او همچنین گفت: به نظرم باید با نگاهی تازه به هنرهای ایران پیش از اسلام بپردازیم. پژوهشهایی که تا امروز به ویژه در ایران انجام شده است کارهای ارزشمندی است ولی بیشتر توصیف این آثار است و تفسیر، تحلیل و بررسی آنها را بر عهده خواننده گذاشتند. من و همکاران به این نتیجه رسیدیم که باید با دید دیگری به آثار هنری پیش از اسلام بپردازیم.
این پژوهشگر با اشاره به این که دانستههای ما از ایران پیش از اسلام بسیار محدود است بیان کرد: دانستههای تاریخی، تاریخ سیاسی و تاریخ اجتماعی و دانستههای دینی و کتبی به جا مانده از آن دوران محدود بوده و دانستههای ما از مردم آن دوران نیز کمتر است و بیشتر در خصوص دربار و دولت اطلاعات داریم. همچنین اساطیر، باورها و برخی از آثاری که برای ما باقی مانده است غالبا محصول دربار و دولت است.
وی افزود: به این دلیل که دیدمان را وسیعتر کنیم مجبوریم بین این اطلاعات پیوندهایی برقرار کنیم؛ برای من که فرهنگ و زبان باستان خواندهام اصولا متن و زبان کمک بسیاری میکند که با ایدئولوژی و جهانبینی ایران باستان بیشتر آشنا شوم. وقتی شما این دانستههایی که از متن گرفتید را در کنار آثار هنری مخصوصا در دوره ساسانی قرار دهید به نتایجی میرسید که تحلیل آن آثار است. البته من نمیگویم این نتایج قطعی است بلکه صرفا تحلیل آن آثار هنری از دید دیگری است که قابل بررسی بوده و میتوان آن را نقد کرد. «شمایلنگاری در دوره ساسانیان» و کتابهای دیگر من نیز با این رویکرد و تفکر شروع شدند.
اخواناقدم درباره این کتاب و مفهوم شمایلنگاری بیان کرد: شمایلنگاری علم تفسیر بر اساس شواهد متنی، ادبی، باورها و نحلههای فرهنگی است. در کتاب «شمایلنگاری در دوره ساسانیان» آثار این دوره تاریخی که شامل نقش برجستهها، سکهها و مهرها میشود و درواقع آن چیزی که از دربار ساسانی به جا مانده را با توجه به متن و باورهای دینی و اساطیری آنها مورد بررسی قرار دادم؛ به این منظور که بدانم ساسانیان شمایلها یا همان تصاویر مقدسان را چگونه به تصویر درآوردند.
وی در ادامه اظهار کرد: برترین خدای زرتشتیان اهورامزدا است که تصویری مادی ندارد و کاملا انتزاعی است؛ بررسی ما چنین بود که به عنوان مثال هنرمندی که در دوره ساسانیان نقش برجسته اهورامزدا را حکاکی کرده است با چه تخیل و تصوری این کار انجام داده است. با کنار هم قرار دادن این موضوعات و با توجه به شواهد متنی و ادبی و مطالعات پیشین به این موضوع پرداختیم.
این پژوهشگر با بیان این که پیش از این دو تن از محققان غربی، مایکل شنکار و مری بویس دیدگاههایی در این زمینه ارائه کردهاند گفت: نظر بویس بر این بود که ساسانیان شمایل شکن بودند و منشا شمایل شکنی اسلام و مسحیت را در زرتشتیان میداند. شنکار نیز معتقد است که ساسانیان غیرشمایلی بودند یعنی ترجیح میدادند به جای نقش اهورامزدا نقشی از آتش را بکشند. در کتاب «شمایلنگاری در دوره ساسانیان» دیدگاه این دو محقق را معرفی کردم و نظر دیگری را ارائه کردم.
او همچنین گفت: به نظر من ساسانیان نه شمایلشکن بودند و نه غیر شمایلی. درواقع در هنری که از این دوره تاریخی میبینید شمایل مقدسان چندان اهمیتی ندارد بلکه آنچه مهم جلوه داده شده تصویر پادشاه است. و اگر هم تصویری از مقدسان در این آثار ارائه شده برای مشروعیت دادن به تصویر پادشاه است و هدف تصویر شمایل مقدس نبود.
مترجم کتاب «معنا در هنرهای تجسمی» در پاسخ به این سوال که چرا این دو محقق غربی ساسانیان را شمایلشکن یا ضد شمایلی میدانستند اظهار کرد: بویس بیان میکند که ما تصویری از اهورامزدا را بیشتر میبینیم و به ندرت تصویری از آناهیتا و گاهی تصویری از مهر را داریم که فقط در نقوشبر جسته دیده میشود که این هم برآمده از سنت بینالنهرینی است و مربوط به ایرانیها نیست. ولی به نظر من در متون به وضوح شاهد توصیفات ظاهری از اهورامزدا، مهر و آناهیتا هستیم و درواقع این تصور وجود داشت که این خدایان صورت مادی داشتند. کما این که در اساطیر نیز آمده است که نیروهای نیکی ایران پیش از اسلام و اهورامزدا برای مبارزه با اهریمن در کالبد مادی فرو میروند.
اخواناقدم در ادامه افزود: شنکار به غیر شمایلی بودن ساسانیان معتقد بود. از نظر او به ندرت در برخی مکانها تصاویری دیده میشود که بیشتر کاربرد آیینی دارد؛ چون نقشبرجستهها تنها مانند بیلبوردهای امروز نیستند بلکه در مقابل آنها مراسم آیینی برگزار میشد. به همین دلیل است که غالبا نقش برجستهها در فضایی حکاکی شدهاند که مقابل آن باز است و یعنی آنجا مراسم آیینی برگزار میشد. امروزه نیز در معابد زرتشتیان تنها آتش را میبینید و عکسی از اهورامزدا و نمادی از خدایان زرتشتی نیست.
این مترجم با بیان این که آنچه که امروزه میبینیم متاثر از شرایط اجتماعی است که طی این سالها بر زرتشتیان گذشته بیان کرد: وقتی شما در اقلیت باشید ترجیح میدهید نمادهای دینی خود را روز به روز کمتر کنید و از مواردی استفاده کنید که بیحاشیهتر باشد. آتش هم به عنوان خدا نیست بلکه نماد است؛ زرتشتیان نیز خداپرست هستند و آتش نمادی برای آنهاست.
نویسنده کتاب «درآمدی بر تاریخ داستانی ایران» در پاسخ به این سوال که آیا ساسانیان که در دوران حکومت خود بر ایران آیینهای مختلفی داشتند، شمایلنگاریشان با تغییر آیین تغییر میکرد بیان کرد: من در «شمایلنگاری در دوره ساسانیان؛ یک بررسی تحلیلی» به غرب ایران پرداختم چون شرق داستان خود را دارد؛ در غرب ایران که مرکز دربار حکومت بود المانها و تفکر غربی بسیار دیده میشود. به نظر من باید بررسی هنر ایران پیش از اسلام را با رویکردهای دیگری نیز انجام دهیم. امروزه علاوه بر بررسی منطقهای باید دورههای کوچکتر این حکومت را نیز جداگانه تحلیل و بررسی کرد از این رو که آثار هنری در ابتدای حکومت ساسانیان با انتهای آن بسیار متفاوت است.
ندا اخواناقدم در پایان گفت: اگر نقشبرجستههای زمان اردشیر را با زمان خسرو دوم در طاقبستان بررسی کنید متوجه تفاوت آن میشوید. در نقشبرجستههای ابتدایی این دوران شاه و اهورامزدا به یک اندازه هستند و فقط در برخی المانها بایکدیگر متفاوتند ولی در نقشبرجستههای انتهایی قد شاه از اهورامزدا بلندتر است و گویی شاه برتری پیدا میکند. به نظرم دیگر گفتن هنر دوره ساسانی آکادمیک نیست و حکومت ساسانیان را باید با تقسیمبندیهای مختلف از لحاظ مکانی و زمانی بررسی کرد.
انتشارات پژوهشکده هنر کتاب «شمایلنگاری در دوره ساسانیان؛ یک بررسی تحلیلی» اثر ندا اخواناقدم را در 209 صفحه، تیراژ 500 نسخه و با قیمت 37000 تومان منتشر کرده است.
نظر شما