کتاب «فیزیک و فلسفه» بدون بهرهگیری از روابط پیچیده ریاضی نشان میدهد که چگونه فیزیک کوانتومی ما را به تجدید نظر در مفاهیمی مانند فضا، علیت و مفاهیمی که در فلسفه سنتی بدیهی انگاشته میشود، وامیدارد.
در این کتاب نویسنده، بدون بهرهگیری از روابط پیچیده ریاضی، مبانی فلسفی انقلاب کوانتومی در مفاهیم فیزیک کلاسیک را در دسترس اندیشهورزان قرار میدهد.
دسپانیا گزارشی از اصول بنیادین فیزیک معاصر بهویژه مکانیک کوانتومی را همراه با استلزامات فلسفی آن ارائه میکند. مهمترین مشخصه فیزیک کوانتومی از دیدگاه نویسنده «جداییناپذیری (درهمتنیدگی)» است، که مستلزم مرزبندی روشن میان تعاریف گوناگون از واقعیت و معرفت به آن است. از این رو با نظریههای گوناگون معرفت مانند کانتیسم، نئوکانتیسم، ماتریالیسم و مانند آنها از منظر فلسفه کوانتومی مواجه میشود.
کتاب «فیزیک و فلسفه» 19 فصل اصلی دارد که عناوین آنها بهترتیب عبارت است از: «واقعیات فیزیکی و مسائل مفهومی مرتبط با آنها»، «فرارفتن از محدودههای چارچوب مفاهیم آشنا»، «جداییناپذیری و قضیه بل»، «عینیت و واقعیت تجربی»، «فیزیک کوانتومی و واقعگرایی»، «قوانین جهانشمول و مسئله واقعیت»، «پادواقعگرایی و فیزیک»، «اندازهگیری و واهمدوسی، جهانشمولی بازنگری شده»، «تلاشهای گوناگون واقعگرا»، «گربه شرودینگر، دوست وینگر و واقعیت مستور»، «علم و فلسفه»، «انواع ماتریالیسم»، «توصیههایی از مکتب کانت»، «علیت و پیشگویی پذیری مشاهداتی»، «تبیین و پدیدارها»، «ذهن و اشیاء»، «تقابل رویکردهای عمل گرا ـ استعلایی و واقعیت مستور»، «ابژهها و آگاهی» و «بنیاد اشیاء»
نویسنده کتاب معتقد است که اگر مهمترین پرسش فلسفی انسان را پرسش از «هستی» یا «واقعیت» بدانیم، همه نظامهای فلسفی با طرح این پرسش قوام میگیرند و با پاسخ به آن توسعه مییابند. هرچند علم کلاسیک به طور مستقیم به این پرسش نمیپردازد، به طور ضمنی به آن پاسخی متناسب فهم عرفی میدهد، زیرا کلاسیک گرچه خود را متکفل پرسش از واقعیت نمیداند، توصیف آن را وظیفه اصلی خود میشمارد. با ظهور مکانیک کوانتومی، پرسش از هستی به پرسشی در خصوص روش و حیطه اعتبار نتایج علمی بدل میشود و دانشگران نیز مانند فیلسوفان خود را ناچار به موضعگیری در برابر این پرسش میبینند.
در کتاب حاضر خواه ناخواه از یک لحاظ به حوزه متافیزیک نزدیک میشویم، زیرا به واقع بخشی از اطلاعاتی که فیزیک معاصر به روشنی به دست میدهد، آن طور که خواهیم دید، برای تمایزی سنجیده میان دو مفهوم از واقعیت، مطلقاً ضروری است. یکی از آنها واقعیت هستیشناختی است، یعنی مفهومی که هنگام فکر کردن به عبارت «آنچه مستقل از وجود ما موجود است» یا هنگام بیان این عبارت به طور تلویحی، به آن اشاره میکنیم. دیگری واقعیت تجربی، عبارت است از مجموعهای از پدیدارها، یعنی همه آنچه تجربه انسانی مورد تأیید علم به آن دسترسی دارد.
مهمترین نتیجه این کتاب آن است که گرچه معرفت علمی هرگز نمیتواند واقعیت مستقل از ذهن (فینفسه) را حقیقتاً توصیف کند، وجود این واقعیت غایی (واقعیت مستور) از لحاظ مفهومی ضروری است. با نظریه واقعیت مستور (در برابر واقعیت تجربی)، وی فضای فراخی برای دین، شعر و دیگر شیوههای بیان واقعیت میگشاید که نهتنها جذابند، بلکه در فهم مبانی نظری فیزیک نیز راهگشا هستند.
کتاب فیزیک و فلسفه اثر برنارد دسپانیا ترجمه رسول رکنیزاده، در 694 صفحه، تیراژ 990 نسخه با قیمت 95 هزار تومان به همت انتشارات ققنوس منتشر شده است.
نظر شما