این نشست عصر دیروز (دوشنبه 28 بهمن) با حضور رضا ماحوزی، عضو هیئت علمی پژوهشکده مطالعات فرهنگی و اجتماعی وزارت علوم، تحقیقات و فناوری، خسرو باقری استاد فلسفه تعلیم و تربیت دانشگاه تهران و مصطفی حدادی یکی از مترجمان کتاب در سرای اهل قلم موسسه خانه کتاب برگزار شد.
در ابتدای نشست رضا ماحوزی معرفی کوتاهی از کتاب ارائه داد و گفت: این کتاب در سال 1963 بعد از گفتوگوها و نشستها درباره وضعیت دانشگاه در آمریکا نگارش شده است. نویسنده طی چند نوبت فصلهایی را اضافه کرده و در نهایت فصل بازخوانی ایده «ابردانشگاه» مطرح شد و کلارک کر در آغاز هزاره اخیر فصلی را اضافه کرد درباره دانشگاه آمریکایی و راهی را که در پیش گرفت عرضه کرده است.
سپس سیدمصطفی حدادی، مترجم کتاب «کاربردهای دانشگاه» درباره انتخاب این اثر برای ترجمه گفت: یک دهه از عمر ترجمه این کتاب میگذرد. این کتاب مانند هر اثر دیگر در کانتکست (زمینهگرایی) زمان و جغرافیایی نویسنده بسیار حائز اهمیت است. تقریبا قرن بیستم از صدسالهای خاص تاریخ است و در بازه زمانی کوتاه رخدادهای عجیب اتفاق افتاد. در طول این صد سال، دنیا به خود مکتب کمونیسم را میبیند که در بازه زمانی 50 ساله به رشد و افول میرسد. دو جنگ جهانی در این بازه زمانی رخ داده است که آن هم خاص است. در همین دوره تاریخی رشدی در جمعیت رخ میدهد و جمعیت زمین سه برابر میشود و در این بازه زمانی علم پیشرفت کرده است.
او افزود: این رخدادها با جنبشهایی که در حوزه آی تی اتفاق افتاد دگرگون شد. روابط سیاسی تغییر کرد و سازمان ملل شکل گرفت. مولف در این دوره با تبعات این اتفاقات مواجه میشود. در این دوره تاریخی بحث مطالعات آینده مطرح میشود که مورد توجه اندیشمندان قرار گرفت. در لابهلای مباحث کلارک کر افقی را برای روند دانشگاه در مقابل خود دید و جریانی را بر تاریخ حاکم شد توصیف میکند.
مترجم کتاب «کاربردهای دانشگاه» با بیان اینکه جنبش آزادیخواهی در این برهه تاریخی رخ داده است، گفت: اعتراضاتی در این قرن شکل گرفت مانند اعتراضات به حضور آمریکا در جنگ ویتنام که موج نخست میان دانشجویان است و فردی مانند کلارک کر به این موضوع پرداخت و طرح جدیدی از دانشگاه پیش رو خود قرار داد و ایده ابردانشگاه را مطرح میکند. این ایده ابردانشگاه در مقابل اصطلاح «مولتی ورسیتی» مطرح شده است.
حدادی ادامه داد: مولف در دل مفهوم دانشگاه به پلورالیسمی بودن آن تاکید و تلاش کرده بگوید که دانشگاه پلورالیسم را در هدف خود خلاصه کند. او اعتقاد داشت رئیس دانشگاه باید یک رهبر سیاسی و فردی فعال باشد و لذا در طول این فصول تلاش میکند تا این مفهوم مولتی ورسیتی را به لحاظ محتوایی باز کند. یکی از موضوعاتی که نویسنده تاکید دارد استقلال دانشگاه در حین داشتن روابط با نهادهای بیرونی است.
او با اشاره به اینکه روی نظرات نویسنده مقالاتی نگارش شده است، اظهار کرد: این کتاب با آن مقالات میتواند یک تدوین آزاد دیگری داشته باشد. در طول فرایند ترجمه به این نتیجه رسیدیم که باید روی فصلها تحقیق بیشتری صورت بگیرد. برای ترجمه تیمی شکل بگیرد؛ به عنوان مثال بخشی از کتاب اصطلاحات ادبی بود لذا باید ویراستار ادبی در چیدن کلمات در فصلهای اول کتاب حضور داشته باشد.
مفهوم ابردانشگاه گویا نیست
در ادامه خسرو باقری، استاد دانشگاه تهران که به عنوان منتقد در این نشست حضور داشت بیان کرد: مفهوم ابردانشگاه برای مولتی ورسیتی گویا نیست و ما از این واژه مفهوم بزرگتری را درک میکنیم. در واقع نویسنده این ایده را نفی کرده است و در حقیقت با ایده وحدت مشکل دارد و میخواهد کثرت را به جای وحدت بگذارد. این نگاه یک رویکرد فلسفی است و به دیدگاه ویلیام جیمز و پراگماتیسم (عملگرایی) او بازمیگردد. به دلیل اینکه پراگماتیستها درباره جهان این دیدگاه را دارند که جهان آشوبناک است و یا از جهانهای متفاوت سخن میگویند.
او افزود: نویسنده با دیدگاه وحدتگرا و توحیدی مخالف است. در یک نگاه متافیزیک ویلیام جیمز به تکثر معتقد است. او از این زمینه متافیزیکی نویسنده الهام میگیرد و در اینجا یونیورستی به مولتی ورسیتی تبدیل میشود. برای مثال در کتاب این واژه به ابردانشگاه ترجمه شده که اشتباه است و صحیح آن «جهان متکثر» است. ما اگر بخواهیم دانشگاه را بفهمیم باید از اثر بیرونی گذاشتن آن را ببینیم یعنی به عبارتی مکانیسم آن را و نه اثر درونی.
او از ضبط اشتباه برخی نام به صورتهای مختلف به عنوان یکی از مشکلات کتاب نام برد و افزود: برای مثال بولونیا در جایی بلوگنیا ترجمه شده است. یکبار هم واژهای به حکومت مطلقه ترجمه شده که صحیح آن حکومت اشرافی است. جملاتی از کتاب جا افتاده است و اساسا کسی که کتاب را تجدید چاپ میکند باید ویرایش اساسی روی آن صورت و با متن اصلی منطبق کند.
این استاد دانشگاه سپس به نکات محتوایی کتاب اشاره کرد و افزود: نویسنده میخواهد کارکردهای دانشگاه را بیان کند؛ یعنی استفاده و بهرههای دانشگاه را بگوید. نیومن در انگلستان و آکسفورد ایده دانشگاه حقیقتگرا را مطرح کرد. به عقیده اینها علم حقیقتی در جهان است که میخواهیم حقیقت را کشف کنیم و دانشگاه جای یادگیری حقایق است. هومبولت در آلمان دانشگاه برلین را تاسیس میکند و عقیده داشت دانشگاه برای پژوهش است. نویسنده میگوید در آمریکا اتفاق سومی میافتد که دانشگاه دیگر نه برای حقیقتجویی است و نه برای پژوهش. مسئله دیگر اینجا تکثر و سازگاری با شرایط مختلف است.
به عقیده باقری در حال حاضر به سمت دانشگاههایی میرویم که هم خدمتگزار علم است و هم به عبارتی به دنبال سود میگردد. او در این باره افزود: نویسنده کتاب معتقد است دانشگاه جدید باید درآمدزا باشد. شاید دانشکدههای پزشکی و مهندسی درآمدزا باشد، اما این موضوع که آن را برای دانشگاههای فلسفه، ادبیات و علوم اجتماعی الگو کنیم که همه درآمدزا باشند یک فاجعه خواهد بود و جامعه ما بدون تمیز و تمایز وارد این معضل شده است.
نسبت دانشگاه با جامعه چیست؟
رضا ماحوزی عضو هیئت علمی پژوهشکده مطالعات فرهنگی و اجتماعی وزارت علوم، تحقیقات و فناوری در پایان این نشست گفت: خوشبختانه واژههایی که یک دهه پیش برای مترجمان ناشناخته بود به دلیل کثرت ادبیاتی که به وجود آمده جاافتاده و مترجمان با واژهها آشنا شدهاند. به دلیل اینکه کتاب توسط یک پژوهشگر نگارش شده، انتظار داشتیم فضای آموزش عالی به خوبی مطرح شود، اما گاهی خواننده با یک ابهام مواجه میشود.
او با اشاره به محتوای کتاب افزود: بر حسب دغدغهای که خودم دارم دنبال این بودم کلارک کر در مقابل الگوهای جهانی چه الگویی را معرفی میکند. این کتاب همزمان با تاسیس دانشگاه پهلوی شیراز نگارش شده و میدانیم تاسیس این دانشگاه مصادف با انقلاب سفید است و شخص شاه از سیاستگذاران این درخواست را داشته که الگوی نظام آموزش آمریکا را دنبال کنند.
این پژوهشگر بیان کرد: کلارک کر ما را متوجه اتقاقی میکند که در جنگ جهانی دوم برای آمریکا افتاد. سفارشهای پژوهشی متعددی از بیرون به دانشگاه شد. دانشگاه بر حسب این الگو یکباره از الگوی آموزشی به الگوی پژوهشی در آمریکا تغییر وضعیت داد. الگویی که با الگوی آلمانی متفاوت بود. ما در الگوی آلمانی با یک نگاه ناسیونالیسمی مواجه هستیم اما کلارک کر به دانشگاه وحدت طلب آلمانی حمله میکند. در الگوی آمریکایی کثرتی مطرح است که گویی هیچ ارتباطی با هم ندارند.
او به نسبت دانشگاه با جامعه اشاره و تصریح کرد: تیپ متفاوتی که کر از آن سخن میگوید، تیپی است که با طبقه متوسط دموکراسیخواه متناسب است. طبقه متوسط دموکراسیخواه که میگویند متناسب با رشد جامعه آمریکایی به دنبال آرمانخواهی خود هستند. دانشگاه باید بتواند ارزشهای طبقه متوسط آمریکا را راهنمایی و تاکید میشود دانش قدرت طبقه متوسط را توسعه دهد. یعنی در الگویی متفاوت دانشگاه سعی میکند دموکراسی را تثبیت کند.
ماحوزی با توجه به ارائه الگوی دانشگاهی در ایران بیان کرد: ما بعد از اینکه در 1347 انقلاب آموزشی را بنا کردیم کالجها را توسعه دادیم. اما اگر وجه سه گانه کلارک کر یعنی پژوهش، آموزش و مسئولیت اجتماعی را نگاه کنیم عمده توجه در دانشگاه به آموزش است. سیاست دانشگاههای ما در آن زمان پیروی از الگوی آمریکایی است. دانشگاهها استقلال خود را نداشتند و پژوهشمحوری امری تشریفاتی بود.
عضو هیئت علمی پژوهشکده مطالعات فرهنگی و اجتماعی افزود: بعد از انقلاب فرهنگی در چهار دهه اخیر علاوه بر مشکلات اقتصادی، فریاد جامعه مطرح است که نسبت دانشگاه با جامعه چیست؟ این دانشگاه قرار است کدام مشکل را حل کند؟ در حال حاضر کیفیت جای خودش را دارد اما مسئله بازار مصرف است. امروزه صدای دانشگاهیان به گوش میرسد این نگاه بازاری سازی بنیان علم را به خطر میاندازد و به هرم علوم توجه نمیکند.
او در پایان با تقدیر از مترجم کتاب ««کاربردهای دانشگاه» گفت: این کتاب درسهای زیادی برای ساماندهی آموزش عالی در ایران، فهم وضعیت موجود و آنچه در جهان اتفاق میافتد دارد. ما با این کتاب متوجه میشویم قدرت نظام آموزش عالی آمریکا آن قدر زیاد است که مدلهای آلمانی، فرانسوی و روسی متاثر از قدرت دانشگاه آمریکایی است.
نظر شما