تامین هزینههای بالای درمان برایم دشوار است
شهرام اقبالزاده از مترجمان و نویسندگانی است که این روزها شرایط جسمی خوبی ندارد و به همراه همسرش تحت درمان است و تا بهحال هزینههای زیادی را متقبل شده است. او در این باره میگوید: کرونا نشان داد ساختار اقتصادی اجتماعی سیاسی جهانی دچار بحرانی بسیار عمیق است و یکی از نقاطی که بحران عمیقی دارد کشور ماست که با وجود انواع تحریمها و رکود قبل از تحریم با مشکل کرونا هم مواجه شده است. و این مساله تاثیرات نامطلوبی بر صنعت نشر گذاشته به طوریکه قبل از انقلاب با 33 میلیون جمعیت تیراژ 100 هزار نسخه داشتیم و الان با 80 میلیون جمعیت و افزایش تعداد دانشجوها و دانشآموزان تیراژ کتابها 500 تا 100 نسخه شده است. و با شیوع کرونا همین مقدار تیراژ را هم نداریم و ناشران کتاب چاپ نمیکنند.
او میافزاید: در یک مقاله دیدم که نوشته بود، نشرها نباید کتاب بپذیرند و باید تیراژ را پایین بیاورند چون فروش دچار مشکل شده و کرونا آن را تشدید کرده است. در این شرایط و اگر کسی صرفا به نوشتن و ترجمه بپردازد و دو یا سه شغله نباشد از پس زندگیاش برنمیآید. دولتی که میخواهد مشکل معیشتی مردم را با دادن یک میلیون وام حل کند چه کمکی به اهل قلم میکند؟ من در حال حاضر بیمارم و برای رفع تومورم دستم باید آناناس بخرم و قیمت دوتا آناناس هم 80 هزار تومان است. من که حقوق دولتی ندارم و زندگیام را از راه فعالیتهای فرهنگی میگذرانم و دبیر و مشاور دو نشر هستم و از روی تیراژ حقوق میگیرم. وقتی پذیرش کتابی نباشد و تیراژ پایین باشد، با این هزینه بالای درمان و این وضعیت جسمی که دیگر نه میتوانم بخوانم نه بنویسم چگونه باید زندگی کنم درحالیکه بیمهای هم ندارم و هزینههای درمانم را باید آزاد پرداخت کنم؟
نشر در معرض ورشکستگی کامل است
به گفته اقبالزاده، تا وقتی خرد جمعی بر مملکت حاکم نشود، این خودی و نخودی و بیخودی کنار گذاشته نشود، فضا باز نشود، در داخل تفاهم و همبستگی ملی ایجاد نشود و در منطقه تنشزدایی نشود روز به روز وضع بدتر میشود. نشر از جمله شغلهایی است که در معرض ورشکستگی کامل است و باید بودجهای تخصیص یابد تا این قشر نابود نشوند.
هیچ مترجم و نویسنده کتاب کودکی بیشتر از حقوق پایه کارگری درآمد ندارد
محمود مزینانی از مترجمان باسابقه ادبیات کودک و نوجوان نیز که تنها منبع درآمدش ترجمه کتاب است، درباره شرایط معیشتی مترجمان حرفهای مانند خودش میگوید: فکر نمیکنم هیچ مترجم و نویسندهای که در حوزه کتاب کودک فعالیت میکند بیشتر از حقوق پایه کارگری، درآمد بیشتری داشته باشد. و در بهترین حالت که پرکار باشد درآمدش بیشتر از حقوق کارگری نیست حالا حساب کنید با گرانی کاغذ و شیوع ویروس کرونا و تاثیرش بر فروش کتاب و بازار نشر، وضعیت مترجمان و نویسندگان حرفهای این حوزه چگونه میشود؟ مثلا من که 30 سال است در زمینه ترجمه کتاب برای کودکان و نوجوانان فعالیت میکنم و همیشه تعدادی کتاب برای ترجمه در دست دارم. اگر در طول سال حداکثر سه کتاب ترجمه کنم، آیا درآمدش کفاف مخارج زندگی من در یک سال را میدهد؟
او میافزاید: از سویی سالهاست که ناشران خرید قطعی میکنند و مشکل اساسی ما هم فروش قطعی کار است. پولی که از ترجمه هرکتاب عاید ما میشود شاید بتواند کفاف دو ماه کرایه خانه را بدهد، سایر خرج و مخارج بماند. افرادی که آب باریکه و حقوق مستمری دارند تاحدی وضعشان نسبت به ما بهتر است. باید بازار کتاب یا نشر تحولات اساسی پیدا کند تا از این وضعیت خارج شود و مترجم حرفهای بتواند با ترجمه یک کتاب 200 صفحهایی مخارج یک سال زندگیاش را تامین کند. چون برای ما که آلوده این کار شدیم و 30 سال است که ترجمه میکنیم تغییر حرفه امکانپذیر نیست. و در شرایط نامطلوب فعلی فقط از روی ناچاری و به خاطر علاقهای که داریم و باقیات الصالحات کارمان را ادامه میدهیم.
تاثیرات منفی اوضاع نشر بر زندگی پدیدآورندگان
محبوبه نجفخانی از مترجمان پیشکسوت و شناختهشده حوزه ادبیات کودک و نوجوان، که به صورت حرفهای به این کار میپردازد و تنها منبع درآمد شخصیاش ترجمه کتاب برای کودکان و نوجوانان است، نیز معتقد است اوضاع نامطلوب نشر تاثیرات منفی بر زندگی پدیدآورندگان و دستاندرکاران این حوزه گذاشته و میگوید: درحال حاضر بسیاری از ناشران، همه سرمایهشان را صرف چاپ کتاب کردهاند اما نتوانستهاند آنها را در نمایشگاه کتاب عرضه کنند و بفروشند و فروش اینترنتیشان هم آنقدر پایین است که جوابگوی هزینهای که کردهاند نیست و تا زمانیکه موجودی انبارشان کاهش نیابد یا سرمایهشان برنگردد تمایلی به چاپ کتاب جدید ندارند. وقتی که اینها میگویند نمیخواهند کتاب جدید چاپ کنند و حتی تجدید چاپهایشان هم منوط به کتابهای پرفروش و پرطرفدار میشود، چگونه مترجمان میتوانند درآمدی داشته باشند؟ درحالیکه در حالت عادی برای حضور در بازار اگر کتابی هم پرفروش نباشد وقتی تیراژش تمام شود، ناشر برای حضور در بازار آن را چاپ میکنند.
او در ادامه میافزاید: براین اساس در شرایط فعلی مترجمانی که از قبل یکسری کار داشتهاند و با ناشر صحبت کردند یا ناشر به آنها کتابی را برای ترجمه سفارش داده، فعلا کار دارند و اگر کتابهایی که طبق قرار داد در دست ترجمه دارند، تمام کنند بیکار میشوند چون ناشران سفارش جدیدی نمیدهند. و محل درآمد مترجم از بین میرود. مثلا من که مترجم قدیمی هستم فعلا نمیتوانم سراغ کار جدید بروم چون ناشر گفته فعلا مجموعههای پرطرفداری مانند جودی دمدمی و مدرسه عجیب و غریب را ادامه میدهد و کار جدید قبول نمیکند. و در این شرایط مترجمهای جوانتر زودتر بیکار میشوند.
مردم ترجیح میدهند پولشان را صرف خرید مایحتاج زندگی کنند تا کتاب
نجفخانی با بیان اینکه این مساله فقط مربوط به کرونا نمیشود، یادآوری میکند: مشکلات زیادی مانند گرانی کاغذ و زینک و ... دست به دست هم دادهاند و سبب شده خیلی از ناشران دست نگه دارند و کتاب جدیدی چاپ نکنند. مثلا من قبل از شیوع کرونا 20 کتاب ترجمه تصویری را به ناشر داده بودم اما به دلیل گرانی کاغذ آنها را تا بهحال منتشر نکرده است.
او در ادامه به درآمد مردم اشاره میکند و میگوید: با اینکه فروش کتاب بزرگسال قبلا فاجعه بود و الان بدتر شده اما بخش کودک و نوجوان هنوز هم فروش خود را داشت و مردم با مراجعه به نمایشگاهها و کتابفروشیها برای فرزندانشان کتاب میخردیدند و همین مساله هم سبب شد بسیاری از ناشران کتاب بزرگسال به سوی حوزه کتاب کودک گرایش پیدا کنند. اما الان فروش کتاب کودک هم خیلی محدود شده و شاید از 100 درصد خانوادهای که قبلا کتاب میخریدند 30 درصد توانایی خرید کتاب داشته باشند و 70 درصد ندارند. چون یا بیکار شدند یا افزایش حقوق ناچیزی که داشتهاند کفاف این تورم لجام گسیخته را نمیدهد و ترجیح میدهند پولشان را صرف خرید مایحتاج زندگی کنند.
مشکلات معیشتی سبب کاهش فروش اینترنتی کتاب شده است
نجفخانی میافزاید: بسیاری از افراد به خاطر ترس از آینده و اینکه نمیدانند چه اتفاقی میافتد، سرمایهای که دارند را محتاطانه خرج میکنند. آنها با درآمد محدودشان که محدودتر هم شده کمتر به سراغ محصولات فرهنگی میروند و ترجیح میدهند کتابها را از کتابخانههای عمومی یا کتابخانههای مدارس برای فرزندشان امانت بگیرند و میبینیم کتابفروشیها؛ چه بزرگ و چه محلی، فروششان خیلی کم شده حتی ناشران میگویند فروش اینترنتیشان هم کم شده حتی فیدیبو هم از این شرایط ناراضی است و میگوید با این شرایط ترس از آینده مردم پولشان را کمتر صرف خرید کالای فرهنگی میکنند و همه این فشارها نهایتا روی دوش پدیدآورنده میآید.
اعتماد مخاطب نسبت به آثار تالیفی از بین رفته است
او در این شرایط بد اقتصادی اوضاع مترجمان نسبت به نویسندگان را بهتر ارزیابی میکند و میگوید: سالهاست که نویسندگان نتوانستهاند آنطور که باید بچهها را به سوی آثار تالیفی جذب کنند و تعداد نویسندگانی که بچهها علاقه دارند آثارشان را بخوانند یا نویسندگانی که ناشر به آنها سفارش کار بدهد محدود است. از سویی کتاب خوب تالیفی هم که وارد بازار میشود مخاطب ندارد چون مخاطب به آن اعتماد ندارد و در این حوزه مخاطبسوزی شده است. درحالیکه ما کارهای تالفیی خوبی داریم که من از خواندنشان لذت میبرم هرچند ممکن است جذابیت کتاب خوب و پرطرفدار ترجمه شده را نداشته باشد اما ما نباید خودمان را با دیگران مثلا بهترین نویسندگان قدر خارجی مقایسه کنیم. چون ما تالیفات خوبی داریم که از تالیفات کشورهای همسایه به مراتب بالاتر است و نویسندگان ما خیلی قویترند اما اعتمادسازی در بین بچهها زمانبر است. و کار نویسندگان از مترجمان سختتر است چون باید اعتمادسازی هم بکنند. درواقع ترجمه بازار خودش را پیدا کرده است و سلیقه مخاطب خیلی جلوتر از نویسندگان ماست اما نویسندگان خارجی چون در مدارس به مراتب ارتباط بیشتری با بچهها دارند با سلیقه آنها آشنا هستند و به موضوعاتی می پردازند که برای بچهها جذاب است.
منتظر تجدید چاپ کتابهایم هستم تا کمک خرجی باشد
مجید عمیق نیز از مترجمان حوزه کودک و نوجوان است که بیشتر در زمینه علوم و فنون فعالیت میکند. او با اینکه 33 سال به عنوان کارشناس فرهنگی کانون پرورش فکری فعالیت کرده و حقوق بازنشستگی دریافت میکند، اما میگوید این حقوق ناچیز حتی کفاف هزینه 10 روز را هم نمیدهد و مجبورم بقیه مخارج زندگی را از راه ترجمه کتاب تامین کنم. که این هم بگیرنگیر دارد چراکه من معمولا خودم تحقیق میکنم و کتابی را برای ترجمه انتخاب و سپس آن را خریداری میکنم. و بااینکه مجموعهها را با دقت و وسواس زیادی انتخاب میکنم اما اگر متن یا تصاویر کتاب مطابق نظر و خواسته من یا ناشر نباشد نمیتوانم آن را ترجمه کنم و هزینهای که برای خرید آن به دلار پرداخت کردهام، هدر میرود.
به گفته این مترجم، کتابهای علمی غالبا به صورت مجموعهای منتشر میشوند و قیمت بالایی دارند، براین اساس معمولا تهیه این کتابها نسبت به یک داستان یا رمان نوجوان سختتر است. مثلا سال گذشته مجموعه 6 جلدی در حوزه علوم فنون خریداری کردم که هرجلد 32 صفحه بود و قیمت تمام شده آن دو میلیون و 700 هزار تومان شد درحالیکه یک کتاب رمان قیمتش پایینتر است و حدوداً با 200 هزار تومان خریداری میشود.
او با اشاره به اینکه تعداد مترجمان حرفهای این حوزه اندک است و به انگشتان یک دست نمیرسد، میافزاید: وضعیت مشکلات معیشتی مربوط به همه ما میشود؛ چه آنها که حقوق بازنشستگی دارند چه آنها که ندارند البته مترجمانی که همین آب باریکه بازنشستگی را هم ندارند، بیشتر با مشکل مواجه میشوند. مثلا من سه کتاب دایرهالمعارف داشتم که قرار بود اسفندماه تجدید چاپ و در نمایشگاه بینالمللی کتاب تهران عرضه شود که نشد و سبب کاهش درآمد میشود.
عمیق میگوید: از سویی ناشران قرارداد جدید هم نمیبندند مگر اینکه ناشری دولتی باشد و کتاب هم خیلی خوب و باکیفیت باشد که بپذیرد آن را چاپ کند، به همین دلیل از بهمنماه با توجه به این شرایط کتابی سفارش ندادم تا ترجمه کنم. فقط منتظر تجدید چاپ کتابهایم هستم تا کمک خرجی باشد.
نظر شما