فیض شریفی، شاعر و پژوهشگر ادبی در یادداشتی به معرفی زندهیاد مهدی اخوان لنگرودی پرداخته است.
کتاب «یک هفته با شاملو» و چند کتاب دیگر حاصلی از کارهای اوست.
اخوان لنگرودی را هیچ وقت ندیدم ولی با او هم افق بودهام. گاهی شعری میگفت و گاهی گزارشی عاشقانه از شاعران و نویسندگان ایام مینوشت. او در حسب حال دوستان هنرمند خویش امساک نمیکرد. گاهی شاید از خود چیزی میافزود.
او از شاعران نسل دوم دههی چهل و پنجاه بود. او با شاعران و نویسندگان کافهنشینی چون آل احمد، نصرت رحمانی، منوچهر آتشی، بادیه نشین، گلسرخی، نوری زاده، ابوالقاسم ایرانی و امثالهم حشر و نشر داشت. بیش از همهی اینها، عاشق نصرت رحمانی بود. او کتاب حجیمی دربارهی زندگی و شعر نصرت رحمانی نوشت.
در این کتاب ،شیفتگی او را به نصرت به خوبی به تماشا مینشینیم. مهدی اخوان لنگرودی، در این کتاب با م. آزاد دربارهی نصرت رحمانی سخن گفته است. اخوان لنگرودی، اغلب از شیرین کاریها و شیرمستیهای نصرت رحمانی سخن میگوید و چون کمیت او در نقد لنگ میزند به سخنان ناقدان و دوستان شاعرش استناد میکند.
کتاب «از کافه نادری تا کافه فیروز» او هم دربارهی مراودات و منافسات شاعران با همدیگر است. در این دو کافه هدایتها و شاملوها و آل احمدها و رحمانیها و براهنیها پا میگیرند و در شهر پرسه میزنند. اخوان لنگرودی 223 صفحه از ارتباط شاعران و نویسندگان نگاشته است.
وقتی این کتاب را چاپ کرد با من تماس گرفت. من به حیرت افتادم. شاعر ابوالقاسم ایرانی آدرس مرا به ایشان داده بود.
او از ایرانی شعری نقل کرده بود: «بازگردیم و چراغی بزنیم»
تمام تهران در آن سالها از کافه نادری تا کافه فیروز بود و گشت و گذار در خیابانهای شاه و شاهرضا و حالا انقلاب و جمهوری ختم میشد.
هدایت که از فرانسه آمده بود و به تبعیت از نویسندگان کافهنشینی چون بکت، کامو، ژان کوکتو، سارتر و یونسکو در ۱۹۵۰موجی در داستان و نمایشنامه ایجاد کرده بودند با فرزاد، مینوی و علوی، در ادبیات ما انقلابی به وجود آوردند که آثار آن تا کنون ادامه دارد.
اخوان لنگرودی در یک هفته با شاملو یک اثر ۱۷۱صفحهای نوشت. شاملو همراه با آیدا و دولتآبادی یک هفته به اتریش برای سخنرانی رفته بودند و در دولتسرای اخوان لنگرودی، لنگر انداخته بودند. مطالبی را اخوان لنگرودی در این کتاب نوشته که از بسیاری از مسائل پرده برمیدارد. مثل نقل قولهایی که اخوان لنگرودی از شاملو دربارهی نصرت رحمانی میآورد.
شاملو، نصرت رحمانی را بعد از نیما بزرگترین شاعر نیمایی میداند. خلق و خوی شاملو در این کتاب به خوبی به تصویر کشیده میشود. شاملو، اخوان لنگرودی را پسر خودش میدانسته و اخوان برای او سنگ تمام گذاشته است. او برای تمام شاعران از جمله گلسرخی سنگ تمام گذاشته. مردانی که باد کاشتند و طوفان درو کردند.
او در پایانه کتاب «از کافه نادری تا کافه فیروز» نقل قولی از کورش یغمایی و ترانهی «غم میون دو تا چشمون قشنگت، لونه کرده. ..» میآورد که صدای او تا آخرین پلههای استودیو به گوشش میرسید:
«وقتی بغض
از مژههام
پایین میاد
بارون میشه
سیل غم آبادیمو
ویرونه کرده. ..»
نظر شما