ادبیات مدرن کودک و نوجوان ایران و ترکیه شباهتهای زیادی با هم دارند و به لحاظ تاریخی ظهور هر دوی آنها تقریبا همزمان بوده، البته پیش از شروع ادبیات مدرن کودکان در ایران قصهها و آموزههای عامیانه متعددی مانند «ماه پیشانی» وجود داشته که تعدادی از آنها به زبان ترکی ترجمه شده است. همچنین به جز آثار صمد بهرنگی که در ترکیه خوانندگان فراوانی دارد و تجدید چاپهای متعددی از آثارش شده، چند کتاب از علیاشرف درویشیان و آثاری از هوشنگ مرادی کرمانی مانند «مربای شیرین»، «قصههای مجید»، «تنور و خمره» و به تازگی هم کتابهایی از نویسندگان دیگر مانند مژگان شیخی به زبان ترکیهای ترجمه و در آنجا منتشر شده. با این حال هنوز هم میزان توجه به ادبیات بزرگسال ایران در ترکیه بیشتر از ادبیات کودکان است.
اما باید دید که ادبیات کودک و نوجوان در ترکیه از چه زمانی شکل گرفته و چه شباهتها و تفاوتهایی با ادبیات کودک و نوجوان در ایران دارد، سیستم آموزشی کودکان در آنجا چگونه است، تا چه اندازه ادبیات کودک مدرن ایران به ترکیه معرفی شده و پرسشهایی از این دست. براین اساس به سراغ تعدادی از نویسندگان، پژوهشگران و اساتید دانشگاه رفتیم، اما اطلاعات آنها از ادبیات کودک و نوجوان ترکیه در حدی نبود که بتوانیم پاسخ قانعکنندهای برای پرسشهایمان بیابیم. تااینکه بالاخره حسین بکایی، از نویسندگان و پژوهشگران ایرانی کتاب کودک و نوجوان که مدتی است در ترکیه سکونت دارد، به پرسشهایمان پاسخ داد.
برهههای زمانی در ادبیات کودک ترکیه
بکایی درباره تاریخچه شکلگیری ادبیات کودک و نوجوان در ترکیه به ایبنا میگوید: برای پاسخ به این پرسش ابتدا باید ببینیم در ترکیه کودکی در چه سنی تعریف میشود. بطورکلی در ترکیه افرادی که بین دو تا 12 سال یعنی سن نوجوانی هستند، کودک محسوب میشوند. ادبیات کودک در ترکیه براساس مقالههایی که دیدم به چند برهه زمانی تقسیم میشود، نخست دوره پیشااسلام است و تعدادی شخصیت، افسانه و حکایت از این دوره در دست است که تعدادشان حدود سه یا چهارتاست و بیشتر شامل متل و افسانههای عامیانه است که کارکردهای متفاوتی دارند اما با نگاه امروزی آن را جزء آثار کودک تصور میکنند. برهه زمانی دوم، دوره اسلامی است. در این دوره متون آموزشی مورد نظر است که به کودک آموزش داده میشود یا در آنها درباره آموزش کودکان صحبت شده است و قسمت اعظم این متون، در حوزه زبان و ادبیات فارسی تولید شدهاند، مثل «قابوسنامه» قابوسبن وشمگیر که در اینجا به «حاکم کوهستان» شناخته میشود بهعلاوه «گلستان سعدی» و «حکایتهای مولوی». البته تعدادی از نویسندگان ترک هم در این دوره قرار میگیرند اما بهطورکلی این آثار، کتابهای آموزشی هستند و در اینجا منظور از کودک «پسر» است نه «دختر» و بحثهای اخلاقی و آموزشی مطرح میشود.
شکلگیری نگاه جدید در ادبیات کودک و نوجوان ترکیه
او در ادامه به زمان شکلگیری نگاه جدید در ادبیات کودک و نوجوان ترکیه اشاره میکند و میگوید: این نگاه از زمان ورود نگاه هیومنیستی و انسانی به ترکیه پیدا میشود، یعنی زمانی که جامعه در آغاز قرن نوزدهم از شکل سنتی به سوی مدرنیسم میرود. همانطور که میدانیم انقلاب فرانسه در سال 1789 شکل گرفت و قانون اساسی امریکا در سال 1794 و حدودا سی یا چهل سال بعد از آن موجهای انقلاب و دموکراسی به عثمانی میرسد و آینده به شکلی متفاوت معنا مییابد و توسعه انسانی و فکری و علمی در جامعه مهم میشود. یعنی اینکه همه افراد جامعه، دانش بیاموزند و تخصص بیابند و دراین زمان اولین نیاز دولت به رعیت متخصص است که مورد توجه قرار میگیرد. بعد از آن حدودا در سال 1840 در زمان سلطان عبدالمجید فرمان آموزش عمومی صادر میشود و مقالهها و نوشتههایی برای آموزش عمومی تولید میشود. سپس با فاصله کمی از آن شاهد همان اتفاقهایی هستیم که در ذهن ایرانیها شکل میگیرد.
بعد از آن، دوره تنظیمات و دوره مشروطیت شکل میگیرد و حاصل آنها این است که ادبیات از بند اشراف خارج میشود و در بند مردم میآید. این دوره از حدود 1210 هجری شمسی شروع میشود و در 1290 هجری شمسی به اوج میرسد. و ما در آن دوره شاهد تولید ادبیات برای مردم هستیم که مخاطب آن لزوما طبقه اشراف نیستند. در این دوران دو جریان شکل میگیرد و آموزش و آینده و مردم مهم میشوند و کمکم کودک وکار برای کودک اهمیت مییابد ولی همچنان بحث آموزشی و اخلاقی مطرح است دقیقا مانند بحثهایی که در ایران داریم.
تشکیل نظام آموزشی کارآمد در ترکیه
سپس چالشهای اجتماعی و آشفتگیهای سیاسی که نهایتا منجر به تشکیل جمهوری در ترکیه میشود، سبب ایجاد اتفاقهای مهمی در همه ارکان کشور میشود از جمله اینکه اساس، در جمهوری ترکیه انسان و بحث حقوقی است. از این زمان به بعد، عملا نگاه به سوی شرق برمیگردد به نگاه به سوی غرب. و مقالاتی که قبل از آن پر از واژههای عربی با ساخت فارسی بود بعد از آن پر از واژههای ترکی و فرانسوی میشود. زیرا جمهوری ترکیه براساس نژاد و زبان ترکی شکل میگیرد و با واژههای بیگانه مخصوصا واژههای عثمانی درگیر میشود و فرهنگستان زبان و ادب ترکیه شروع به تمیز کردن زبان از واژههای بیگانه میکند مانند مسیری که در ایران در فرهنگستان زبان و ادب فارسی حدودا در سال 1310 طی میشود اما ادامه نمییابد. ولی در ترکیه این مسیر تداوم مییابد و در ذهنها جا میافتد. و برخلاف تصوری که در ایران وجود دارد که تغییر خط یا فشار روی زبان ترکی سبب شده ترکها از ریشههایشان منفک شوند و اتفاقهای نامطلوبی بیفتد، اما اتفاقهای خیلی خوبی در جهتهای مختلف افتاده و این امکان را به ترکها داد تا بتوانند نسلی بسیار متفاوت بار بیاورند و نظام آموزشی متفاوتی را تاسیس کنند که بروندهی خیلی خوبی دارد.حاصلش این است که میبینیم کودک پیشادبستان با کودکی که به مدرسه رفته تغییرات اساسی و چشمگیری در حرف زدن، فکر کردن، رفتار و کردارش دیده میشود.
من این مساله را به عنوان کسی بیان میکنم که در این زمینه تخصص دارد و تغییرات را مشاهده و بررسی کرده است.
جهش در ادبیات کودک و نوجوان
به گفته بکایی، ادبیات کودک و نوجوان در ترکیه، بعد از پشت سر گذاشتن این فراز و نشیبها در سال 1979 که ایران درگیر شور و هیجان انقلاب است، دچار جهش میشود. زیرا سال 1979 در جهان به نام سال کودک نامگذاری شد که ما بهدلیل مصادف شدن با شور و حال انقلاب متوجه آن نشدیم و این جهش در دهه 60 در ایران شکل گرفت. اما ترکها آن را دیدند و همان زمان بود که جهشی در ادبیات کودک و نوجوان ترکیه شکل گرفت. این جهش در ترکیه به همراه اتفاقاتی که در دهه 1980 بعد از کودتای خونینی که در ترکیه رخ میدهد و پیدا شدن شکل جدید ترکیه امروزی، سبب رشد و بالندگی ادبیات کودک در این دوره میشود. در این دوره ادبیات ترکیه ضمن تاکید روی حفظ ویژگی ملیاش، نگاهش به سوی غرب است و عملا بسیار در برابر غرب، تاثیرپذیر است؛ ضمن اینکه نگران هویت و ملیت خودش هم هست.
وفور انجمنهای متعدد مرتبط با ادبیات کودک در ترکیه
این نویسنده و پژوهشگر همچنین به شکلگیری نهادهای مدنی در زمینه ادبیات کودک اشاره میکند و میافزاید: شکل گرفتن این نهادها نیازمند این است که جامعه دموکرات شود و هرچه جامعه و حکومت و نظام حقوقیتر میشود و اقتدارش از اقتدار فردی و نظامی فاصله میگیرد و به سمت رای مردم و نظام قانونمند میرود فضا برای شکل گرفتن نهادهای مدنی بازتر میشود. در نتیجه در دهه 1970 چنین تشکلهایی چندان دیده نمیشوند و به دلیل تنوع فکر و اتفاقهایی که در حوزه سیاسی و روشنفکری در ترکیه رخ میدهد خیلی مردم حاضر نیستند در جایی دور هم جمع شوند. و در زمانهای که در ایران در دهه 40 و 50 دوره آرامش وجود دارد در ترکیه سالهای ناآرامی سپری میشود.
او در ادامه میافزاید: بعد از انقلاب اسلامی 57 که همهچیز در ایران زیرورو میشود، در ترکیه کودتای نظامی دیده میشود که عملا اجازه نمیدهد دو نفر به راحتی کنار هم باشند ولی با عبور از حکومت نظامی و دولت ملی به آرامی نهادهای ادبیات کودک مانند ibby، شورای کتاب کودک، انجمن نویسندگان کودک و نوجوان، انجمن ناشران کتاب کودک و نوجوان و اتحادیهها شکل میگیرند. البته برخلاف ایران که اگر یک انجمن نویسندگان کودک و نوجوان، یا انجمن فرهنگی ناشران کتاب کودک داشته باشیم فکر میکنیم کافی است و همه باید زیر پرچم آن انجمن بروند.
در ترکیه چنین نیست و هرچند نفر نویسنده یا ناشر میتوانند جمع شوند و انجمن خودشان را درست کنند و اسمش را بگذارند انجمن نویسندگان ترکیه و براین اساس انجمنهای متعددی را تحت این عنوانها در کشور ترکیه میبینیم که امروزه تعدادشان کم نیست و فعالیتهایی هم از سوی آنها در حال انجام است.
سیستم آموزش و پرورش در ترکیه پوست انداخته است
بکایی درباره سیستم آموزش و پرورش در ترکیه و میزان توجه به ادبیات کودک و نوجوان در مداس نیز توضیح میدهد: همزمان با تولد ترکیه مدرن در سال 2000 سیستم آموزش و پرورش به معنای واقعی پوست انداخت و امروزه کالجهای متعددی را میبینیم که مانند یک هلدینگ هستند و عملا کار تعلیم و تربیت را انجام میدهند. مثلا کالج دوغا حدود 40 شعبه در ترکیه دارد با ساختمانهای بسیار مدرن و نگاه مدرن به انسان و فعالیتهای مختلفی انجام میدهد. مثلا هم کار بیمه میکند، هم آموزش و پرورش، هم فروش لوازم خانگی و ... مثلا در بخش آموزش و پرورش، این کالج با ناشران وارد گفتوگو میشود و آنها کتابهایی که چاپ کردند را برای مسئولان کتابخانهها، مدیران و معلمان عرضه میکنند و آنها کتابها را میخوانند و بررسی و تایید میکنند و به این ترتیب اجازه میدهند کتابهای ادبیات کودک و نوجوان وارد سیستم آموزش و پرورش شود و برنامه کتابخوانی به این شکل برای بچهها در کالجها یا آموزشگاههای خصوصی (غیرانتفاعی) شکل میگیرد و این همان سیستم فروش کتاب کودک است.
گسترش فضای دیجیتال در حوزه کتاب کودک
بکایی در ادامه سخنانش به وضعیت کتاب کودک و نوجوان دیجیتال در ترکیه و گرایش ناشران به این حوزه و مقایسه بازار کتاب کودک و نوجوان ایران و ترکیه میپردازد و میگوید: از سال 2000 همزمان با تولد ترکیه مدرن، با پیدایش دنیای دیجیتال و دنیای مدرن در صنعت نشر روبهرو میشویم. دنیای دیجیتال امکانات متفاوتی را به ترکیه عرضه میکند مانند تبدیل سیستم چاپ قدیم به سیستم چاپ جدید، امکان فروش اینترنتی، امکان فروش نسخ غیرکاغذی کتابها و ... و از جایی که ترکیه مانند ایران مشکلاتی مانند تحریمها، بیپولیها و بیگانهستازیها را نداشت، همهچیز به سرعت مدرن شد. مثلا در سال 2014 که کتاب من به زبان ترکی ترجمه شد و از سوی یکی از ناشران معتبر و خوب ترکیه منتشر شد، ناشر به من گفت که این آخرین دوره نشر کاغذی من است و از آن به بعد در حوزه نشر دیجیتال کار میکرد.
این نویسنده و پژوهشگر میفزاید: نکته قابل توجه این است که ناشران کتابهایی که منتشر میکنند میتوانند به صورت بینالمللی عرضه کنند چه برای افراد ترک زبان در دنیا چه برای علاقهمندان به ادبیات ترک. مساله اصلی این است که ارتباط بانکی وجود دارد یعنی اینکه شما به راحتی پول میدهید و پول میگیرید و کار میکنید و به راحتی میتوانید کتاب را به دلار یا یورو خرید و فروش کنید. در ترکیه از هرجایی کتاب سفارش دهید بهراحتی سهیا چهار روزه به دست شما میرسد و برخلاف ایران که همهچیز امنیتی و تحت کنترل دولت است و روابط حاکم است، فضای تجارت کاملا باز است. اینجا برای انتشار کتاب باید از ارشاد باندرول گرفت ولی نه به معنای سانسوری که در ایران وجود دارد، اما حتما باید کپی رایت داشته باشید. و این موضوعات در زمینه ادبیات کودک و نوجوان در ترکیه صادق است.
فضای باز تجاری و تعاملات فرهنگی در ترکیه
بکایی همچنین نشر کودک و نوجوان ایران را با ترکیه مقایسه کرده و میگوید: هر ساله نمایشگاه بینالمللی کتابی در ترکیه برگزار میشود و من معمولا در آن شرکت میکنم و میبینم یک یا دو سالن به کتاب کودک و نوجوان اختصاص داده میشود و ناشران بسیار معتبر و بزرگی در آن به عرضه و فروش کتاب میپردازند و فکر میکنم تعداد ناشران فعال و درجه یکی که در حوزه کودکان و نوجوان حضور دارند، از ناشران فعال ایرانی بیشتر باشد. از سویی اگر ناشری در نمایشگاه حضور نداردف به دلیل عدم تمایل شخصیاش است و ناشران مانند ایران برای حضور در نمایشگاه تلاش خیلی زیادی نمیکنند. همچنین حمایت چشمگیری از سوی دولت از کتاب کودک و نوجوان دیده نمیشود، بهجز طرح گرنت «تدا» که کاری مثل گرنت در ایران انجام میدهد و به نظر میرسد ارائه خدماتش راحتتر از طرح گرنت در ایران باشد و گیروگرفتاریهای گرنت را ندارد. از سویی کیفیت کتاب، کیفیت چاپ و روش عرضه و تیراژ کتاب کودک و نوجوان در ترکیه از ایران خیلی جلوتر است زیرا بیشتر از تکنولوژی استفاده میکنند و گیر و گرفتهای سیاسیشان کمتر است. دولت در ترکیه، دولتی حقوقی است و فضا برای انجام بسیاری از کارها و تعاملات بازتر است و امکان برقراری ارتباط با دنیای بیرون ترکیه بیشتر و فراوانتر است. به علاوه بازار بسیار آشفتهای که در حوزه فروش کتاب چه در داخل چه در خارج از کشور داریم در ترکیه دیده نمیشود و اینجا فضای بهتری وجود دارد.
ایرانیها ادبیات را بهتر میفهمند و عمل میکنند
آنگونه که بکایی میگوید، به لحاظ قدرت ادبی، تا چند سال پیش، ایرانیها در تصویرگری کتاب کودک و متن جلوتر بودند اما الان میتوان گفت در متن اگر عقب نمانده باشیم، برابریم و در تصویرسازی هنوز جلوتریم و در این باره توضیح میدهد: این به معنای رقابت نیست به معنای مقایسه است یعنی ما ادبیات را بهتر میفهمیم و بهتر عمل میکنیم. براین اساس کتاب کودک ایران در ترکیه بازار دارد. مردم ترکیه کتاب کودک ایران را میپسندند و هنوز نگاه مثبتی به ما دارند درحالیکه ما نسبت به کتاب کودک ترکیه چنین نگاهی نداریم و این نگاه از بالا به پایین که در ایران نسبت به کتاب کودک در ترکیه وجود دارد، در ترکیه دیده نمیشود، یعنی همان غرور کاذبی که ما ایرانیها داریم، اینجا وجود ندارد.
«ماهی سیاه کوچولو» صمد بهرنگی مدال ادبیات کودک ایران در ترکیه است
وی درباره فضای فکری حاکم بر ادبیات ترکیه نیز توضیح میدهد: آلودگی روشنفکری در ترکیه به سوی نگاه چپ است که به شدت دیده میشود. روشنفکری در ترکیه از دهه 1950 به نگاه چپ و کمونیستی آلوده شد و هنوز هم ادامه دارد و کمتر کسی را میتوان دید که روشنفکر باشد و این آلودگی را نداشته باشد و این نگاه در حوزه ادبیات کودک و نوجوان هم بازتاب دارد و بیشتر روی موج چپ حرکت کردهاند هرچند که نسل جدید خیلی موج چپ را نمیفهمد و درک نمیکند و نمیخواهد بفهمد. به همین دلیل است که میبینیم در ترکیه کمتر کسی پیدا میشود که صمد بهرنگی را نشناسد و کتاب «ماهی سیاه کوچولو» را نخوانده باشد. این کتاب صمد بهرنگی مدال ادبیات کودک ایران در ترکیه است.
اهمیت زبان فارسی در ترکیه
بکایی معتقد است اهمیت زبان فارسی در ترکیه مثل اهمیت زبان عربی در ایران است و دراین باره میگوید: در ایران کمتر دانشگاهی را میتوان یافت که زبان عربی در آن آموزش داده نشود و هرکسی که زبان و ادبیات فارسی میخواند، حتما باید چند واحد زبان عربی هم بگذراند برای درک متون. در اینجا هم هرکسی در دانشگاه زبان و ادبیات ترکی میخواند باید حتما چند واحد زبان فارسی هم پاس کند تا بتواند متون را متوجه شود. به همین دلیل گستره زبان فارسی در اکادمیهای اینجا زیاد است و نگاه به زبان فارسی هم در بخش تاریخ و هم در بخش زبان، نگاهی مثبت است.
بیتوجهی به پلهای ارتباطی برای تبادل فرهنگ و ادبیات بین ایران و ترکیه
وی در ادامه میافزاید: از سویی کردهای ترکیه هم به دلیل اینکه با لهجهای از زبان فارسی حرف میزنند به راحتی با این زبان ارتباط برقرار میکنند و زبان و ادبیات فارسی جزء گزینشهای راحت دانشگاهشان محسوب میشود و با انتخاب این رشته مدارک عالی در رشته زبان و ادبیات فارسی میگیرند. مثلا چند وقت پیش که به کتابخانه محلهمان رفته بودم، کتابدارش دانشآموخته زبان و ادبیات فارسی بود، یا صاحب دکه روزنامهفروشی را میشناسم که همسرش در این رشته تحصیل کرده است. از سویی تعداد افرادی که برای تحصیل در رشته زبان و ادبیات فارسی از ترکیه به ایران میآیند و مدرک زبان و ادبیات فارسی میگیرند نیز کم نیست و این افراد میتوانند پلهای ارتباطی باشند برای انتقال فرهنگ و ادبیات ایران به ترکیه اما متاسفانه از این ظرفیت و پتانسیل موجود بهخوبی استفاده نمیشود و من بارها به این موضوع اشاره کردهام اما در کشور ما کسی توجه نمیکند.
ادبیات کودک و نوجوان مدرن ایران به ترکیه معرفی نشده است
بکایی معتقد است ادبیات کودک و نوجوان مدرن ایران به ترکیه معرفی نشده است و آنها خیلی از ادبیات مدرن ما اطلاع ندارند و میگوید: برای انتقال و معرفی ادبیات مدرن کودک و نوجوان ایران به ترکیه نیاز است بستری فراهم شود. بهطورکلی ادبیات کودک و نوجوان در ترکیه روی سه موج حرکت میکند؛ نخست موج صمد بهرنگی است که براساس آن تعدادی از کتابهای هوشنگ مرادی کرمانی و افرادی که با شورای کتاب کودک کار میکردند راهشان در ترکیه باز شده اما ادامهدار نبوده است. دوم موج اسلامی بوده و ناشرانی که فضای اسلامی داشتند با نشرهای دولتی در ایران مانند کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان ارتباط گرفتند اما فضا خیلی بسته بوده و عمومیت و گستردگی نداشته است. سوم هم مسیر فعالیتهای فردی است که برخی از ناشران ایرانی آمدهاند و کپی رایت تعدادی از کتابها را فروخته و رفتهاند و حرکتی همهگیر و جمعی نبوده است و این مسیری بوده که ادبیات کودک و نوجوان ایران در ترکیه طی کرده.براین اساس میتوان گفت زمینه کار و پتانسیل لازم برای برقرای ارتباط در ترکیه وجود دارد اما چون متولی ندارد، زمینه و بستر لازم فراهم نشده است.
گزارش قبلی ایبنا با همین موضوع:
اغلب کتابهای کودک در افغانستان تداعیکننده کتابهای زرد در ایران است
نظر شما