اصولا سبک و سیاق و شیوه نوشتاری کلاریس لیسپکتور را نامتعارف و ابتکاری میدانند. اگر ممکن است توضیحاتی در این باره ارائه کنید.
به نظر میرسد که کلاریس برداشتی کاملا شخصی و ویژه از روایت و زبان رماننویسی دارد که شاید زندگی پرفرازو نشیب نویسنده دلیل آن باشد؛ به همه پیشنهاد میکنم پس از خواندن کتاب کمی درباره کلاریس لیسپکتور و زندگیاش مطالعه کنند. گویا زبان رایج گفتار یا حتی نوشتار برای رساندن چیزی که در ذهن او میگذرد کافی نیست و به همین دلیل او به سراغ آفرینش واژه، درهمریختن روایت و دستور زبان و کاربست عناصر ناانسانی در کنار شخصیتهای انسانی میرود تا بتواند دنیای خودش را همانگونهای روایت کند که در ذهنش و برای خودش روایت میکند.
به همین دلیل است که خواندن کارهای او دشوار به چشم میآید. کلاریس را نمیتوان صرفا برای لذت خواند. هنگامی که کارهای او را به دست میگیرید، باید آماده درک و رویارویی با یک دنیای کاملا نو باشید، دنیایی که اگرچه وام گرفته از دنیای پیرامون ما و نویسنده است اما جنس دیگری دارد، جنسی که ما نمیدانیم چیست و شاید حتی تا پایان کار متوجه چیستیاش نمیشویم. تنها میتوانیم خطوطی را از عناصر روایت تا رخدادهای دنیای بیرون بکشیم و حدس بزنیم کلاریس دارد از چه سخن میگوید. زبان کلاریس معماهایی را مطرح میکند که خواننده با به کارگیری سرنخهای دنیای بیرون از داستان نمیتواند سر از کار آن معماها دربیاورد پس برای رمزگشایی تنها یک راه دارد، دنبال کردن سرنخهایی که نویسنده برایش گذاشته.
چرا شما سراغ ترجمه «مصائب جی.اِچ» فتید؟
خوشبختانه یا شوربختانه آشنایی من با کلاریس از راه خواندن نقدگونههایی بود که هلن سیسوی فرانسوی روی کارهایش نوشته است. بخشهایی از «مصائب جی.اِچ» را در کتابهای سیسو خواندم و بسیار کنجکاو شدم. کنجکاویام خیلی علمی یا نقادانه نبود بلکه بیشتر حسی بود چون هنگامی که کلاریس را میخوانی از دید احساسی باید فشار شدیدی را تاب بیاوری.
لیسپکتور احساساتی را به تو (دستکم به من) منتقل میکند که جایی در درون خودت حسشان میکنی اما نمیتوانی یک معادل بیرونی برایشان پیدا کنی. همین تکهتکههای روایت باعث شدند که بخواهم تمام رمان را بخوانم تا بفهمم جریان چیست که خیال باطلی بود چون تمام رمان با همین تکهتکهها نوشته شده و درک آن دشوار است اما ناممکن نیست؛ کافی است به عنوان خواننده از جایگاه «من همه چیز را درک میکنم» پایین بیایید و ندانستن را تمرین کنید و دنیای داستان را از خود داستان بیاموزید، درست مانند کودکی که دارد همه چیز را از پیرامونش یاد میگیرد. پس از خواندن ترجمه انگلیسی رمان برای مدتی طولانی تلاش کردم تمام کار را به زبان فارسی در ذهنم تجسم کنم. به یک بیماری مانند شده بود و از همینرو هم بود که ترجمه را آغاز کردم.
برخی این اثر را جزو رمانهای عرفانی لیسپکتور میدانند به نظر شما هم «مصائب جی. اچ» در زمره رمانهای عرفانی قرار میگیرد؟
پاسخ این پرسش را صرفا از دید شخصی خودم و با سواد اندکم از عرفان باید بدهم. من چیزی از عرفان شرقی در این اثر ندیدم، اما عرفان مسیحی (آیا اصلا چنین چیزی وجود دارد؟) شاید در لایه هایی از کار دیده میشود چون نام رمان و برخی ارجاعات میان متنی آشکارا به مسیحیت برمیگردد. هرچند، برداشت من از کتاب چیزی فراعرفانی است. هنگام خواندن این کار به نظرم رسید (البته به این نکته هم توجه داشته باشید که من نقدهای سیسو روی کلاریس را بسیار خواندهام و بیشک نوشتههای او تاثیر بسیاری در برداشت من داشته) کلاریس در پس آفرینش مفهومی کاملا شخصی و درونی از عشق است، گویی مصمم است برداشت جدیدی از تعریف عشق ارائه کند. کلاریس به همه چیز عشق میورزد و این عشق مانند آن تعریف همیشگی پیوندی برپایه دادن و گرفتن نیست. کلاریس تنها عشق میدهد بدون این که منتظر یا نگران دریافت چیزی باشد، به باور سیسو، عشقی مادرانه با پذیرش «دیگری» همانگونه که هست. آیا این نگاه به عشق نگاهی عرفانی است؟ شاید هست! شاید این عشق حتی از عرفان هم فراتر میرود!
این رمان به گونهای نوشته شده است که جمله آخر هر فصل آغازیست برای فصل بعدی، گویی هر فصل بخشی جداگانه است و در عین حال به فصل بعدی مرتبط میشود. نظر شما در این رابطه چیست؟
یکی از گیج کنندهترین عناصر «مصائب جی. اِچ» ریخت کار است. هنوز هم نمیدانم میتوان به این کار گفت رمان یا فلسفهای شاعرانه! مرز بین این دو دست کم برای کلاریس روشن نیست.
انتخاب آغاز و پایان هر فصل مانند انتخاب عناصر حاضر در رمان است: مرتبط اما در عین حال دور از ذهن. زن، سوسک، تاریخ، عشق و خدا در این کار حضور دارند و برای پیوند تمام اینها باید به تمام جوانبشان اندیشید. فصلهای رمان هم همینطور به هم پیوند خوردهاند، با خطوطی ناپیدا اما محسوس و یکی از سرنخها برای یافتن رد این خطوط همین جملههای آغاز و پایان هر فصل هستند که گاهی از دید من تمام آن فصل را خلاصه میکنند.
از دید شما چرا این رمان در بین رمانهای مطرح برزیلی قرار گرفته است؟
به باور من برای اینکه یک رمان در فهرست کارهای مطرح در یک کشور یا در یک زبان قرار بگیرد باید هم در ریخت و هم در معنا دگرگونی ایجاد کند و این دگرگونی باید هدف ویژهای را دنبال کند. این رمان برای ادبیات جهان مهم است چراکه کلاریس تلاش میکند به خواننده ثابت کند که همیشه حق با او نیست، که همیشه دنیا پیشبینیپذیر نیست، که همیشه قدرت در دست تو نیست. کلاریس در زبانش جریان سیالی را میآفریند که میتواند تا بینهایت جریان داشته باشد و جنگ قدرت همیشگی میان خود و دیگری را از میان میبرد چرا که در بخشهایی از روایت زن قدرت را نمیخواهد، دیگر هیچچیز نمیخواهد چون میخواهد تعاریف پیشین را بشکند پس دگرگونی را از خودش آغاز میکند، مانند نویسنده که دگرگونی را از زبان و ریخت اثرش آغاز کرده است. نکته دیگری که درباره این کار و دیگر کارهای کلاریس اهمیت دارد این است که میتوان آنها را از دیدگاههای گوناگونی بررسی کرد: هویت جنسی، ساختاراگرایانه، پساساختارگرایانه، فمینیستی و بسیاری دیگر.
- «مصائب جی. اچ» را یکی از تکان دهندهترین رمانها میدانند. شما فکر میکنید دلیل این امر چیست؟
به دلیل تمام چیزهایی که در پرسشهای پیشین مطرح کردم «مصائب جی.اِچ» میتواند شما را حسابی بترساند چراکه پس از خواندن کار نمیدانید حالا باید کدام تعریف از دنیا را بپذیرید، دنیایی که دارید در آن زندگی میکنید یا دنیایی که با کلاریس در آن سفر کردهاید و این تکاندهنده است، شک به هرآنچه که تا به حال گمان میکردید واقعیت است تکان دهنده است.
برای ترجمه این رمان با چه مشکلات و موانعی روبهرو شدید؟
ترجمه این کار بسیار دشوار بود، زبان کتاب و واژهگزینیِ آن فاصله زیادی از زبان گفتار و حتی نوشتار معمولی داشتند و شمار واژگان جدیدی که کلاریس خودش ساخته بود بسیار بودند. حتی دستور زبان و جایگاه واژه ها در کار کلاریس درهمریخته است. به همین دلیل، در بسیاری از موقعیتها مجبور شدم واژهگان را توضیح دهم و جملههایی با دستور زبان درهمریخته بنویسم تا شاید بتوانم حس روایت کلاریس را منتقل کنم. اگر تصمیم میگرفتم زبان ترجمه را به فارسی کاملا روان برگردانم به کلاریس خیانت میکردم و اگر زبان ترجمه روان نبود، به عنوان کسی که تصمیم دارد به ترجمه کتاب در ایران ادامه دهد به خودم خیانت میکردم و اگر میانهروی میکردم نیز به هردومان. من برای وفاداری بین خودم، کلاریس و زبان، کلاریس را انتخاب کردم.
نشر حکمت کلمه کتاب «مصائب جی. اِچ» اثر کلاریس لیسپکتور را با ترجمه نیلوفر خسرویبلالمی در 500نسخه، 242 صفحه و با قیمت 43000 تومان منتشر کرده است.
نظر شما