بر اساس آن چه در کتاب «گفتوگوی علم و دین» آمده است، برخی مدافعان باورهای دینی، رابطه بین علم و دین را به صورت رابطهای هماهنگ و موافق ترسیم کرده و ادعا میکنند که علم، تنها در فرهنگی دینی مانند مسیحیت میتوانسته است چنین رشد کند.
تاریخ منازعه بین دین و علم (1874) و تاریخ جنگ علم با الهیات در جهان مسیحیت (1896). نویسنده کتاب نخست، جان ویلیام دراپر که شیمیدان و تاریخنگار نیویورکی است، به کلیسای کاتولیک برای آنچه وی «خصومت چندین قرن آن با علم» مینامد، حملهور شده و ادعا کرده که انزجار واتیکان از علم باعث شده که دستهای کلیسا به خون آلوده شود. در کتاب دوم هم تاریخنگار آمریکایی اندرو دیکسون وایت رابطه مسیحیت و علم را به مثابه مجموعهای از جنگها و دشمنی به تصویر کشیده است.
کتاب «گفتوگوی علم و دین» در خصوص چالشهای موجود در مباحث علم و دین و تقابل آن دو تهیه و تدوین شده است. این اثر ابتدا کلیسای قرون وسطا را در مواجهه با سنت کلاسیک، سنت آگوستین را جربیکن و استعاره ندیمه موردبررسی قرار داده و به نظریه گالیله، کلیسا و کیهان اشاره میکند. در ادامه نویسنده به بازنگری در سفر آفرینش و زمینشناسی، نظم طبیعت و طبیعت نظم در بریتانیای قرن نوزده میپردازد. در خاتمه نوشتار پیش رو جابهجایی داروینیسم و مسیحیت را ذکر کرده و علم، معجزه و مناقشه سنجش دعا را مورد ارزیابی قرار میدهد. انسانهای ماقبل آدم، مباحث آمریکایی در مورد وحدت و قدمت بشر از موضوعات جالب توجه این مجموعه به شمار میرود.
بر اساس پژوهشهای صورت گرفته، برخی مدافعان باورهای دینی تا آنجا پیش رفتهاند که رابطه بین علم و دین را به صورت رابطهای اساساً هماهنگ و موافق ترسیم میکنند. اینان ادعا میکنند که علم، تنها در فرهنگی دینی مانند مسیحیت میتوانسته است چنین رشد کند، چرا که در دین، اعتقاد به جهان قانونمند و منظمی که توسط موجودی الهی خلق و هدایت میشود، به طور گسترده وجود داشته است.
خلاصه آنچه در این کتاب میخوانیم: «بحث درباره معجزه و دعا در قرن نوزدهم به وضوح به مفروضات علمی و دینی آن دوره گره خورده بود. مناقشه سنجش دعا احتمالاً در دورهای پدید آمد که طبیعتگرایی علمی در بالاترین حد خود در عصر ویکتوریا بود. نظریه اتمی و قانون بقای انرژی، اعتماد به جهان مکانیکی و قابل پیشبینی را تثبیت کردند. ظهور علاقه به قدرتهای ذهن و روح در اواخر قرن نوزدهم بحث در خصوص دعا را از فضای بدبینی مفروض پیشین خارج کرد و فضای باز جدیدی فراهم آورد. اما مفروضات پیشین هرگز ثابت نمیمانند و پیشرفتهای قرن بیستم هم در حد خود ماهیت این بحث را تحت تأثیر قرار دادند.
در میان دانشمندان قرن بیستم هم جهان مکانیکی عصر ویکتوریا و هم ایده ذهن نیمه خودآگاه که به واقعیت غیر مادی نگاه مساعدی داشت، مورد اقبال قرار نگرفت. پیروزی فیزیک جدید باعث شد که مدل کلاً جبرگرایانه جهان که مورد قبول «تیندال» بود، زیر سؤال رود. همچنین شکست پژوهشهای مربوط به روان در کسب جایگاهی برای خود در میان جامعه علمی در قرن بیستم، امید پژوهشگران این حوزه را به باد داد.
با وجود این شاید بتوان به تحلیلی کلان دست یافت. منازعات عصر ویکتوریا بر سر معجزه و دعا از آن رو رخ داد که بنظر میرسید ارزشهای مسیحی با ارزش های علمی با هم در تنازع هستند؛ دانشمندان جهانی را ارج مینهادند که قابل شناخت باشد و تلاش میکردند که آن جهان را بیشتر و بیشتر بشناسند و بشناسانند. از سوی دیگر مسیحیان خداوندی را تقدیس میکردند که مراقب مؤمنان است و در زندگی این جهان مداخله میکند.
ماجرای سنجش دعا در زمان خود مناقشهبرانگیز شد، زیرا درک این امر دشوار بود که چگونه خداوند میتواند بر جهان تأثیرگذار باشد؛ بدون آن که الگوهای شناخته شده نظم طبیعی را برهم بزند. بنظر میرسد در این مباحث تعارض بنیادین وجود دارد که همه افراد را ملزم میکند که بین فعال مایشاء بودن خدا و جهانبینی علمی یکی را انتخاب کنند. اما در انتهای قرن نوزدهم این تعارض فروکش کرده بود، حال میشد همزمان از فعالیت خداوند و اعمال قدرت او بر جهان و الگوی منظم جهان طبیعت سخن گفت.»
کتاب «گفتوگوی علم و دین»، اثر«دیویدلیند برگ» و «رونالد نامبرز» با ترجمه «فریبرز محرمخانی» و «فاطمه یوسفی راد»، در 335 صفحه، با شمارگان 500 نسخه، به قیمت 44 هزار تومان با همکاری انتشارات بوستان کتاب چاپ و منتشر شده است.
نظر شما