نویسندگان معروف، ویلاهای لوکس، و فرار از کرونا؛
انتقاد مردم فرانسه از برنده جایزه گنکور برای ترک پاریس و حضور در خانه ویلاییاش
مردم و نویسندگان فرانسوی از لیلا سلیمانی برای ترک پاریس و حضور در خانه ویلاییش انتقاد و او را به ماری آنتوانت تشبیه کردند.
سلیمانی، که برنده جایزه گنکور برای کتاب «لالایی» است، در مجله لوموند نوشت که چگونه پاریس را ترک کرده است و به همراه فرزندانش از تاریخ سیزدهم مارس در خانه ویلایی در منطقهای ساحلی ساکن شده است و اوضاع را به داستان «زیبای خفته» تشبیه کرده است: «امشب نتوانستم بخوابم. از پنجره اتاق خوابم سپیده صبح را دیدم که روی تپهها سایه انداخت. درختهای لیمو هم اولین شکوفههایشان را زدهاند.»
داریسک هم در مجله لوپوینت نوشت که ماشین پلاک پاریس خود را در گاراژ خانه ویلاییاش پنهان کرده است و از ماشین دیگری استفاده میکند که پلاک آن شهر را دارد: «به دیدن دریا رفتیم. سنگین، محکم و بیتفاوت به ساحل میکوبد. هیچکس در ساحل نیست. تصویر سیارهای بدون انسان را روبهروی خود میبینم.»
نواحی روستایی فرانسه به پاریسیهایی که تلاش میکنند در شرایط بد ویروس کرونا از پاریس بگریزند روی خوش نشان نمیدهند و در حالی که ایستگاههای پلیس برای جلوگیری از خروج پاریسیها از شهر تلاش میکنند نوشتههای سلیمانی و داریسک مورد انتقاد خوانندگان و همکاران نویسنده قرار گرفته است.
نیکول کِنل، خبرنگار در توییتر نوشت: «مردم بیچاره! همه چی در آپارتمان 15 متری شما خوب است؟ برای گذراندن وقت و کم کردن فشار قرنطینه میتوانید خاطرات نویسندهای را بخوانید که در خانه ویلایی کنار ساحلش برای شما مطلب مینویسد.»
فلیکس لمیتره، نویسنده نوشت که تفکر و تعمق درباره افق، آنطور که سلیمانی توصیف میکند مزیتی طبقاتی است و عکسهای نویسنده از خانه ساحلیاش برای کسانی که در خانهای کوچک زندگی میکنند و منظره هرروزهشان آپارتمان روبهرویی است اصلاً جذاب نیست.
تجربه نویسنده «لالایی» از قرنطینه در خانه ویلایی در جهانی موازی میتواند رویای برادران گریم، خالق سیندرلا و شنلقرمزی باشد. حداقل در این شرایط ما تجربهای شبیه تجربه خانم لیلا سلیمانی داریم. ما از طبقه ضعیف جامعه هستیم؛ درخواست آزادی داریم و امیدواریم با درایت در این شرایط سخت زنده بمانیم و ماری آنتوانتی که در روستا نقش یک کشاورز را بازی میکند موجب آسایش و راحتی خیال مردم نمیشود.
گاهی روشنفکران نخبه بیپروا عمل میکنند، انگار انقلاب فرانسه در بعضی از نقاط کشور رخ نداده است و فقط یک طبقه خاص از جامعه باید در طول زمان عذاب بکشند و اتفاقات دوره خود را تجربه کنند.
از پنجره خانه من آسمان مشخص نیست. ساختمان روبهرویی کثیف است، و خیابانهای خالی وجودم را پر از اضطراب میکند. زندگی سخت، در دهه چهارم زندگی، و مرگ در تنهایی در آپارتمانی دوخوابه اصلاً وسوسهانگیز نیست. شاید در تپههای طلایی ویلای لیلا سلیمانی نیستیم اما در حال تجربه حقیقتِ تلخ زمان کنونی هستیم.»
نظر شما