شما در حوزه تالیف رمان برای نوجوانان فعالیت دارید. به نظرتان نسل نوجوان ما کتابخوان است؟
بهطور کلی، نوجوانهایی که در خانوادههای کتابخوان بزرگ شدهاند، علاقهمند به کتاب هستند، دنبال کتابهای انتخابی خودشان میگردند و دوست ندارند کسی کتابی را به آنها تحمیل کند. اما بچههایی که در کودکیشان با کتاب غریبه بودهاند، بسیار جذب فضای مجازی میشوند و بهسختی میتوان آنها را جذب کتاب کرد. تربیت خانوادگی و بستری که نوجوان در آن رشد کرده است، در نوجوانی خودش را نشان میدهد و نوجوان را اهل کتاب میکند یا اینکه او را از کتاب فراری میدهد.
کتاب خواندن اساسا چه کمکی به نوجوان میکند؟ چگونه میتوانیم این فرهنگ را توسعه دهیم؟
نوجوان به دنبال تجربه است و دلش نمیخواهد حرف بزرگترها را همینطوری قبول کند. رمان نوجوان فرصت تجربههای جدید را به آنها میدهد. وقتی نوجوانی راه خطا میرود و با مشکلات بزرگ مواجه میشود و نوجوان در داستان غم و اندوهش را میبینید. شاید بتواند در دنیای حقیقی به نوجوان کمک کند تا انتخابهای بهتری داشته باشد تا با تجربههای تلخ کمتری مواجه شود.
نقش رسانه در تبین و تبلیغ کتاب چیست؟
رسانه بهقدری قدرت گرفته است که میتواند برای کودک و نوجوان و حتی گاهی بزرگسالی که قدرت تحلیل ندارد، ذائقه و سلیقه بسازد. تبلیغات وسیع یک کتاب میتواند همه را کنجکاو کند تا آن را دست بگیرند و بخوانند. گاهی فضای مجازی پر از تبلیغ یک کتاب میشود، وقتی کتاب را میخوانیم، متوجه میشویم که بسیاری از تبلیغات درست نبوده است.
سهم معرفی کتاب را در رسانهای فراگیر مثل تلویزیون چگونه ارزیابی میکنید؟
بسیار زیاد. وقتی تلویزیون یک کتاب را تبلیغ میکند، یک جور تایید محتوایی کتاب هم هست. خانوادهها اطمینان میکنند و آن کتاب را تهیه میکنند. وقتی یک کارشناس برنامه تلویزیونی به یک کتاب اشاره میکند، شاهد فروش بالای آن کتاب میشویم. امیدواریم صدا و سیما با کتاب آشتی کند تا بتواند فرهنگ جامعه را ارتقا دهد.
نهادهای فرهنگی اعم از دولتی و غیردولتی چگونه میتوانند فرهنگ کتابخوانی را توسعه دهند؟
بهترین کار استفاده از کتاب و ادبیات در تهیه فیلمنامه، نمایشنامه و ... است. یعنی ارجاع به کتاب و اینکه دانشآموز برای تحقیقش جستجوی اینترنتی نکند، سراغ کتاب برود. ادارات کارمندانشان را به مطالعه سوق دهند. چه اشکالی دارد که خواندن ادبیات کلاسیک جزو آموزشهای ضمن خدمت کارمندان باشد؟ برگزاری مسابقات کتابخوانی، دورهمیهای با موضوع کتاب، آشنایی با تازههای نشر و برگزیدههای جوایز ادبی میتواند ما را یک گام جلوتر ببرد و فرهنگ کتابخوانی را توسعه دهد.
برگردیم به حوزه فعالیت شما. رمان نوجوان را از چه منظری مهم میدانید؟
اهمیت رمان نوجوان به خاطر موقعیت سنی خاصی است که نوجوان در آن قرار گرفته است؛ بازه سنی که نه کودک است نه بزرگسال. رمان نوجوان باید بتواند به برطرف کردن سرگردانی نوجوان در این سن کمک کند. کمک کند آرام باشد تا بتواند بحرانهای نوجوانی را پشت سر بگذراد.
چگونه به این حوزه علاقهمند شدید؟
خاطرات نوجوانیام هنوز برایم پررنگ است. هنوز بعضی وقتها همان حال و هوای بارانی روزهای نوجوانی را دارم. علاوه بر آن دختر نوجوان دارم که لحظه به لحظه تلاطماش را میبینیم و نمیتوانم از نوجوانی فاصله بگیرم. موقعیت شغلی که دارم، من را وامیدارد که بین کودکان و نوجوانان باشم و از نزدیک با آنها زندگی کنم.
با توجه مراوده و ارتباطتان با این گروه سنی، بهنظرتان گرایش نوجوانهای امروز بیشتر به چه مسائلی است؟
دغدغههای اصلی عوض نمیشوند. نوجوانان همیشه با بحران هویت مواجه هستند. همیشه دلشان میخواهد مستقل شوند و خانوادهها این اجازه را نمیدهند. دهه 60 وقتی دختر نوجوانی دلش میخواست تنهایی بیرون برود یا در پارک قدم بگذارد، خانواده نگرانش میشدند، اجازه نمیدادند و استقلالش را زیر سوال میبردند. اما امروز خیلی از نوجوانها کلاسهای هنری و ورزشی مختلف میروند. باشگاه و کلاس زبان میروند اما باز هم خودشان را مستقل نمیدانند. با خانواده تنش دارند که بزرگ شدهاند و باید گوشی و خط تلفن شخصی داشته باشند. خانوادهها نگرانند که شاید نوجوانهایشان نتوانند در فضای مجازی از خودشان مراقبت کنند. خیلیها در این فضا منتظر فرصت هستند که از نوجوانهای ساده و بیتجربه سوءاستفاده کنند. حالا مدل تنش و دعوای بزرگترها با نوجوانها عوض شده ولی دغدغه اصلی همان استقلالطلبی نوجوان است.
به نظر شما چه تفاوتی بین نوجوانهای دیروز و امروز وجود دارد؟
خدا را شکر سطح رفاه جامعه بالاتر رفته است. نوجوانهای امروز امکانات بیشتری دارند. والدین آنها نوجوانی سختی را در سالهای جنگ و انقلاب گذراندهاند و حالا دلشان میخواهد فرزندانشان راحتتر زندگی کنند. تمام تلاش خانوادهها فراهم کردن رفاه نسبی بچههاست. همین تفکر باعث شده است خیلی از نوجوانهای ما، ضعیف و شکننده شوند و نتوانند مشکلات خودشان را حل کنند. نسل دیروز، با خانوادههای گسترده زندگی میکرد؛ با هم بودن، دیدن اقوام و استفاده از تجربههای دیگران، خیلی وقتها کارگشا بوده است. کمتر احساس تنهایی و مستاصل بودن میکردیم. نسل امروز منزوی شده است. نوجوان تنها در اتاقش به سر میبرد. همه امکانات فراهم شده اما وقتی با او حرف میزنی، میفهمی که حجم تنهاییاش چقدر بزرگ است.
با در نظر گرفتن این تفاوتها و فاصله سنیتان بهعنوان نویسنده چطور با نوجوانها و نیازهایشان ارتباط برقرار میکنید؟
برای اینکه نوجوان امروز را بفهمیم، باید خوب و بدون نقاب آنها را ببینیم. با هم حرف بزنیم و فضایی فراهم کنیم که نوجوانها بدون ترس حرف بزنند و خواستههایشان را مطرح کنند. شانس بزرگ من داشتن دختر نوجوان و همچنین فعالیت در کتابخانهای است که نوجوانها در آن تردد دارند.
بهعنوان سوال آخر، کتاب جدیدی در دست تالیف دارید؟
بله یک رمان بزرگسال با دغدغههای اجتماعی در دست دارم که مراحل نگارش اولیه را پشت سر میگذارد.
نظر شما