات کنم
  • سیامک مرادی ۲۳:۲۹ - ۱۳۹۸/۱۱/۰۲
    به راستی که نقش دکتر پاینده در معرفی نقد ادبی علمی انکارناپذیر است. کتاب‌های متعدد این مؤلف و مترجم پرکار و صاحب فکر مانند سه گانه داستان کوتاه در ایران و همین کتاب دوجلدی نظریه و نقد ادبی بسیار راهگشا بوده اند. خدا ایشان را برای جامعه ادبی ما حفظ کند.
  • نیلوفر ۰۹:۳۹ - ۱۳۹۸/۱۱/۰۳
    ادبیات را در دانشگاه می جستم، اما در کتاب های دکتر پاینده پیدا کردم. کلاس های دانشگاه نتوانست چیزی بیشتر از یک مشت اسم و تاریخ تولد به من بیاموزد. از پاینده آموختم که چه جور معانی عمیق آثار ادبی را بیابم و درباره آنها بحث کنم. نویسنده این مقاله درست می گوید که پاینده در عرصه های مختلف نقد نامش را ثبت کرده.
    • رهگذر ۱۲:۴۵ - ۱۳۹۸/۱۱/۰۷
      امان از مریدان ذوب در مراد که او را به عرش یگانگی می رسانند.کشور ما پر است از اینگونه مرادها و مریدها!!
  • هدی ۲۰:۲۴ - ۱۳۹۸/۱۱/۰۳
    نکته خوبی که نویسنده می گوید اثر نقد بر رمان نویسی و استقبال از رمان است. نقد خوب می تواند به ادبیات کمک کند.

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.

برگزیده

پربازدیدترین

تازه‌ها