یک مسأله مهم دیگر در این زمینه، وابستگی است. اگر این وابستگی شکل افراطی داشته باشد، میتواند فردی که به او وابسته شدهایم را آزار دهد، چون احساس استقلال که موجب عزت نفس در فرد میشود در چنین رابطهای تهدید خواهد شد. زمانی که احساس استقلال فردی با وابستگی شدید طرف مقابل تهدید شود، موجب ایجاد خشم درونی نسبت به رابطه و فرد وابسته میشود که بهصورت خودآگاه یا ناخودآگاه دست به اعمالی میزند که موجب ناراحتی و صدمه زدن به فرد وابسته در این رابطه خواهد شد.
کتاب «سندرم آهنربای انسانی» تألیف راس روزنبرگ در 15 فصل توضیح میدهد که چرا افراد صبور، فداکار، مهربان، جذب شرکای عاطفی خودخواه، خودمحور و کنترلگر میشوند. نویسنده در صفحات نخستین کتابش نوشته است: «این کتاب درباره عشق و جستوجوی شریک عاطفی مادامالعمر است. از زمان طلوع تمدن مدرن، مردان و زنان مغناطیسوار و به طرزی مقاومتناپذیر جذب هم شده و وارد رابطه عاشقانه میشوند. عامل کشش آنها به هم، ربط چندانی به آنچه میبینند، حس میکنند و فکر میکنند ندارد، بلکه بیشتر دست نیروهای نامرئی در میان است. «نیروی عشقِ» مقاومتناپذیر در افرادی که با پیشینه عاطفی سالم با هم آشنا میشوند، باعث ایجاد رابطهای پایدار، دوطرفه و باثبات بین آنها میشود. هموابستهها و سلطهجویان عاطفی، به طرز مشابهی در حالت رویایی فریبندهای فرو میروند. البته این حالت بعدتر به «الاکلنگی» از عشق، درد، امید و ناکامی تبدیل میشود. یار جانیِ رویاهای شخص هموابسته به سلطهجوی عاطفی کابوسهایش تبدیل میشود.»
آیا نیروی عشق همچون قطبهای آهنربا عمل میکند؟
هنگامی که افرادی با پیشینه احساسی سالم یکدیگر را ملاقات میکنند، رابطهای عاشقانه، دوسویه و بادوام در پی آن پدید میآید. اما چه میشود که افراد اغلب خود را در روابطی میبینند که «نیروی عشق» آنها را همانند قطبهای مخالف آهنربا، به سوی یکدیگر جذب میکند؟ رابطهای که ابتدا همانند قصههای پریان است، اما با گذشت زمان به سوهانی تبدیل میشود که با عشق، درد و امید، یأس روحمان را میخراشد. چرا جذب اشخاصی میشویم که موجب رنجش ما میشوند؟ کتاب حاضر به خواننده کمک میکند تا درک کند چرا افراد ازخودگذشته، صبور و بخشنده (هموابستهها) جذب افرادی میشوند که خودمحور، خودپسند و کنترلگرند (سلطهجویان عاطفی)؟ راس روزنبرگ با بهرهگیری از تجارب شخصی خود در حوزه رواندرمانی، به بهترین شیوه فرایند جذب را برای خواننده توضیح میدهد و به بررسی انواع اختلالات در روابط بینفردی میپردازد.
یافتن شریک عاطفی با استفاده از قطبنمای عشقیِ استعاری
«نوبت به روابط عاشقانه که میرسد، همه ما آهنرباهای انسانی هستیم! سندروم آهنربای انسانی، یک تعبیر استعاری دیگر برای نیروی ناخودآگاهی است که افراد متضاد ولی سازگار را بههم وصل میکند و به رابطه ماندگار و باثبات میکشاند. این سندروم با اینکه از نظریه زنجیره خویشتن سادهتر است و جامعیت کمتری دارد، همچون آن مبنایش این است که دو شریک عاطفی احتمالی، به خاطر تیپهای شخصیتی متضاد ولی سازگار و هماهنگ خود، جذب یکدیگر میشوند. زنجیره خویشتن، بر گرایش خویشتن فرد با مقادیر زتجیره خویشتن تمرکز میکند، اما سندروم آهنربای انسانی، محرکه جذب را بررسی میکند، آنهم با استفاده از قطبنما و آهنربای فرضی که مثل قطبنماها و آهنرباهای واقعی، با ویژگیهای مغناطیسی خود عمل می کنند. ما بهعنوان آهنرباهای انسانی، به سمت شریک عاطفی کشیده میشویم که قطب مغناطیسیاش مخالف قطب مغناطیسی ماست.
با اینکه تلاش میکنیم شریک عاطفیای بیابیم که بدون قید و شرط به ما عشق، احترام و توجه بدهد و رابطهای دوطرفه و متقابل با ما برقرار کند، تمایل داریم یک «قطبنمای عشقی» استعاری را دنبال کنیم که قدرتمندانه انتخابهای ارتباطیمان را هدایت میکند. دانسته یا ندانسته، همه ما وقتی به دنبال شریک عاطفی ایدهآل هستیم، از قطبنمایی استعاری استفاده میکنیم. با اینکه آگاهانه قصد داریم مسیر دیگری را انتخاب کنیم، به اجبار در راهی قرار میگیریم که به سمت آن هدایت میشویم. با وجود قولهایی که به خودمان دادهایم که انتخابهای عاقلانه، مطمئن و سالم انجام دهیم، نمیتوانیم در برابر کشش مسحورکننده به سمت مسیری که قطبنمایمان نشان میدهد، مقاومت کنیم. این گونه است که عشاق نگونبخت، خواه ناخواه بههم وصل میشوند؛ نه به واسطه انتخابهای آگاهانهشان، بلکه به خاطر اینکه قطبنمای استعاریشان آنها را به آغوش عاشقانه هم سوق داده است.»
نخستین چاپ کتاب «سندرم آهنربای انسانی» با ترجمه زهرا باختری در 244 صفحه با شمارگان یکهزار نسخه به بهای 41 هزار تومان از سوی انتشارات چترنگ راهی بازار نشر شده است.
نظر شما